مهمترین مسائل فرهنگی پیش روی دولت چهاردهم
- شناسه خبر: 39368
- تاریخ و زمان ارسال: 31 تیر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
محمدحسین اسماعیلی ـ کارشناس و فعال فرهنگی
شیوه سیاستگذاری و حکمرانی فرهنگی
نوع سیاستگذاری و حکمرانی فرهنگی که مبتنی بر دستورالعملها و بخشنامههای فرمالیستی از بالا به پایین است، قابلیت اجرایی نحیفی دارد؛ قسمتی از این علل به خود فرهنگ برمیگردد که در عین اینکه برنامهپذیر است، بخشنامهپذیر نیست. تجربه تلخ سالهای متمادی بر روند کنونی نیز بر این گستره اثرگذار بوده و زمینه جذب مدیران و کارشناسانی را فراهم آورده است که کیفیت را فدای کمیت کردهاند و این نظرگاه زمینهای را فراهم آورده که امروز فرهنگ را در مشکلاتی که جزو خصایل فرهنگی شدهاند، مستغرق ساخته است. مشکلاتی که ریشه در برنامهریزی و پژوهشهای فرهنگی دارد و از سیاستهای غلط بیش از حد انتظار، اثر پذیرفتهاند. لذا باید شیوه حکمرانی فرهنگی بازتعریف و بازمهندسی شود و این ضرورتی است که کمتر به آن توجه میشود.
سازمانها و نهادهای فرهنگی
نارسایی سازمانها، نهادها و شوراهای فرهنگی و نگرش عمدتا سیاسی آنها به حوزه فرهنگ باعث شده است که اغلب مدیرانی جذب این حوزه شوند که خود، فاقد روحیه کارآفرینی و خلاقیت در جغرافیای تولید فکر و اندیشه و فرهنگ باشند و شوربختانه توانایی به کارگیری پتانسیل و ظرفیت هنرمندان و فرهنگیان با مهارتهای مدیریتی ایشان تطابق ندارند. به عبارت دیگر حوزه فرهنگ مبتلا به نامدیرانی شده که نه با روح تحقیق و تفکر آشنایند و نه هوشمندی در اجرا و برنامهریزی را دارند که این خود لازمه طرحریزی یک استراتژی فرهنگی دقیق است.
همچنین تعدد سازمانها و نهادهای فرهنگی و تعامل نامناسب این سازمانها با یکدیگر مشکلات بسیاری را رقم زده و این مشکلات بیشتر از کسب دستاوردهای مثبت فرهنگی و ارتقای پتانسیلهای فرهنگی منجر به هدر رفت بودجههای جاری آن شده است. موازی کاری در درجه نخست باعث کمرنگ شدن هویت و اصالت امور شده و در درجه دوم درجه نظارت بر کیفیت امور به دلیل تنوع سلایق شخصی مدیریتی به شکل محسوس تنزل مییابد.
فقدان مخاطبنگری
از دیگر مشکلاتی که حوزه فرهنگ در این راستا از آن رنج میبرد، عدم هدفگذاری متناسب با سیاستهای کلان جامعه، ضعف برنامهها و نبود نگرش متوازن به مخاطب است.
مشکل عمده در این حوزه، تدوین برنامههای فرهنگی بدون مشارکت گیرندگان پیام و مخاطبان است. نسخهنویسی و نگرش دستورالعملی در حوزه فرهنگ، هیچگاه اثر مفیدی نداشته و اگر این روش اثربخش بود امروزه شاهد نابسامانی فرهنگی و شکاف بین گیرنده و فرستنده پیامهای فرهنگی نبودیم که جز دلسردی و بیتفاوتی محصول دیگری در بر نداشته است.
تمام موضوعات فرهنگی باید از طریق تعامل بین متولیان فرهنگ و مصرفکنندگان فرهنگ حل و فصل شود و حتی وضع قانون در حوزه موضوعات فرهنگی نیز نمیتواند بدون تعامل طرفین منتج به نتیجه مطلوب شود و حتی ممکن است اثر وارونه برجای گذارد.
عدم توجه به تکنولوژیهای نوین
یکی از بزرگترین مشکلات حوزه فرهنگ عاملان فرهنگی هستند. کمتوجهی به تکنولوژیهای نوین و در حال رشد فرهنگی و تاکید بر روشهای سنتی و قدیمی از مشکلات برنامهریزی در این حوزه است که بر بخش سختافزاری نیز موثرند.
در یک کلام میتوان گفت «مدیریت فرهنگی کشور» نیازمند بازنگریِ جدی و تحولی بس گسترده است و در این میان باید به نوع مدیریت از پایین به بالا و در سطحی بالاتر مدیریت ماتریسی در حوزه فرهنگ رجوع کرد و در تمامی حوزهها یا کار را کاملا به اصحاب فرهنگ و هنر واگذار نمود و یا از اندیشه و خرد جمعی ایشان در سیاستگذاریها و برنامهریزیها بهره واقعی و نه تشریفاتی و نمایشی بُرد و مرهمی جز این نمیتواند حوزه فرهنگ را التیام بخشد. تجربه نشان داده است .تمام مشکلات ما در این حوزه ناشی از دستوری بودن نظام تدبیر ماست. مردم و گروه هدف در بزنگاه نشان دادهاند که از دستوری بودن امور کلافهاند و راه برونرفت از این کلافگی، رخ به رخ نشستن با خود اصحاب فرهنگ و هنر است و بس.