نقدی بر سینمای کمدی (فسیل)
- شناسه خبر: 16322
- تاریخ و زمان ارسال: 21 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
توکل حاج محمدی ـ مدرس دانشگاههای قزوین
به بهانه اکران فیلم فسیل در ژانر کمدی (فانتزی) با فروش بیش از ۲۰۰ میلیاردتومان، ما را بر آن داشت تا یادداشتی را بر آثار سینمای کمدی داشته باشیم.
این نوشته فارغ از هر اظهار نظری است که از سوی منتقدین بر کیفیت این فیلم وارد شده است!؟ استقبال بینظیر مردم کافیست که بدانیم ذائقه و انتظار مردم از سینما بیش از هر چیز به سمت و سویی است که لااقل در آن، دو ساعتی را در کنار هم بنشاند! و بر کلام و رفتار و آکتورها عامیانه بخندند! به اصطلاح، مردم میخواهند اوقاتی از زندگی را بدون دغدغهها و وابستگیهای مربوط به آن سپری نمایند که در سینمای کمدی برایشان فراهم میشود و بدون تردید در رهگذر چنین دورهمی هنری آرامشی برای مردم حاصل میشود که در جای دیگر امکان آن فراهم نبوده است!؟و متاسفانه افرادی از منتقدین که از نیازهای جامعه و جامعه شناسی نیازها بیخبرند و یا لااقل نیازهای خود را نیاز دیگران قلمداد میکنند! اینگونه فیلمهای سرگرمیساز از جمله (فسیل) را محصولی غیرهنری و گاهی نیز مبتذل برشمرده و اصرار بر تحقیر و طرد آنها را دارند؟! و در واقع این گروه از منتقدین، در نقد خود، هنر خنداندن و اهمیت شاد بودن مردم را نادیده میگیرند.
تاکید میکنیم دیدگاه ما در این زمینه ساده کردن تئوری هنر و زیبایی شناسی و یا مقابله با علوم مربوط به هنر نیست، بلکه ما به اصالت مکمل بودن ابعاد مختلف هنر در زندگی مردم قائلیم. متاسفانه نارسایی و عدم وحدت تعاریف هنر در بسیاری از موارد توانسته است محتوای عاطفی و زیباییشناسی یک اثر هنری را نزد عامه مردم تضعیف و یا حتی خنثی سازد! و داوریهای منطقی و احساسی در نقد آثار هنری را به بیراهه بکشاند! و لذا شکل صحیح نقد آثاری از قبیل فیلم سینمایی (فسیل) که طرفداران بسیاری هم در جامعه دارد را باید با نیازها و کمبودهای امور تفریحی و تفننی مردم سنجیده و نتیجه بگیرند. وقتی کارگردان صاحب سبکی چون «کیانوش عیاری» با دیدن فیلم فسیل، ساده و شجاعانه میگوید؛ رفته بودیم فیلم بنجل ببینیم! اما من و همراهم (امید رئیس دانا، آهنگساز) هر دو از فیلم خوشمان آمد. پس معلوم میشود که مهندسی ساخت فیلم در ژانر خود چنان مرتب است که توانسته است احساسات عاطفی یک کارگردان نکته سنج و حساس را هم تامین نماید. بنابراین فیلم فسیل از ابتذال تهی است.
راستش معانی ابتذال از نوع تربیت آدمیان سر برمیآورد، به عبارتی بر اثر ساختارهای فرهنگی هر قوم و قبیلهای در نواحی مختلف جهان زیر بنای تعریف ابتذال و غیرابتذال از یک موضوع دیداری، شنیداری و رفتاری مردم مایه گرفته و نهادینه میشود! تا جایی که از یک حرکت مشابه از نوع کلام و رفتار و حتی پوشش ظاهری انسانها در دو موقعیت تربیتی و زیستی جغرافیای جهان، دو برداشت متضاد و متناقض صورت میگیرد!؟ برای نمونه در میان غربیها موضوعاتی مثل بیحجابی و رقصهای جمعی مختلط، نه تنها در تعاریف زشت و ابتذال و سبکسری در روابط اجتماعی گنجانده نمیشود، بلکه بسیار عادی تلقی شده و گاهی نیز پوشش باز به همراه نمایش ظواهر دیگر از سر و تن زنانه، بدون هیچ نگاه کامجویانه و بدبینانهای از سوی جامعه، مثلاً دختری را به اوج تحسین در فستیوالی (ملکه زیبایی جهان) رسانده و در صدر رقابتهای زیباشناسی نشانده و او را شایسته دریافت جوایز قابل ملاحظهای میکند! اما در این سو از جغرافیای جهان مثل ایران اگر مویی از سر زنی بیرون افتد و لباسی رنگین و جذاب در تنش دیده شود ترویج سبکسری و ابتذال نامیده میشود و سزاوار مجازاتش مینماید! چون با آموزشهای متوالی ترویج کردهاند که مناظر چنین پدیدههایی به آلودگی و برانگیختن شهوات در روابط اجتماعی آدمیان دامن خواهد زد! این نوع از برداشتهای متضاد و مختلف از پدیدههای رفتاری در جوامع مختلف که در یک گذر تاریخی به صورت توافقی نانوشته به عادتی متعارف بدل شده و میشود از سوی بزرگان هر قوم از فلاسفه، جامعهشناسان، روانشناسان به ویژه اربابان ادیان ترویج یافته و بنا بر سلیقه و عقیده خود مفاهیمی از خوبیها و بدیها و حریمهایی را نیز بر آن قائل شده و قوانین و احکامی را نیز برای مراقبت از آن حریمها اختراع میکنند!؟ و در جوامع آزاد این انتخاب عموم مردم است که به کارایی و درستی آن حریمها و احکام را صحه میگذارد و به تغییر و تبدیل آن رای میدهد اطلاعات و آگاهی است، نه چیز دیگر!؟! اصولی که بر ضرورت این تغییر بلکه تغییرات مکرر صحه میگذارند استعدادهای بزرگی چون آزادی، اختیار و انتخاب است که در وجود انسان به ودیعه نهادهاند!
از این مفاهیم که بگذریم، به هر حال رویکرد آثار کمیک اکثراً به روشهای ساده و گاهی بسیار سطحی میخواهند مردم را بخندانند و اگر بخواهند جنبههای درام و رمانتیک را هم در قصههایشان بگنجانند، باید از زندگی و رفتار عوامترین مردم جامعه اقتباس کنند! هر اندازه موضوعات فیلم به زندگی و نیاز مردم نزدیکتر باشد استقبال هم بیشتر خواهد شد.
سینمای کمدی و سینمای مفهومی هر یک هنرمندانه محتوا و فرم ساختاریشان را از زندگی و نیازهای مردم میگیرند. بهعبارتی یکی بدون آنکه ایدهای بدهد، با نمایش تناقضهایی از قول و فعل کاراکترهای خود میخواهد مردم را به خنده وادارد و دیگری با استخدام کلام و رفتارهای خاص و نمایش تصاویری سمبولیک و تامل برانگیز میخواهد برای تحریک و انگیزش در جهت اصلاحات فردی و اجتماعی مردمی تدارک ببیند که مردم در بیرون از سینما فرصتی برای با هم خندیدن و یا با هم فکر کردن در سطح وسیع را نداشتهاند و فیلم (فسیل) در بعد سینمای کمدی با این مقدار از فروش بیسابقه خود نشان میدهد که بالاتر از همه آثار کمدی این توانایی را داشته است که برای گردهمایی بخش بزرگی از جامعه طرحی داشته باشد که بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان از پول مردم را به اقتصاد سینما تزریق نماید!