ناکجا آباد زیبایی!
- شناسه خبر: 13402
- تاریخ و زمان ارسال: 3 خرداد 1402 ساعت 08:00
- بازدید : 16

نفیسه کلهر
بعد از سالها گذرم به آرایشگاه میافتد. با دوستی قرار داشتم و در میانهی قرار همراهیاش کردم برای کوتاهی موهایش. نشستن در ردیف انتظار و تماشای آدمهای نشسته پشت آئینههای بزرگ که هر کدام قرار است اتفاق متفاوتی برایشان بیفتد، چیز عجیبی نیست؛ آدمهایی که یکیشان قرار است موهایش کوتاه شود، دیگری قرار است موهایش با اکستنشن بلند شود. چند نفر در نوبت رنگ مو هستند و رتبه دوم تعداد نفرات را انتظار برای برداشتن ابرو از آن خود کرده است.
با ظاهری که دور از همه این کارهاست میان این جمع احساس غریبی میکنم. انگار در شهری دورافتاده رها شدم که فرهنگم با آنها همخوانی ندارد.
یک میز گوشه سالن است و ناخنکار روی ناخن دستها و پاهای مشتریان را با رنگهای مختلف نقش میزند.
خانمهایی با ابروهای پررنگ شده و براق از اتاق کناری خارج میشوند؛ فیبروز کردهاند.
با خودم فکر میکنم این افراد چند درصد از جمعیت شهری هستند که من در آن زندگی میکنم؟ امثال من کجا هستند؟
ناخنهای غیرطبیعی
شیما کارش کاشت و ژلیش ناخن است. در یکی از آرایشگاههای معروف شهر کار میکند. وقتی میپرسم در روز چند مشتری دارد میگوید: «20 تا گاهی هم بیشتر. وقتی نزدیک تعطیلات است مشتریهایم نوبتشان را جلو میاندازند و سرم شلوغتر است.» میپرسم بین ترمیم ناخنها چقدر فاصله است؟ «از بار اول که ناخنتان را ژلیش کنید هر ماه یک بار باید بیایید.»
ـ میشود ترمیم نکرد؟
ـ آره ولی خب ناخنها زشت میشود. بلند میشود و نصفش لاک دارد و با هیچ چیزی هم کوتاهش نمیتوانی بکنی.
فریال دانشجوی سال سوم است. میگوید سه سال است که هر ماه پیش شیما ناخنهایش را درست میکند. از وضعیت دانشگاه و سختگیریهایش میپرسم و میگوید: «فقط اگر رنگ ناخن خیلی جیغ و براق باشد گیر میدهند. وگرنه که بیشتر کارکنان دانشگاه و حتی استادانمان هم ناخنهایشان درست شده و مرتب است. دیگر تقریبا عده کسانی که ناخن درست نمیکنند خیلی کم شده.»
یاد دوران دانشجویی خودم میافتم که از پایانش حدود 10 سال میگذرد. آن موقع حتی به لاک رنگ کرم یا برق ناخن هم ایراد میگرفتند و حراست دانشگاه جلوی درب ورودی محلول استون میداد و مجبورمان میکرد لاک را پاک کنیم. حالا چقدر عرف عوض شده و سختگیری کمتر. نمیدانم خوب است یا نه؟
مریم فرد دیگری در صف انتظار برای درست شدن ناخنش هست. میپرسم شما هم دانشجویید؟ و توضیح میدهد که کارمند یکی از ادارات است. کارش که تمام میشود مقنعه را سر میکند و چادرش را دستش میگیرد تا توی راهرو موقع خروج سر کند. کنجکاوتر میشوم. میگویم نماز هم میخوانی؟ با لبحند سرش را تکان میدهد که یعنی آره. میپرسم با همین ناخنها؟ میگوید که مرجع تقلیدش با نماز خواندن با لاک مشکلی ندارد و در این خصوص فتوا داده. حتی میگوید بسیاری مراجع با این مسئله مشکلی ندارند و این را اعلام کردهاند. به سمت در که میرود میگوید: «شما هم یک بار بیای مشتری شیما جون میشی. بس که خوشگل و خوش نقش کار میکند.»
هزینههای گزاف
لیلا که برای فیبروز ابرو در آرایشگاه نشسته میگوید: «من خیلی تعجب میکنم از این همه هزینه که مردم به راحتی برای این کارها خرج میکنند. مثلا فیبروز ابرو بین یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 500 هزار تومان است که یک ماه بعد هم باید برای ترمیم بیایی و 600 هزار تومان خرج کنی.» او ادامه میدهد: «چیزی که خیلی جالب است این است که این ارقام انگار اصلا برای مردم معنایی ندارد. همه با رضایت میپردازند و اصلا تعجب نمیکنند که این همه باید پول بدهند.» به مشتریهای فیبروز ابرو اشاره میکند و میگوید: «خیلی هم خوشحالند، به من هم میگفتند حالا برای خودت هم درست میشود و میبینی چقدر خوب است. در حالی که من هنوز هم که اینجا نشستم تردید دارم که این همه پول بدهم یا نه! زیادی گران نیست؟»
او همینطور توضیح میدهد: «من در همین یک ساعتی که اینجا هستم حتی کسی را دیدم که ابروهایش هیچ مشکلی نداشت. اما آمده و نشسته بود و دوست داشت تغییری کند. حتی شنیدم که به ابرو کارش گفت خیلی دست نزن به ابروها، فقط چند خط داخلش بینداز که پرتر شود. و برای همان هم یک میلیون و 200 هزار تومان پول داد!»
زیبایی خوب است اما همه چیز نیست
مهری، خانم 55 سالهای است که در گوشهای از آرایشگاه نشسته و دختران و زنان جوان را تماشا میکند. نظر او را در مورد زرق و برق دنیای جوانترها میپرسم و او که ظاهر سادهای دارد توضیح میدهد: «زیبایی یک معیار وابسته به زمان است. مثلا زنان در دوره قاجار اندام چاقی داشتند. چون آن موقع ملاک زیبایی این بود. زمان ما هم ابروی باریک مد بود و همه میرفتند ابرویشان را باریک میکردند. حالا هم ارزشهای زیبایی طور دیگر تعریف شده که میبینید. به نظر من هیچ اشکالی ندارد اگر هرکسی به اندازه و در حد معمول به دنبال تناسب اندام و ورزش کردن و زیبایی و آراستگی در ظاهر باشند؛ اما در کنار اینها به رشد شخصیتی و معنوی و روانی خود هم بپردازد و اهمیت بدهد.»
این معلم بازنشسته همینطور توضیح میدهد: «به نظر من زیبایی تکمیل کننده صفات عالی شخصیت انسان است. شنیدهاید که میگویند ظاهر تکراری میشود اما اخلاق خوب نه. یعنی تنها زیبایی ظاهری کافی نیست و کار کردن روی شخصیت و رفتار هم لازم است. شاید مشکل این باشد که بعضی آدمها ظاهربین شدهاند و فقط به دنبال معیارهای ظاهری هستند. اما باید بدانند که جذابیتهای درونی و باطنی خیلی اولویت دارند به زیبایی ظاهری. بعضی پسرهای جوان فقط به دنبال زن جذاب هستند در حالی که اخلاق و رفتار خوب و شایسته در طول زمان خیلی تاثیر بیشتری روی دوام رابطه دارد.»
*
هر چند هزینههای گزاف زیبایی که نظام سرمایهداری به آدمها تحمیل کرده است این روزها عده زیادی را ثروتمند کرده؛ با یک حساب سرانگشتی میشود فهمید درآمد روزانه یک آرایشگاه از بسیاری مشاغل بالاتر است. اما با صرفنظر از این موضوع؛ چیزی که اهمیت دارد این است که وقت، فکر و ذکر و تمام دغدغه بعضی از افراد جامعه همین مسئله زیبایی شده است. در حالی که انرژی و توان افراد میتواند صرف ارزشهای درونی و خودسازی شود.