مردم به دنبال ارزشهای دموکراتیک هستند
- شناسه خبر: 3154
- تاریخ و زمان ارسال: 30 مهر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
گفتمان حاکمیت از سنت محوری به دموکراسی تغییر کند
این روزها در کشور با تنش و جنبشی مدنی روبرو هستیم که از سوی مجامع بینالمللی نیز مورد حمایت قرار گرفته است و به نظر میرسد این جنبش که با اعتراضات خیابانی، تحصنهای دانشجویی و حتی اعتصاب بازاریان همراه است و حضور گسترده زنان در آن نمایان شده، ریشه در شکاف و تنش اجتماعی و فرهنگی میان حاکمیت و دولتمردان با مردم جامعه و سرمایههای اجتماعی حکومت دارد. متاسفانه این دو طیف با یکدیگر زبان مشترک ندارند و از اینرو کار به تقابل و درگیری کشیده شده است و اکنون بیش از یک ماه است که این اعتراضات ادامه دارد.
درواقع این جنبش گرچه ابتدا در واکنش به مرگ دختری جوان در پلیس امنیت اخلاقی آغاز شد، اما ریشه در آن دارد که در جامعه ما اعتقادی نسبت به تکثر باورها، توجه به فرهنگها، زبانهای مختلف و شنیدن صداهای منتقد وجود ندارد. در حالی که باید تکثر باورها و آراء در جامعه به رسمیت شناخته شود و بستر برای بیان مطالبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر موارد مهیا باشد.
به منظور آسیبشناسی جنبش ایجاد شده از زوایای اجتماعی با «لیلا حاج آقایی» عضو انجمن جامعه شناسی استان قزوین و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد شوشتر، در روزنامه ولایت به گفتوگو پرداختهایم؛ تاکید این جامعه شناس بر توجه به آراء مردم، ایجاد آزادیهای مدنی، توجه به اصل شایستهسالاری و اهمیت بخشی به مطالبات به حق مردم است که در ادامه این گفتوگو از نظرتان میگذرد…
گفتوگو ـ مریم بهبهانیفر
¢ به عنوان یک جامعه شناس نظرتان درباره وقایع اخیر و اعتراضات ایجاد شده در کشور چیست؟
ریشهی عمده مسائلی که امروز در قالب جنبشهای خیابانی شاهد آن هستیم؛ بیشتر از آنکه بابت درگذشت خانم مهسا امینی و یا موضوع حجاب و پوشش اجباری باشد را باید در فقر و امیدهای بربادرفته جست.
ریشه این حوادث خیابانی به گرانی هولناک لحظهای خواربار و مسکن، تورم، بیکاری و فاصله گسترده طبقاتی، پول خواری کارگزاریهای بورس، افزایش اختلاس، نابودی محیط زیست، نبود عدالت در توزیع امکانات و فرصتها دانست.
¢ این چالشهایی که گفتید به دفعات زیادی توسط رسانهها و برخی دلسوزان کشور تذکر داده شده، نظرتان در این باره چیست؟
بله، سالهای زیادی است که منتقدان تحولخواه و دلسوزان این مرز و بوم فریاد میزنند که نگذارید سفرهی مردم بیش از این کوچکتر شود؛ بگذارید این مردم نجیب از حداقلهای زندگی و رفاه نسبی برخوردار شوند.
اجازه دهید که چند صدایی در ساحت نظام سیاسی و فرهنگی شنیده شود و فضای سیاسی و اجتماعی را باز بگذارید، اگر جنبش معترضان به راه افتد، چونان سیلی، همه چیز را از شاخ و بن برمیکند و با خود میبرد.
اما افسوس تا کارد به استخوان نرسد؛ اجازه شنیدن هیچ صدایی داده نمیشود و در زمان بحران نیز صاحبان قدرت با ادبیاتی مبتنی بر جنگ و نزاع و قدرتمندی به جای ادبیات تساهلی و مداراطلبانه و دیپلماتیک وضعیت را بغرنجتر میکنند.
¢ به نظر شما به راستی حجاب عامل اصلی این اعتراضات است؟
در دانش جامعه شناسی، یک محقق باید بتواند لایحههای بیرونی یک واقعه را که به مثابه حجاب پوشاننده هستند، کنار زده و به هسته اصلی حقیقت دست یابد. بر اساس این اصل، حجاب یا پوشش یکی از لایههای بیرونی رخداد است.
¢ پس نظر شما به عنوان یک جامعهشناس بابت هسته اصلی این وقایع چیست؟
هسته اصلی این وقایع به مطالبهگری مردم به ویژه نسل جوانی که خواستار حقوق ابتدایی خود از حاکمیت هستند، است. به عبارتی مردم باحضور در این جنبش دنبال حقوق بشر، آزادیهای مدنی، تسلط بر حیطه خصوصی زندگی، آزادی اطلاعات، شایسته سالاری و احترام به افکار است. آنها خواستار چرخش گفتمانی حاکمیت از نگاه سنت محور و پاتریمونیال به دموکراسی هستند.
اکنون مردم دچار یأس و حرمان شدهاند و در ناخودآگاه جمعی، ملت ایران، مبارزه برای زیستن در رفاه نسبی حاکم شده است. آنها خسته و ملول از بایدهای ایدئولوژیکی، اصلاحات پوشالی، تحقیر شدنها، رواج دروغ و ریاکاری عمومیت یافته هستند؛ در این میان مرگ نابهنگام و دردآور مهسا امینی عامل تقویت کنندهای برای آغاز اعتراضات بود و زمینه را برای جنبش عمومی فراهم کرد.
¢ برای خروج از این بحران چه راهکارهایی میتوان اندیشید؟
به نظر من در ابتدا افراد تصمیمگیر سیاسی باید با گسترش گفتمان مدارا به بیان واقعیات بپردازند و بر اساس اقتضائات جامعه شرایط را به سمت آرام سازی اوضاع مهیا کنند. البته مدارا نه به عنوان امر شعاری و سطحی بلکه به مثابه امر بنیادی و زیرساختی، تا مفید و موثر واقع شود. به عبارتی در وضعیت مدارا محور، هیچ صاحب قدرتی در هیچ زمینهای حق تکگویی و خودرأیی را ندارد و حکمرانی مطلوب، مشروط به «قانون» و «مدارا» است. در این صورت، مدارای قانونی، مسیر را به سمت عدم پاسخگویی صاحبان قدرت میبندد. از سوی دیگر نیز حاکمیت مستقر در ایران باید مجوز برگزاری اعتراضات مسالمت آمیز را طبق اصل 27 قانون اساسی اجرایی کند و اجازه حضور مردم در خیابان را بدهد تا مسیر به سمت حضور مدنی مردم آن هم به دور از تشنج و خرابکاری و ظهور وندالیسم محقق یابد.
اینکه نظام سیاسی با هرگونه گردهماییهای مطالبهگران برخورد سلبی و قهری دارد، خود زمینه تحقق شورشهای انفجاری خیابانی را فراهم خواهد کرد و محوریترین شاخص شورشها که احساساتی بودن آنها و بروز هیجانات کاذب و تشنج زاست را عینیت میبخشد.
¢ لطفا برایمان بیشتر توضیح دهید که برای ایجاد آرامش دوباره در جامعه از چه تدابیر دیگری میتوان استفاده کرد؟
به نظر من در قاعده سرمایهگذاری سیاسی، حاکمیت باید اجازه رشد و توسعه احزاب منتقد و حتی مخالف را بدهد و مانع از انحلال اتحادیههای کارگری شود.
باید با نخبگان و متفکران منتقد، هماندیشی شود تا جامعه به سمت جامعه مدنی گام بردارد. چرا که با وجود جامعه مدنی است که مردم با وجود خواستهها و مطالبات به حق، دست از رفتارهای هیجانی و غیرعرفی برداشته و متوجه نیروی شگرف خود میشوند.
¢ به نظر شما مردم چه نارضایتیهایی از حاکمیت دارند؟
مردم از اینکه توسط نظام سیاسی بسان ابزاری در مواقع تزریق قدرت، رایگیریها و قانونگذاری مورد تکریم و احترام هستند، ناراحت و ناراضی میباشد؛ زیرا زمانی که همین مردم به دنبال سلب قوانین یا قدرت از نااهلان تصمیمگیر هستند با انفعال حاکمیت روبرو میشوند. از اینرو نگاه ابزاری به مردم نگاهی نفرت انگیز است که خود، موجب فاصله مردم از دولت و کاهش شدید سرمایه اجتماعی میشود.
ـ برگزاری رفراندوم میتواند در آرامسازی جامعه اثربخش باشد؟
به باور بسیاری از حقوقدانان و جامعهشناسان راه حل مشکلات پیچیده کشور از مسیر اصل 59 قانون اساسی میگذرد. یعنی همان اصل «همه پرسی» که رجوع به «آرای مردم» است. عقلانی است که در مسایل مهم سیاسی، مسایل مهم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اقدام به همهپرسی شود. اما آنچه ما شاهد هستیم؛ گویا رفراندوم برای نظام جمهوری اسلامی به یک تابوی سیاسی تبدیل شده است و این نوع برخوردهای سختگیرانه نسبت به درخواست همهپرسی از سوی شخصیتها و گروههای سیاسی رسمی جمهوری اسلامی موجب میشود؛ مطالبات مردم از نظام و سیاست به طور کلی شنیده و دیده نشود.
ـ ادامه این اعتراضات برای کشور ما و جایگاه بینالمللی آن، چه آثار سوئی خواهد داشت؟
برای پاسخ به این سوال به نظریه دهکده جهانی «مک لوهان» استناد میورزم. ما دیگر در یک زیست جهان ایرانی صرف، مقیم نیستیم بلکه در مقابل دیدگان تمامیتخواه جهان هستیم، وقتی میگوییم در عصر امپراطوری رسانه در حال قضاوت شدن هستیم یعنی نمیتوانیم به صورت سلیقهای و خود محور به مسایل نگاه کنیم. از سویی دیگر نیز وقتی میگوییم «ما» یعنی مای ایرانی، مای اسلامی، مای تمدنی که محل تکالیف و انتظارات است. بنابراین افرادی که در مسیر اعتراضات چه در قالب نیروهای حکومتی، چه اپوزیسیون خارجنشین مرفه و بیدرد، چه هنجارشکنان تفرقهانگیز، چه زاهدان و منادیان اخلاق خلوت گزین و ریاکار چه آنان که صاحب تریبون و رسانه هستند و با ادبیات سخیف و مبتنی بر اُبژه جنسی زن و تقلیل مطالبات مردم به حجاب و پوشش آتش خشم را گسترش میدهند و در راستای مخدوش کردن دین، تقویت پروژه اسلام هراسی و برچسب تروریسی به ایرانیان در حال همکاری هستند.
ـ چه پیامد منفی بر جای خواهد داشت؟
بیشک با طرد و تحریم کردن ایران توسط مجامع بینالمللی، مسیر دیپلماتیک ایران در مسایل سرنوشتسازی چون برجام، سازمان اوپک، همکاریهای تجاری و اقتصادی، جذب سرمایهگذاران خارجی به بنبست میرسد و جزیرهای شدن ایران در صحنه بینالمللی و به نوعی مرگ سیاسی را به همراه خواهد داشت.
ـ نظرتان درباره حضور گسترده زنان در این جنبش چیست؟
پیش از پاسخ به این سوال لازم است کمی به گذشتهتر برویم، زمانی که شاهد تکرار روایتهای دردناک از زنان هستیم. زمانی که پدری با داس، فرزندش را به جرم عاشقی سلاخی میکند. زمانی که زنی از ترس آبرو و قضاوت از دست متجاوزی بیشرم خودش را از بلندی پرت میکند و جان میسپارد. یا زمانی که دخترکی معصوم تن به ازدواج اجباری داده و یا هنگامی که زنان در راهروهای دادگاهها با التماس و ندبه خواستار حضانت فرزندان خود و یا به دنبال رهایی از ستم در زندگی مشترکاند و خواهان حقوق تساویطلبانه جنسیتی هستند؛ زمینه به سمت حضور زنان برای اخذ مطالبات قانونی فراهم میشود.
ـ چه مشکلات دیگری سبب شده که زنان در این جنبش گستردهتر از گذشته حضور پیدا کنند؟
به طور حتم زمانی که زنان در محیط اجتماعی، شغلی، سازمانی و موارد دیگر مورد تعرض و خشونت جنسیتی قرار میگیرند؛ زمانی که تمامیت احساسی و وجود آنان مورد فراموشی قرار میگیرد؛ در حقیقت آنها روز به روز ملولتر شده و برای رهایی از قید و بندهای سنتی تلاش میکنند. حضور زنان به عنوان عاملان و حاملان ترقیخواه در اعتراضات تنها به امر فرهنگی حجاب و پوشش باز نمیگردد؛ اگر اینگونه تفسیر کنیم راه به غلط بردهایم. عباس معروفی نیز در کتاب “پیکر فرهاد” گفته بود؛ «همه درد این بود… که یا میخواستند آدم را بپوشانند و پنهان کنند و یا تلاش میکردند لباس را به تن آدم جر بدهند و ما یاد گرفتیم که بگریزیم؛ اما به کجا؟ مرز این دو کجا بود؟»
ـ لطفا برایمان بیشتر توضیح دهید زنان با حضور در این جنبش چه مطالباتی دارند؟
به عبارتی زنان به دنبال رهایی از نگاههای سختگیرانه جامعه بر خود هستند، گاه این نگاهها مبتنی بر گفتمان جنسیتی است؛ گاه این نگاهها حکایت از جنس دوم بودن است، گاه نگاهها تبعیضآمیز و رنجآور است.
زنان حق دارند به عنوان نیروی فعال جامعه انتخابگر باشند؛ و باید بدانیم که در دنیای امروز زنان ما به خطشکنان مدرنیته تبدیل شدهاند.
ـ نظرتان درباره بازداشتها، دستگیریها و کشتار معترضان چیست؟
متاسفانه به جرأت میتوان گفت که انقلاب اسلامی با حجم عظیمی از بازداشتها، دستگیریها و کشتار معترضان یک باخت تاریخی را رقم زد؛ باختی همه جانبه از منظر دین و فساد و اخلاق اگر نظام جمهوری اسلامی با گفتمان مدارا این مسیر اعتراضی را مدیریت میکرد و تجمعات اعتراضی را به رسمیت میشناخت، نزد عامه مردم و همچنین مجامع بینالمللی مشروعیت و اقتدار سیاسی خود را باز تولید میکرد. لازم به توضیح است هر حاکمیتی که با صدای منتقدان و معترضان خود از زور عریان و خشونت قهری بهره ببرد به نوعی دچار اَختگی گفتمانی شده و حذف و نابودی تمام کسانی که نگاه متفاوتی به زندگی و سیاست و جامعه دارند حکایت از روند تمامیتخواهی حاکمیت دارد و این وضعیت بغرنج سیاسی، زمینه را برای افزایش فاصله میان مردم و دولت فراهم خواهد کرد.
مرزبندیهای سیاسی، ایدئولوژیکی و خلق خود و دیگری موجب شیوع جنگهای داخلی و تسلط بیگانگان میشود که در ادامه رخدادی چون استحاله و دگرگونی ساختاری نامتصور نیست.
ـ سخن پایانی شما؛
در پایان لازم به توضیح است که گفتمان سنتی صاحبان قدرت، سرسازگاری با طبقه متوسط و نسل جدید ندارند طبقه و نسلی که نزدیک به چهل درصد جامعه را شامل میشود و دچار فشارهای ناشی از گسترش روزافزون تورم و سختگیریهای اجتماعی است و باید برای احساس رضایت آنها تدبیر و چارهی شود.