مکتب نگارگری شیراز
- شناسه خبر: 31866
- تاریخ و زمان ارسال: 20 اسفند 1402 ساعت 07:30
- بازدید :
دکتر شیما احمد صفاری؛ مولف و مدرس دانشگاه
عناوین مکاتب نقاشی ایرانی غالبا از نام پایتختها و یا شهرهایی که مرکزیت فرهنگی و هنری داشتهاند اخذ شده است. شیراز از جمله شهرهایی است که هرچند طی سدههای ۸ و ۹ هجری پایتخت رسمی حکومتی مهم نبوده ولی پیوسته در پیشبرد هنر نقاشی ایرانی سهم بسزایی داشته است. به دلیل استمرار فعالیتهای هنری و تحولاتی که در طول این زمان در ویژگیهای نقاشی شیراز روی داده است آن را در دو بخش ـ سده هشتم و سده نهم ـ مطالعه میکنیم.
الف)شیراز در سده هشتم ه.ق: خطه فارس و شهر شیراز از معدود سرزمینهایی بود که در نتیجه هوشمندی خاندانهای محلی که بر فارس حکم میراندند، از تهاجم ویرانگر مغولها مصون ماند. در نتیجه، بسیاری از شاعران و دانشمندان و هنرمندان از نواحی دیگر به سوی این دیار گریختند و تحت حمایتهای حکام فارس قرار گرفتند. به این ترتیب بخشی از میراث فرهنگی و هنری ایران در سرزمین فارس محفوظ ماند. سلسلههای محلی، همچون آلاینجو و آل مظفر، که طی سده هشتم بر فارس حکومت میکردند، دوستدار ادب و هنر بودند. این دوران از شکوفاترین اعصار اعتلای شعر و ادب فارسی محسوب میشود و حاصل آن ظهور بزرگانی همچون سعدی و حافظ و خواجوی کرمانی است. همگام با ادبیات، کتابآرایی و مصورسازی کتاب نیز در کارگاههای شیراز رونق گرفت. حکام شیراز سیاست تجلیل از گذشته ایران را در پیش گرفته بودند. فراوانی شاهنامههای مصور شده در شیراز این دوره نشان دهنده همین مطلب است. هنر شیراز در مسیری متفاوت از مکتب تبریز ایلخانی و عمدتا در تداوم سنتهای تصویری عهد سلجوقی گام برمیداشت. نگارگران شیراز در سده هشتم را میتوان پاسدار سنتهای هنری قبل از حمله مغول و حتی قبل از اسلام دانست. آنان از تاثیرات بیگانگان به دور بودند و نه تنها بر مفاهیم و منابع ایرانی تکیه داشتند بلکه با پرداختن به مضامین تاریخی و سنتی، شکوه ادوار گذشته را یادآوری میکردند. به همین جهت آثار نقاشی سده هشتم شیراز اغلب یکدست و سادهاند و اسلوب آنها شبیه تصاویر کتاب ورقه و گلشاه عهد سلجوقی است. نقاشیهای شیراز سترگنما هستند، پیکرهای درشت بر زمینهای ساده و با رنگ تخت ترسیم شدهاند. گاهی پسزمینه با نقوش تزیین پر میشود. فضای تصویری کمعمق است. همچنین عوامل تصویر اندک و تعداد رنگهای به کار رفته محدود است. از کتابهای مصور این مکتب تعدادی شاهنامه است که امروزه در موزههای جهان پراکندهاند از جمله شاهنامه قوام الدین وزیر(741ه.ق.) و نمونه دیگر هم مونس الاحرار( محمد بن بدر جاجرمی ۷۴۱ ه.ق.) است.
ب)شیراز در سده نهم ه. ق: با یورش تیمور گورکانی در اواخر سده هشتم هجری به ایران، تمامی حکومتهای محلی یکی پس از دیگری از میان رفتند. جانشینان تیمور امپراطوری بزرگی را تشکیل دادند که مرکز آن هرات بود. نوادگان تیمور امیرانی هنردوست بودند در نتیجه تمامی هنرها و از جمله کتابآرایی، علاوه بر هرات، در مراکزی همچون شیراز نیز رونق گرفت. حضور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان که در نیمه اول سده نهم در شیراز حاکم بودند عامل مهمی در تحول و تعمیق نقاشی در مکتب شیراز شد. دربارهای این دو حاکم محلی، مرکز تجمع و فعالیت اهل فضل و هنر بود. در این روزگار همکاری و همگامی مثبتی میان مراکز متعدد هنری عهد تیموریان از جمله شیراز و هرات وجود داشت که باعث پیشرفت هنرهای کتابآرایی از جمله خوشنویسی و تجلید و تذهیب شد. از کتابهای مکتب شیراز در سده نهم میتوان گلچین اسکندر سلطان(۸۱۳ ه.ق.)، شاهنامه ابراهیم سلطان (حدود ۷۳۷ ه.ق.)و خاوراننامه (ابن حسام ۸۸۳ ه.ق.) را نام برد. از ویژگیهای مکتب شیراز در سده نهم؛ ترسیم افق رفیع (انتخاب آسمانی کوچک و زمینهای بلند و وسیع) و پوشاندن سطح کوچک آسمان با رنگ طلایی یا آبی، صخرههای اسفنجی و دندانهدار پیکرهای باریک اندام، چیدن هندسی گلها و بوتهها در سطح زمینه، انتخاب زمینه روشن و قرار دادن عناصر اصلی با رنگی تیره بر روی آن، ابرهای پیچان، عدم توجه به حجمپردازی، تاکید بر پیکر آدمیان و حیوانات، و ارجحیت دادن به قرینهسازی و سرانجام کاربرد نقوش تزیینی ظریف در بناها و اشیا است.