نسل نو و ما
- شناسه خبر: 6775
- تاریخ و زمان ارسال: 5 دی 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
منوچهر کلهر
زنگ زدند و پرسیدند: اگر بخواهید برای کارگزاران و تصمیمگیران فعلی درباره نسل نو صحبت کنید، میشود مطالب اصلی شما را بدانیم؟ گفتم: این بحث پیچیده و چند بعدی است. فرمودند: میخواهیم صحبت کنید. گفتم: نیم ساعت فرصت بدهید تا جواب بدهم.
در این نیم ساعت نتوانستم دلیلی برای نرفتنم پیدا کنم.
وقتی در موعد مقرر رسیدم، همه صندلیهای سالن تقریبا پر بود. در وسط سالن نشستم و منتظر ماندم.
بعد از مقدمات، ابتدا بالاترین مقام دعوت شده، مردی بود خوش قامت،آراسته، با موهای جو گندمی و از آنهایی که ایمان از سر و رویش میبارد. 6 دقیقه اول فقط مقدمات کلان، ده دقیقه دیگر تعریف و تمجید از عملکرد نسل ما و دولت، در نهایت، چند جملهای درباره مساله اصلی سخن گفت و باز هم تشکر از بانیان اینگونه جلسات.
به خودم گفتم: برخی از دوستان گمان می کنند وقتی پست و یا مقامی دارند، در همه زمینه ها صاحب نظرند. در جلسات صنعتیها، بانکیها، برنامهریزان توسعه، تربیتیها، سیاسی و هر همایش فرهنگی ـ اجتماعی، علمی، فنی و… که باشد، سخن میرانند. این هم در کشور قاعده ماندن شده است، با ربط و یا بیربط از امام جمعه گرفته تا افراد بانفوذ و مسئولین را باید دعوت کنند! اگر در راستای اهداف جلسه متخصص نباشی و یا برنامهای مرتبط نداشته باشی، این یعنی: کم توجهی به مساله مورد نظر و مخاطبین را ابزار محسوب کردن. چقدر ارزشمند است این گوش دادن و فکر کردن و روی راهحل مسایل تمرکز کردن.
یادم افتاد، در سالن وزارتخانه نشستی با صاحبنظران و متخصصان درباره آموزشهای فنیوحرفهای ترتیب داده بودند. دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران را هم دعوت کرده بودند، پس از ارایه نظرات، معاون وزیر در جایگاه قرار گرفت، گفت: استفاده کردیم، ولی داشتههای من اعم از امکانات مادی، فضا و منابع انسانی و … اینهاست. چگونه افراد را به سطح تسلط کافی برسانم؟ من انتظار رهنمود و نقشه راه شدنی داشتم، تا آموزشها را ولو اندک کاربردیتر کنم.
فقط این بیان آن معاون برای من دانشجو به اندازه یک ترم اندیشه و تامل به بارآورد.
زود این یادگاری را رها کردم.
به خودم گفتم: نسل جدید اصل مطلب را میخواهند و از سخن زیاد استقبال نمیکنند. دوست دارند در مباحث مشارکت کنند ونظرات و سوالات خود را مطرح کنند. نطقهای یک طرفه و گاهی غیرمرتبط به موضوع برایشان کمتر قابل تحمل است. نسل جدید را عینیت، واقعی و مستندبودن مباحث کوتاه قانع میکند. نسل جدید با رایانه بزرگ شده، اگر فقط یک داده را از میان انبوه دادهها اشتباه وارد برنامه کند، بازخورد فوری خطا دریافت میکند. هنگام درگیری با بازیهای رایانهای با یک خطای کوچک مانند بازی مارپله از صدر به ذیل کشیده شده است. آن وقت من میخواهم برای زندگی اینان با کلمات و مفاهیم تفسیرپذیر تصمیمگیری و برنامهریزی کنم؟!
در حال کلنجار با خودم بودم که نفر دوم را صدا زدند و شروع به صحبت کرد.
نفر دوم، اصلا برای منظوری دیگری سخن راند. حس میکردی که او دنبال پست و مقام است، البته شنیده بودم که نام ایشان هم در فهرست مدیرکلی ادارهای قرار دارد. مخاطبان ایشان در ذهنش تصمیمگیرندگان درباره ارزشهای او برای پذیرفته شدن بودند و نه حضار، برای این منظور محور سخنان خود را بر ارزشهای تصمیمگیرندگان برای مدیرکلی بنا نهاده بود. البته گاهی فهمیدنم، نم بر میدارد درست مثل کبریت نم برداشته. شاید من کج فهمیدم، ولی حس درونیام به ندرت خطا میکند.
برای معنیدار کردن اندیشههایم، ذهنم به تلاش مضاعف روی آورده بود. یاد دارم، معاون برنامهریزی و پژوهش سازمانی میگفت: در جلسه برنامهریزی و توسعه استان یکی از سخنرانان کسی غیر از معاونان برنامهریزی ادارات کل بود که جلسه را آغاز کرد. او در ابتدا گفته بود: ما برای هر جلسهای حرفی برای گفتن داریم و شروع کرده بود به حرف زدن درباره اخلاق و …
به خودم گفتم: یکی از گرفتاریهای ما در کشور حرف است. بدین معنی که گمان میکنیم چون حرف داریم و خوب حرف میزنیم، پس برنامهریز یا تصمیمگیر و یا مدیر خوبی هم هستیم. این خطا تا حدود زیادی با تحصیلات اصیل و تخصص داشتن رابطه دارد.
رفتن مجری به پشت تریبون باز هم ذهن مرا به سالن برگرداند! مجری هم آدم خوبی بود، جوان، با صدای رسا. با دقت نشمردم، حدودا در هر دقیقه بیش از سیصد کلمه با صدا، از روی نوشتهای از اندیشمندان دینی، علمی و شعرا که در روی تربیون گذاشته بود، به سالن تزریق میکرد. تا اینجا با احتساب مقدمات جلسه مانند: خواندن قرآن، سرودملی، خوشآمدگویی به مدعوین و… دقیقا 2 ساعت 49 دقیقه از زمان برنامه سپری شده بود. با این که تا اینجا به دانش و تجارب من چیزی افزوده نشده بود ، ولی به باورهایم درباره نقایص جلسات و ریشه عمده مشکلات کشور خدشه وارد نشد.
مجری با شعری، نصحیتی و شعاری حضار را سرگرم کرد و انتهای ارشادات خود، نفر بعدی را فرا خواند.
او سخن خود را با نام خداوند بخشنده و مهربان شروع و بعد اندکی سکوت کرد، با این سکوت، تمرکز حاضرین بیشتر شد. ادامه داد: همین میزان تمرکز، لحظهای از زندگی ما را معنی میکند. لحظه بعدی لحظه قبلی نیست. میگذرد. چه بخواهیم و چه نخواهیم. این که میگویند قدر لحظهلحظه زندگی را بدانید برای همین منظور است. با این گزاره که زندگی مراحل پیدرپی رشد جسمانی و روانی تا کمال است. کلمه جبران را بیمعنی میکند. چون هر مرحله از زندگی نیازهای خود را دارد و جبران یعنی از فرصت و شتاب رشد درآینده کم کردن و پرداختن به فرصت از دست رفته است. اگر میخواهید آیندهی آباد داشته باشید، از برنامهریزی واقعبینانه برای کمک به رشد متناسب و مناسبی برای آیندهسازان غفلت کردن، ضرر جبرانناپذیر است. هنر در این باره برنامهریزی عقلایی و منطقی است، هنر برتر کنار گذاشتن خود که غالبا برنامهها را به خودمرکزی سوق میدهد است. پیشداوریهای ما ناشی از اندیشههای شکل گرفته ماست و پیشبینیهای ما فرضیات نیازمند آزمون هستند. بنابراین نمیتوانند پایهها و چهارچوب یک برنامه سنجیده قرار گیرند. این مهم نیازمند، نیازسنجی، اولویتبندی نیازها، احصای اهداف شدنی و تحققپذیر و هدفگذاری واقعگرایانه و متناسب با داشتههای انسانی و غیرانسانی مورد نیاز است و تمهید مقدمات فرایند اجرا و ارزیابی متعهدانه و صادقانه میزان موفقیت و نواقص برنامهها و تصمیمات و تلاش مجدد از طریق بازاندیشی است. این فرایند در همه زمینهها، با دقت و وسواس علمی، ضرورت امروز تصمیمات و برنامهریزی ماست.
پایه و اساس اندیشههای نسل جدید و بعد را با توجه به فعالیت با ابزارهای دقیق و عینی، خودزندگی واقعی که شامل محسوسات عینی و ارزشهای دینی و ملی جهانشمول است، شکل خواهد داد و نه آرزوهای ما.
اولین و مهمترین وظیفه نسل ما گردآوری اطلاعات جامع از ویژگیهای اینان با پژوهشهای علمی به منظور تصمیمگیری و برنامهریزی است.
فعالیتهای نسل ما در حوزه خودزندگی بسیار بیشتر از سایر حوزهها نیازمند دانش و اطلاعات معتبر است. این اطلاعات پایهها و مایههای معرفت به نیازهای نسل نو، نیازهای جامعه، دانش تخصص و مهارت زندگی و مفید واقع شدن برای خود و جامعه در هزاره سوم را در بر میگیرد. از این رو، ما به شدت محتاج نخبگان حوزههای متعدد برای طراحی نقشه راه هستیم.
بیایید دستاورد این جلسه را ارزیابی کنیم! خروجی آن را مشخص کنیم! در کجای دنیا همایشها و جلسات بدون تهیه مبنا برای تصمیم و اقدام سراغ دارید؟
به گمانم او خوب صحبت میکرد، بدون سلام و صلوات که اغلب از ویژگیهای سخنرانان منبری است، راست رفت سراغ موضوع.
پس از ارایه مدل نقشه راه، با گفتن: خواسته همیشگی من از خدا برای شما سلامتی، شادابی و موفقیت است، تمام کرد.