مصائب و مواهب نزدیکی استان قزوین به پایتخت
- شناسه خبر: 13264
- تاریخ و زمان ارسال: 1 خرداد 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
ولیا… حسینزاده
استان قزوین از جمله استانهایی است که از دسترسی آسان و سریع به پایتخت کشور برخوردار است و این مزیت میتواند برای هر استان از جمله قزوین محاسن و معایبی داشته باشد و این هنر مدیران است که بتوانند از مواهب همجواری با پایتخت کشور بهرهمند شوند و یا اینکه مصائب همجواری با پایتخت آنان را در بخشهای مختلف دچار چالش نماید.
از جمله مواهب مجاورت با پایتخت میتوان به دسترسی آسان مردم و مدیران استان قزوین به بزرگترین بازار مصرف و تبادلات اقتصادی و تجاری کشور، مراکز درمانی، تخصصی، علمی، دانشگاهی، فرهنگی و مهمترین آن دسترسی به مراکز و ارکان اصلی تصمیمگیری کشور بویژه در سه قوه و … اشاره داشت.
از مصائب همجواری و دسترسی آسان به پایتخت میتوان در سرریز شدن مشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پایتخت به استان از جمله حیات خلوت بودن استان برای حضور و فعالیت جریانات و چهرههای سیاسی، استقرار دفاتر و حساب بانکی شرکتهای بزرگ صنعتی و تولیدی استان در پایتخت و … را نام برد که هر یک از این موضوعات خود نیازمند واکاوی و یادداشت جداگانه است.
اما مصائب و مواهب همجواری با پایتخت دو روی یک سکه هستند و همانگونه که اشاره شد این هنر مدیران استان است که بتوانند حداکثر استفاده از همجواری داشته باشند و میزان اثرگذاری مصائب و مشکلات را کاهش دهند.
اما آنچه که در این یادداشت بدان پرداخته میشود موضوع مهاجرت بیبازگشت نیروهای انسانی بویژه نخبگان و مدیران موفق استان قزوین به پایتخت است؛ واقعیت این است که استان قزوین در دهههای گذشته دارای مدیران بومی قوی، جسور، تحولآفرین، دلسوز، متعهد و متخصص در حوزههای مختلف بوده است که در دوران مدیریت آنها شاهد تحولات بسیار خوبی در سطح استان قزوین بودهایم اما امروز خلاء نبود آنها در استان کاملا احساس میشود.
با تاملی بر آنچه که در سالهای اخیر بر استان قزوین رفته است میتوان دریافت که بسیاری از مدیران شاخص و موفق استان که در حوزههای مدیریت عملکرد موفق و تحولآفرین داشتهاند به دلیل بیمهری و تنگنظریهایی که در استان نسبت به آنها روا داشته شده است بدون آنچه که در برابر بیمهریها، ناملایمات و تهمتها تاب هماوردی، مقاومت و استقامت داشته باشند و علیرغم تمام عشق و علاقهای که به زادگاه خود دارند؛ کوله بار سفر و مهاجرات را بستهاند تا در فضای بزرگتری به نام تهران فصل جدیدی از زندگی و فعالیت خود را آغاز کنند و این بیشک بزرگترین، جدیترین و خسارتبارترین مصائب نزدیکی استان قزوین به پایتخت است.
زمانی نگرانی خالی شدن استان از مدیران توانمند و نخبه بیشتر میشود که بدانیم بخشی از نخبگان استان قزوین پایتخت را ترمینال و سکوی مهاجرت به دیگر کشورها قرار میدهند که بیشک خسارتهای آن نه تنها برای استان که برای کشور جبرانناپذیر است.
اگر مدیران توانمند و نخبگان مهاجر استان هر از چند گاهی در مناسبتهای مختلف در استان حضور پیدا میکنند نه به جهت مشارکت، همراهی و استفاده از آنها در چرخه متزلزل مدیریت استان قزوین است بلکه این رفتوآمد اندک و مناسبتی، محدود به دیدارهای خانوادگی و خصوصی میشود.
شاید گمان همه ما این بود که قصهی پرغصهی مهاجرت نخبگان از استان قزوین به دلیل فرصتهای ایجاد شده در چرخه مدیریت، استقرار واحدهای بزرگ صنعتی و تولیدی و دیگر ظرفیتها به سر آمده است و خاطرات تلخ آن دوران را باید در کتابها جستجو کرد؛ اما موج جدید مهاجرت مدیران موفق و نخبگان استان قزوین نشان میدهد که این سیکل معیوب همچنان در گردش است و حذفشدنی نیست.
حداقل صاحب قلم به یاد ندارد که در دهههای اخیر از سوی مدیران استان قزوین نشست و یا همایشی برای گردآوری ظرفیتهای انسانی و نخبگان استان قزوین که هم اکنون در پایتخت و دیگر اقصی نقاط کشور و یا خارج از کشور فعالیت دارند برگزار شده باشد تا از تجارب، تخصص و دیگر ظرفیتهای آنان در جهت شکوفایی پتانسیلها و رفع مشکلات استان بهره گرفته شود.
عدم برگزاری گردهمایی و نشست نخبگان استان قزوین دلائل مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به کوتهبینی و حسادت برخی افراد کوچک اشاره داشت؛ که بدون برخورداری از کمترین توانمندی و شایستگی بر جایگاه و مسندهای بزرگ تکیه زدهاند. مدیران ضعیف بیم دارند که با ورود و نقشآفرینی نخبگان و بزرگان، منافع مادی و معنوی آنها به خطر خواهد افتاد و دیگر فضا و موقعیت مناسبی برای حضور آنها در چرخه مدیریت و تصمیمگیری استان وجود نخواهد داشت .
البته ناگفته پیداست که مردم انتظار دارند نیروهای نخبه استان در مقابل تفکر حذفی برخی از افراد و جریانات که خود را حق مطلق معرفی میکنند تابآوری و تحمل بیشتری از خود نشان دهند و بعضا با کوچکترین نامهربانی و ناملایمات تفکری که علاقه و اشتیاقی برای استفاده از ظرفیتهای آنان ندارد، میدان را خالی نکنند و عرصه را برای جولان این تفکر خطرناک مهیا نسازند.
مسیر توسعه متوازن استان قزوین، مسیری پرمانع و پرچالش است و شایسته و سزاوار نیست که استان در چنین شرایط حساسی از توانمندی فرزندان تحصیلکرده خود محروم باشد؛ لذا نباید بیش از این در زمینه توسعه استان فرصتسوزی شود و همچنان در برابر ناکامیهای استان و بیمهری و کمتوجهی به مدیران توانمند بومی مهر سکوت بر لب داشت لذا ضرورت دارد علاوه بر پایان دادن به این روند خسارت بار، در این زمینه رمزگشایی صورت بگیرد .
سخن پایان اینکه به نظر میرسد مردم استان قزوین بیش از آنچه که از مواهب همجواری و دسترسی آسان و سریع به پایتخت کشور بهرهمند باشند، مصائب آن استان، قزوین را در برگرفته و تن رنجور و بیمار استان را بیش از پیش نحیف و ضعیف کرده است بنابراین ضرورت دارد که دلسوزان واقعی استان کفه بهرهمندی استان از مواهب همجواری با پایتخت را سنگینتر کنند تا نخبگان استان با اندک نامهربانی چمدان مهاجرت از استان را به مقصد پایتخت و خارج از کشور نبندند و استان قزوین بیشتر از این از وجود مدیران موفق و تحولآفرین خالی نشود.