مکتب مقاومت زنانه؛ زیست عزتمندانه
- شناسه خبر: 39929
- تاریخ و زمان ارسال: 9 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

سیما باقرزاده
«روایتگری» که سهم عمدهای از آن را زنان سرافزار غزه بردوش میکشند و با ایستادگی و تابآوریشان در میانهی ویرانههای خانه و کاشانه و با باری از غم جانکاه پرپرشدن جگرگوشههایشان به دنیا مخابره میکنند؛ هم اینانند که در برابر فروپاشیدن مرزهای انسانیت، شرافت و دین، قد علم کردهاند و حال دنیا را از فرو غلتیدن در خواب روزمرگی و چشم فروبستن بر ظلم ظالمان و حال مظلومان دگرگون ساختهاند.
ایرنا ـ رستم پیروز میدان نبرد با سهراب، اما شکست خورده تاریخ است. این ماجرا، داستانی از تراژدی نبرد پدر و پسر جوانش با روایتگری« فردوسی» شاعر نامدار ایرانی است؛ این پیامد، مبتنی بر «روایت» واقعه و براساس آن، قضاوت تاریخ است که برنده و بازنده هر میدانی را مشخص میکند.
شأن این روایتگری اکنون در نبرد نابرابر میان رژیم اشغالگر اسرائیل با فلسطین و غزه به طور واضح به چشم میآید. هر چند شاید مقاومت مبارزین فلسطینی در میدان، در صحنهی محاسبات عینی شکست بخورد و افراد آن کشته شوند، و یا به خاطر خباثت و قساوت حریف، غیر نظامیان زیادی از کودکان و زنان و مردان فلسطینی به شهادت برسند، اما در حقیقت پیروزی از آن جبههای است که اهداف و آرمان آن محقق شود و روایت او از میدان به قلب تاریخ برسد. آرمان مقاومت، بلندشدن پرچم آزادی «قدس شریف» و « نجات فلسطین» است که اکنون در همه قارهها و شهرها فریاد میشود و مساله فلسطین به کانون توجه افکار عمومی باز گشته است و «روایت جعلی» رژیم ددمنش اسرائیل که در طی دهههای گذشته برای جهانیان تصویرسازی کرده بود، فروریخته است.
روایتگری که از مصاف دو جبهه حق و باطل، طیب و خبیث خبر میدهد، به گواه تاریخ، پایهگذار این سبک از مقاومت و روایت را باید حضرت «زینب(س)» معرفی کرد. سبکی که ریشه در اعماق یکی از مهمترین جریانات سیاسی اجتماعی تاریخ دارد؛ حماسه کربلا.
زینب زنی است که تمام قد در مسیری که میدانست چه مشقتها و چه فقدانها و فراقها در پی دارد، همراه شد، برای آن که امام امت را در میدان نبردی که قدرتطلبان ظاهرنمایی که دین را نقاب خواستههای خودپسندانه خود کرده بودند و مسبب رخت بربستن روح دین از جامعه و نشر ظلم بر مردم بودند، یاری کند و او را در میدان نبردی که با حربه دشمن در بیابانهای تفتیده کربلا رخ داد تا هر شر و قساوتی از چشم مردم پنهان بماند، تنها نگذارد. و اگر زینب نبود، در نبردی که فرمانده و تمام یارانش را به وحشیانهترین شیوه ممکن، به شهادت رسانده بودند، خبری مجعول از واقعه کربلا در تاریخ مخابره میشد و جاهلان، اجازهی رخنمایی از این حقیقت تابنده را نمیدادند.
امروز به مدد حماسه حضرت زینب (س) است که خون بر شمشیر پیروز گردیده و تاریخ، مجاهدان کربلا را فاتح دلها و کلید گشایش مصائب عالم میداند و مکتب حسینی سرلوحه همه مقابلهکنندگان با ذلت، ظلم و ایستادگی در سراسر دنیا شده است.
عظمت زینب(س) نه در نسبت دختری او با علیبنابی طالب(ع) و یا خواهری حسنین (امام حسن و امام حسین (ع)، بلکه عظمت او در مکتبی است که بنیان گذاشت. «مکتب مقاومت زنانه» و سبک «زیست عزتمندانه.»
این مکتب، حد والایی از کنشگری زنانه را در میدان عمل به رخ میکشد و تصویرهای قالب جنسیتی از زن به عنوان یک انسان ضعیف و تحت سیطرهی عواطف، ناکارآمد و ناتوان در میدان جنگ را به مجاهدی باصلابت، مسلط بر عواطف، تدبیرگر میدان و حمایتگر تغییر میدهد.
زینب مجاهدت کرد اما نه با شمشیر و نه لزوما در تشابه با مردان؛ او با وجود غم جانکاه از دست دادن برادری که امام بود و فرزندان و جگرگوشههای خودش و برادرش و به خاک وخون کشیده شدن یارانشان، اراده از کف نداد و سر تسلیم فرود نیاورد و با رهبری و هدایت بقیه زنان حاضر در واقعه کربلا صفحاتی را به برگهای تاریخ پیوند زد که باعث شد: اولا آن حادثه نظامی که با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه عاشورا به پایان رسید؛ تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود. و ثانیا کاری کند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده و بر تخت پیروزی تکیه زده، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است.





