نقد و بررسی هفت پویانمایی اکران شده در جشنواره سینما جوان قزوین
- شناسه خبر: 44620
- تاریخ و زمان ارسال: 18 مهر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

میرحسین رحیمی مهربان
پویانمایی یا انیمیشن در ساختار کوتاهش، برخلاف آثار سینمایی و طولانی آن که مخاطب هدف اکثر آنها کودکان هستند، بیشتر به دنبال تلنگر زدن به ما آدم بزرگهاست. هرچند وقتی که آثار ارسالی به جشنواره را همراه با برادر کوچکم تماشا کردم، متوجه شدم که انیمیشن به واسطه عنصر خیال، پلی است به ذهن همه مخاطبینش و سن و سال نمیشناسد. حالا میخواهد انیمیشن کوتاه باشد یا بلند. چیزی که مهم است، استفاده خلاقانه هنرمند از خیال برای تعریف کردن قصه و بیان منظورش است که تنها در دنیای جادویی انیمیشن امکانپذیر است.
توهم پوچ پشت پنجرهها!
«مرد و پنجره» به نویسندگی و کارگردانی فاطمه احمدی یکی از آن تلنگرهایی که به آن اشاره شد را به جامعه امروزمان میزند. جامعهای که مانند مرد داستان، توهم پوچ پشت پنجرهها شده است. البته شاید کلمه توهم در نگاه اول برای رویدادهای پشت پنجره درست نباشد. چرا که ما شاهد زندگی واقعی افراد هستیم و فقط از دور آنها را بیهیچ دخالتی تحت نظر داریم.
اما از آنجایی که در ابتدای انیمیشن، مرد آنقدر درگیر تولد آن سوی پنجره شده است که خود را میان آنها و در جشن میبیند، چیزی جز یک توهم پوچ نیست که نه تنها مرد، بلکه همهمان به نوعی وابسته آن شدیم و اگر به اجبار پردهای به پنجره کشیده نشود، فرصت این را نخواهیم داشت که نگاهی به زندگی خودمان هم بیندازیم.
حکایت یا قصهای جالب!
«آرزوی اسب پیر» ساخته صادق قاسمی، از آنجایی که داستانی با شباهت به قصهها و حکایتها دارد، صرفا با استفاده از تکنیک دوبعدی کاتاوتش، داستانی که داشته را روایت کرده و فراتر از آن نرفته است. هرچند که به تصویر کشیدن چنین داستانهایی و یا حتی ساخت آثاری اقتباسی مانند حکایتهای کلیده و دمنه، میتواند باعث ساخت آثار تعلیمی خوبی شود.
از فرش به عرش!
انیمیشن «شکوه» از مهدی برقزادگان، مانند انیمیشن مرد و پنجره، ما را به تماشای یک سر و بدن بامزه مینشاند که خیلی هم با او غریبه نیستیم. میل به چیدن ستارهها از آسمان شب حداقل برای من از کلاس دوم و با شعری از ناصر کشاورز (باد آسمان را، دیشب تکان داد/ سه تا ستاره، در دستم افتاد…) به وجود آمد و به جرات میتوانم بگویم آدمی نیست که تا به حال با خود فکر نکرده باشد که چه میشود اگر پرواز کند و به میان ستارگان برود. سازنده انیمیشن شکوه که به خوبی از فرش تا عرش رفتن شخصیتش را روایت میکند، در خلق یک جهان خیالی برای بستر داستانش هم موفق عمل میکند و دوازده دقیقه لذتبخشی را برای مخاطبینش میسازد.
دست در دست هم!
انیمیشن سه بعدی «پیچ» ساخته میلاد محمدی تلاش کرده است در مدت زمان کمتر از دو دقیقهای که دارد مفهوم اتحاد و دست به دست هم دادن برای مقاومت در برابر مشکلات را با ایده و کانسپتی جذاب که به طور حرفهای انیمیت شده است، به مخاطبینش انتقال بدهد و میتوان گفت که توانسته با موفقیت به هدفش برسد.
انتخاب درست تکنیک!
«خسوف» اثری از الهه فلاحیان مهرجردی، جدا از فیلمنامه خوبی که نوشته است، توانسته در انتخاب تکنیک مناسب برای به تصویر کشیدن روایتش هم موفق عمل کند. به طوری که نمیتوان داستان این انیمیشن را با تکنیکی به جز شن تصور کرد. البته لازم به ذکر است که تکنیک شنی یکی از سختترین تکنیکهای انیمیشن است و نیاز به ظرافت و دقت بسیاری دارد. اما در عوض نتیجه آن میتواند تصاویری با جنس خاص مانند این انیمیشن باشد که شاید تا مدتها بعضی از نماهای آن مانند نمای پایانی این اثر، از یاد نبرید.
هاج و واج!
«هاج» به کارگردانی حسین رضایی، اثری ضدجنگ است که هدفش به تصویر کشیدن موجودات یا افرادی است که در میان دو جبهه یک جنگ قرار میگیرند و بدون اینکه کاری از دستشان بر بیاید، هاج و واج ناظر شلیک گلولهها و افتادن خمپارهها هستند. هرچند خود آن دو جبهه هم نمیداند که سر چه موضوعی با هم مشکل دارند و با نترکیدن آخرین موشک، بهانهای برای آشتی با هم پیدا میکنند. هرچند که همیشه مگسهای مزاحمی هستند که شعله جنگ را به جان مردم بیاندازند اما هاج از ما میخواهد که بیکار ننشینیم و مگسکش به دست، جلوی نقشه شوم مگسها را بگیریم.
چنگ هیدرولیک علیه پرندگان!
«آتل» ساخته مهدی صدیقی، یک داستان سر حال و پرکشمکش بین مردی که وظیفهاش تعویض تیرهای برقی با تیرهای فلزی با پرندگانی است که میخواهند از تیرچوبیشان محافظت کنند. از این جهت در بخشهایی از این انیمیشن شاهد اکشن بسیار خوبی هستیم که با تصمیم خوب کارگردان آن، این صحنهها به صورت سیاه و سفید و با استایلی متفاوت از شکل اصلی انیمیشن به تصویر کشیده شده است تا هر چه بهتر مبارزه خیالی چنگ هیدرولیک با پرندگان را برای ما بسازد و داستانش را به بهترین شکل ممکن روایت کند.