نامه سوم به رئیسجمهور
- شناسه خبر: 44020
- تاریخ و زمان ارسال: 10 مهر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
دکتر سید علی شهروزی
جناب آقای رئیسجمهور
با سلام و تجدید ارادت
البته خدا جای حق نشسته، و شما هم لابد در همین مدت پی بردهاید که یک من آش چقدر روغن دارد.
دو کارتان بینقص است، یکی در حکومت از رهبری تبعیت میکنید که به حسب قانون و شرع فصلالخطاب است و دوم مردم را باور دارید که در واقع ولی نعمت حکومتند. از این دو موضع تا میتوانید عقبنشینی نکنید و به قول رانندههای بیابان با همین دست فرمان به جلو برانید.
کارهایتان همچون مسافرت به عراق، مصاحبه مطبوعاتی و سفر به نیویورک دلنشین است. در مورد آخری برای من که تصادفا چند سال در نیویورک زندگی کردهام، رفتار و منش شما دلنشینتر بود. البته مخالفان شما دلشان میخواست باب دل آنها صحبت میکردید ولی شما در نیویورک باید نقشی دیگر بر سپهر سیاست میزدید، که زدید. خوب شد که حرفهای بهارستان را به منهتن نبردید.
شما و دولتتان بینقص نیستید و مخالفان شما با همه احترامی که دارند و باید داشته باشند، نیک میدانند که باشندگان این فلات قدیمی همگی ساکن یک کشتیاند و این کشتی از هر کجا و توسط هر کسی سوراخ شود، دخل همه خواهد آمد.
این کشور ظرفیت انقلابهای متعدد را هیچ رقمه ندارد. دو انقلاب بزرگی که از سر گذراندهایم و هر دوی ما در دومی نقشی داشتهایم، برای تاریخ ایران به نظر کافی است. فردای جهان به مدارا و مدنیت بهبود خواهد یافت که شما حرفهایی از این جنس را بر زبان میرانید. خشونت و جنگ روزی در آینده تمدن انسانی به موزه خواهد رفت. برای شیعیان که در ایران اغلبیت دارند، جهان فردا به عدالت برگزار خواهد شد و روزی گرگ و میش در یک آخور غذا خواهند خورد.
از مقام یک ناظر علاقمند، نقش شما را خوش و موفق میبینم. در دولت مردی و مردم نگری چیزی کسر نمیگذارید. البته باید به ایمانتان به ترقی و وفاق ملی، صبر را هم اضافه کنید. میوه صبر همان تحقق آرزوهای ما و شماست.
اگر چه کشورداری و حکمرانی پیچیده شده، اما انساننگری، مردمگرایی و وطنپرستی هنوز به سادگی گذشته است.
حالا که به اینجا رسیدم باید به عرض برسانم که نامه سربستهای هم، بعد از انتشار این نامه برایتان میفرستم تا بدانید و اگر میدانید، نیکتر بدانید، که طرفداری از شما چندان هم کمهزینه نیست. ممکن است کسانی با بیتوجهی و بیاطلاعی تیشهای به درخت وفاق ملی شما بزنند که به باور نیاید؛ دشمنان که جای خود دارند.
آنچه به ذهن بعضی مخالفان بیتوجه و کماطلاع شما نمیآید، تأسی به خوشبختی جمعی و زندگی ملی است. هیچ ملتی با بد اخلاقی و بدرفتاری داخلی و خارجی بزرگ نشده است. کشور ما با وفاق شما و با همکاری ملی، توسعه و تکامل بهتر و سریعتری خواهد یافت.
تندروها در ایران هیچ کسی جز خود را قبول ندارند، که مشکل خودشان است و دخلی به شما و نیروهای میانه و معتدل و از آن بالاتر به ملت ندارد.
اگر مخالفان شما بخواهند روشهای غیرسیاسی و خلاف قانون را پی بگیرند با سد محکمی از طرفداران شما روبرو خواهند شد که کم نیرویی هم نیستند، حتی اگر به دید مخالفان شما نیایند.
سخن آخر اینکه حکومتگری سخت است ولی شما نشان دادید آن را بلدید و خوب هم جلوه کردهاید. اگر شما در راه درستی که میروید کم نیاورید، من و بخش عمدهای از طرفداران شما در همکاری با شما کم نخواهیم آورد. دنیای فردای ما که با هم گره خورده، با همدلی و همفکری و همکاری خوشتر خواهد شد.
یکی از هنرهای شما رعایت حقوق مخالفان و منتقدان دولتتان و حکومت است، کاری که سابقه کمرنگی در تاریخ ما و در سپهر سیاسی کشور دارد.
اگر حمل بر غنیمت خواهی و سهم بری نشود و موجب دردسر جدیدی برایم نگردد، باید عرض کنم بسیاری از هواداران امروز شما، که بخشی از آنها در چرخه مدیریت کشور مغفول ماندهاند، همه رقم در خدمت آن دولت کریمه هستند. مثلِ ما مثلِ حسن کچل است که زن نمیگرفت، وقتی هم که راضی شد دختر پادشاه را میخواست و وقتی به او گفتند دختر شاه را به تو نمیدهند پاسخ داد «این مشکل شماست وگرنه من که راضیام و شما بروید مشکل دختر شاه را راضی کنید.» حالا هم این کچل دور مانده از اصل و وصل خویش، رضایت و علاقهمندیاش را برای هر خدمتی اعلام میکند، شما هم ببینید کجا این پیاده از قطار سیاست به کار میآید که «ز ما خدمت آید ریاست تو راست.»
این نامه را هم به عادت مألوف در شب مینویسم و این یکی از ایرادات اهالی قلم است که شب زیاند و صبح معلومشان میشود که چه بر سر خود و دیگران آوردهاند.