مدیر اقتصاد و خادم فرهنگ
- شناسه خبر: 26924
- تاریخ و زمان ارسال: 4 دی 1402 ساعت 07:45
- بازدید :
محمدعلی حضرتی
مناسبات اجتماعی در روزگار و زمانهی ما به گونهای هدایت شده و رقم خورده است که گویی بین اقتصاد و فرهنگ به لحاظ نسبتهای منطقی، نسبت تباین وجود دارد. به این معنی که در گذشتههای دورتر کسانی که از نظر مالی و اقتصادی به برخورداریهایی دست مییافتند بخش بزرگی از حاصلِ درآمدِ اقتصادیشان را صرف امور فرهنگی میکردند. آشکار است در این گزاره کاربرد عنوان امور فرهنگی با تسامح و آسانگیریِ نسبی همراه است. شاید پارهای از آنچه امور فرهنگی خوانده میشود جنبهی خدماتی عامالمنفعه داشته که در ظاهر، ربط مستقیمی با مقولهی فرهنگ پیدا نمیکرده؛ اما هر چه که بوده: اگر پلی ساخته میشده، کاروانسرایی بنا میگشته، مدرسهای بهوجود میآمده، کتابخانهای ایجاد میشده، حتی به نَسّاخان و نسخهپردازان و خوشنویسان مبالغی پرداخت میشده که بروند و از روی کتابهای مهم نسخهای تازه ترتیب دهند تا آن را در کتابخانهی دیگری نگهداری کنند همگی دارای ریشههای فرهنگی بوده است.
متاسفانه به نظر میرسد در زمانهی ما نه تنها این نسبت کاملا دگرگون شده و روال پیشین رو به زوال نهاده؛ بلکه اگر خردمندی بر خلافآمدِ رسمِ این روزگار، برای توسعهی فرهنگ و حفظ ریشههای کهن، قدمی بردارد یا دِرَمی بگذارد از سوی اقتصادپیشگان به سرزنش و ملامت دچار میشود. بیگمان منظورم چنان نیست که مطلقا این گسست به وجود آمده و آنچه نیاکانمان آموخته بودند بر باد رفتهاست؛ ولی وقتی که دقیق مینگریم درمییابیم این نسبت در حال حاضر یا وجود ندارد و شکل تباین یافته یا با رشتهای بسیار باریکتر از مو پیوستگیاش را حفظ کردهاست. همچنان عدهای هستند که در کارهای خیرِ فرهنگی پیشگاماند. البته مشروط به اینکه خیرات و مبرّاتی که وقف کردهاند صرف اموری مثل مولدسازی نشود و در مسیر خودش بقا و تداوم پیدا کند.
فاجعهبارتر از کنار نهادن این باورِ سعادتآفرین و روشِ راهگشای دیرین که باید اقتصاد در نهایت و غایتِ خود در خدمت فرهنگ باشد به گونهای دگرگونی یافته که عدهی بسیاری از برنامهریزان و دستاندرکاران اجرایی میخواهند از فرهنگ هم برای اقتصادِ شخصی و کسبِ درآمدِ بیشتر به نفع خود بهرهجویی کنند. این روند موجب سستی پیوندهای فرهنگی بین نسلها شده و بهزودی پیامدهای ویرانگرش را در عرصههای اجتماعی نشان میدهد و نگرانیهای بسیاری را دامن میزند.
یکی از دلایلی که در گذشته آن رویکرد وجود داشت و در تقریبا 50 سال اخیر این نسبت روزبهروز سستتر و گسستهتر میشود تربیتِ والای انسانی و مکتبی و ریشههای عمیق فرهنگی در خاندانهای اصیل بوده که به پرورش و گسترش و شکوفایی روحی انسانها منتهی میشده است. پدران ما به فرزندانشان میآموختند که اگر انسان به طبیعت هم بنگرد میبیند چگونه یک سنگ میتواند تبدیل به موجودی بسیار ارزشمند و قیمتی بشود.
میدانیم که گذشتگان ما میپنداشتند احجار کریمه و سنگهای قیمتی مثل یاقوت، عقیق، لعل، زُمرّد و… در اثر بارش باران، وزش بادها، تابش آفتاب و طیّ فعل و انفعالاتی در طولِ زمان و گذرِ روزگاران به معادنی از احجار کریمه تبدیل میشوند که چگونگی آن را خواجهنصیر در تنسوخنامهی ایلخانی شرح داده است. آنان میگفتند: اگر سنگِ خارا این قابلیت را دارد که خودش را به شکوفایی برساند و از یک جسم و شیئ کمارزش به سنگی گوهرین تبدیل بشود انسان هم میتواند با داشتن این مقدمات و فراهم کردن این شرایط به رشد و شکوفایی برسد:
چار چیز است که گر جمع شود در دل سنگ
لعل و یاقوت شود سنگ بهآن خارایی
پاکی طینت و اصلِ گُهر و استعداد
تربیت کردنِ مِهر از فلک مینایی
این چهار شرط چیست که باید جمع شود تا آن رویداد مبارک اتفاق بیافتد؟
نخست: طینت و سرشت پاک و دوری از آلودگیها
دو دیگر: گوهر، ژن، اصالت و مایهی اساسی در وجود هر چیزی از جمله کوه یا انسان
سپس: داشتن استعداد و قابلیت برای فراگیری و کاربست آموزهها
آنگاه: تجمیع و افزودن مقدمات سهگانهی یاد شده با عنصر تربیت و آموزش و پرورشیافتن در محیطِ مناسب خانواده و اجتماع سازنده و برخورداری از استادان دانشور کارآمد و نیکاندیش، میتواند مسیر را برای شکوفایی انسان فراهم بکند.
این که حافظ هم فرموده است:
گوهرِ پاک بباید که شود قابل فیض
ورنه هر سنگ و گِلی لؤلؤ و مرجان نشود
به همین حقیقت و باور اشاره دارد.
چرا ما دیگر آدمهای بزرگ یا نداریم یا بسیار کم داریم؟
همه ابزارهای مادی که فراهم است: پیشرفت دانش در جهان، گسترش بهداشت و افزایش کیفیت زندگی، فراگیری فنآوری و تکنولوژی و… چرا این خود شکوفایی برای انسانهای زمانه ما کمتر دست میدهد؟ در ایرانِ هزار سال پیش، شاید کمتر از ده درصد جامعهی آن روزگار سواد داشتند و امروز 90 درصد باسواد هستند و همه مدعیاند که با مقولهی فرهنگ آشنایند. چرا دیگر شاهد برآمدن فارابیها، ابنسیناها، ابوریحانها، رازیها، خیامها، مولویها، خواجهنصیرها و… نیستیم؟ چرا دیگر آن گذشتهای بزرگ و فداکاریهای ارزشمند و کمنظیر برای گسترش فرهنگ روی نمیدهد؟ به گفتهی حافظ:
لعلی از کان مروّت بر نیامد سالهاست
تابش خورشید و سعیِ باد و باران را چه شد؟
اگر این چهار اصل و قاعدهای که را گفته شد بپذیریم؛ ممکن است در یک یا چند عاملش دچار کاستی شده باشیم. چون شرط تحقق این گزاره، جمعِ چهار مورد بود: سرشت پاک، گوهر راستین و اصیل، داشتن استعداد و تربیت شدن.
استاد عزیز و ارجمند ما جناب آقای حاج محمدکریم باریکبین این چهار شرط را در خود جمع کردهاند. هم از خاندانی اصیل و گوهرین هستند که برای داشتن فرزندانی شایسته و صالح و امین همت میگماشتند، طینت و سرشت پاکی دارند، دارای استعداد و توان درونجوش هستند و این ویژگیها در یک محیط تربیتیِ دینباور پرورش یافته؛ صیقل خورده و پردازش شده تا به شکوفایی مطلوبی برسد که امروز بتوانیم بگوییم ایشان یک مدیر اقتصادی موفق و خادم فرهنگی کارآمد هستند. هرچند به نظر برسد یک عبارت به اصطلاح پارادوکسیکال و متناقضنما است.
استاد حاج کریمآقای باریکبین متولد سال 1318 هستند. دوران کودکی ایشان با اشغال قزوین توسط روسها در جنگ جهانی دوم و قحطیها و تورمها و ناملایمات آن سالها گره خورده است. در سال 1325 به مدرسه دیانت رفتهاند. مدرسهای که مؤسساش مرحوم آیتا… حاجسیدمحمد جزمهای از دانشمندان دینی قزوین بوده، مرحوم میرزاابوتراب آصفی مدیریت و روزگاری نیز شیخالعلمای قزوین مجتهد علیالاطلاق شهرمان حضرت آیتا… مرحوم حاجمیرزا رحیمآقای سامت، معاونت آن مدرسه را بر عهده داشتهاند.
استاد باریکبین استعدادشان را تنها برای آموختن علوم جدید به کار نگرفتند. ضمن اینکه مدتی را در بازار گذراندند و از تجربهی زیستن در کانون اقتصادی شهر بینصیب نماندند؛ به حوزه هم رفتند و از محضر استادان و مدرسان فاضل و برجسته آن روزگار قزوین بهرهها بردند. چیرگی بیمانند ایشان بر ادبیات عرب اعم از دانش وسیع بر فقهاللغه (اتیمولوژی) و تصریف واژگان، مثالزدنیست چنانکه در دانش نحو و چیدمان عبارات و جانمایی آنها در جمله هم استادی کمنظیر هستند. همچنین به علوم بَلاغی اعم از معانی و بیان و همهی آرایههای لفظی و معنوی نیز اِشراف فوقالعادهای دارند. سالها محضر دانشمند فقید مرحوم حاج شیخ احمد تألُّهی را درک کرده از معظمله درس مطوّل و شروحش را فرا گرفتهاند. مرحوم استاد نقی افشاری نیز بهواسطهی دوستی با حاجکریمآقا باریکبین و تلمذ در حوزهی علمیهی قزوین با یکدیگر هم مباحثه بودهاند. ایشان با اینکه رشتهی زبان و ادبیات عرب را در دانشگاه تهران ادامه داده و حوزهی درسی مرحوم استاد بدیعالزمانی کردستانی را در دانشگاه تهران درک کرده بودند به یاد دارم به تصریح میگفتند حاجکریمآقای باریکبین در فهم دقایق ادبیات عرب، نبوغ و استعداد ویژهای دارند.
این طینت پاک، این اصالت گوهرین، داشتن استعداد و قرار گرفتن در کانون پرورشهای الهی و انسانهای خدایی موجب شده که توفیق دیگری هم پیدا بکنند و آن مصاهرت و افتخار وصلت با صبیهی فقیه عالیقدر مرحوم آیتا… سامت رضوانا… علیه است.
ویژگی دیگر ایشان داشتن حافظهی بسیار نیرومند است که جزئیات فراوانی از مسائل و موارد مربوط به کتاب و فرهنگ و نکات نغز و لطیف ادبی، حکمی و تربیتی را به خاطر دارند.
درست در زمانی که عوامل صهیونیسم بینالملل مواریث فرهنگی ما را از مدرسهها، کتابفروشیها و خانهها به ثمن بخس جمعآوری میکردند و به خارج از کشور میبردند ایشان بارها و بارها با امکانات ناچیز سفر در آن زمان رنج راه را بر خود هموار میکردند و با مسافرت به خارج از کشور بهویژه عراق، لبنان، سوریه، اردن، مصر و عربستان؛ نسخههای دستنویسِ اصیلِ با ارزش را بعد از پالایشهای متعددی که با تکیه بر حضور ذهنشان انجام میدادند و به حسب دانش و تجربه شناخت داشتند تهیه میکردند و به ایران میآوردند. بخش عمدهای از کتابهای نفیس و ارزشمند دستنویس در کتابخانهی مرحوم آیتا…العظمی مرعشی نجفی چنانکه یادگارشان جناب آقای دکتر محمود مرعشی فرمودند به وسیله جناب استاد حاجکریم باریکبین گردآوری و تهیه شده است.
ای کاش چند سال پیشتر امکان یک گفتوگوی مفصل مستند با ایشان پیش میآمد و میشد حافظهی شگرفشان را در بهیاد آوردن جزئیات ثبت کرد. به عنوان مثال سفری که از راه دریای مدیترانه و بندر بیروت به بندر اسکندریه داشته از آنجا به قاهره رفتهاند، حوادثی که در آن کشتی برایشان از دریازدگی، گرما و حال نامناسبی که پیدا میکنند پیش آمده؛ توصیف میکردند که پس از رسیدن به ساحل در اسکندریه یا قاهره به فلان کتابفروشی رفتم که نبش بهمان خیابان بود. چیدمان کتابهای دستنویس، چاپ سنگی، کتابهای فرنگی و… چگونه بود. حتی بهخاطر داشتند که فیالمثل کتاب شفای ابنسینا که در قرن ششم یا هفتم به وسیلهی فلان نساخ و کاتب در بهمان شهر کتابت شده بود چه کاغذ یا جلدی داشت و تزئینات و آرایههایش چطور بود. حتی میتوانستند به خاطر بیاورند که کتابهای چیده شده در کنار آن نسخه از شفای ابن سینا در آن کتابفروشی چه کتابهایی بود! این حافظهی کممانند در کنار قدرت نیرومند استنباط، ایشان را به یک کارشناس برجسته و ممتاز نسخ خطی تبدیل کرده که از سرآمدان این فن در کشور بهشمار میآیند؛ حتی فهرستنگار برجستهی دوران اخیر استاد فقید محمدتقی دانشپژوه بارها از ایشان برای نگارش فهرست دستنویسهای کتابخانههای معتبر کشور تقاضای همکاری نموده بودند.
در این آیین باشکوه، قصد بازگویی ویژگیهای علمی و استادانهی نسخهشناسی و سخنسنجی حضرت استاد حاجکریم باریکبین را ندارم؛ آنچه که مراد من است میخواهم به آن نکتهای که در آغاز گفتم بازگردم: استاد که از نوجوانی خود در بازار کار کرده، با چند و چون و مناسبات اقتصادی آشنا شده و پس از آن هم از تاب و تبِ بازار و اقتصاد دور نبوده؛ در دو دههی بعد از انقلاب به دو مسئولیت اقتصادی مهم منصوب میشود: نخست مدیریت بنیاد مستضعفان قزوین و سپس مدیریت امور اقتصادی حوزهی علمیه. چگونه از این جایگاههای مدیریتی اقتصادی، علاوه بر سودآوری مجموعه توانستند برای خدمات فرهنگی استفاده کنند؟
میدانیم که با حکم دادگاه انقلاب، شرکت الکلسازی بیدستان به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شده و پس از تقاضای مرحوم آیتا… باریکبین برای تعیین یکی از شرکتها و موسسات تولیدی به منظور تامین نیازهای مالی حوزهی علمیه قزوین، شرکت مزبور در اواخر سال 1365 با حکم امام در اختیار حوزه علمیه قرار گرفت. با توجه به شناخت دقیق از مراتب تجربه، کارشناسی، خبرویّت و توانمندیهای مدیریتی جناب آقای حاجمحمدکریم باریکبین از ایشان دعوت شد تا مدیریت امور اقتصادی حوزهی علمیهی قزوین را بپذیرند. در گام نخست پس از تشریفات تحویل و تحول شرکت، میبایست خط تولید تغییر میکرد و محصولات جدیدی که هم با ماشینآلات موجود در شرکت بیدستان سازگاری داشته باشد و هم نیازهای کالایی جامعه مردم را تامین کند تعریف میشد. پیشبینی چشمانداز مبتنی بر حفظ سرمایه و سودآوری شرکت و نسبت محصولات تولیدی با حوزه، مسیر جدیدی را برای استاد رقم زد و ایشان توانستند با استعانت از حضرت حق و اولیا توانمندی خودشان را به شکوفایی برسانند.
حضور استاد حاج کریم باریکبین در نیمه دوم دهه شصت در مجموعه بیدستان یک دوره بسیار موفق برای این شرکت را رقم زد چون هم تولید افزایش پیدا کرد و هم درآمد و سرمایهی آن بالا رفت. به عنوان مثال شرکت بیدستان شاید اولین نهاد تولیدی در ایران باشد که سرکهی صنعتی را در مقیاسی گسترده تولید کرد و فرآوردههایش با حجم تولید فراوان روانه بازار شد. بخصوص در نیمهی اول دهه هفتاد این شرکت با مدیریت جناب استاد باریکبین این امکان را پیدا کرد که با یک جهش صادراتی، ارزآوری فراوانی را نصیب شرکت و اقتصاد ایران نماید و این موضوع به توانمند شدن ساختار اقتصادی شرکت بیدستان انجامید. به همینجهت استاد باریکبین در سیاستگذاریی که برای مجموعه بیدستان داشتند به این نتیجه رسیدند که الان میشود شرکتهای اقماری که با اهداف کلان مجموعهی بیدستان سازگاری دارند تاسیس و در آنجا سرمایهگذاری شود تا اهداف درازمدت موسسه تحقق پیدا کند. ثبت و تاسیس یا خرید سهام شرکتهای صنایع بتنی سالمکار، فراپخش بیدستان، امید قیر قزوین، صنایع چاپ و بستهبندی البرز صنعت و… از آن جملهاند. درست است که این اهداف از یکسو جنبهی اقتصادی داشتند اما به واسطه شخصیت فرهنگی استاد باریکبین از رویکردی فرهنگی هم بیبهره نبودند.
نکتهای که باید به آنچه عرض کردم بیافزایم توان مدیریتی استاد باریکبین در امور اقتصادی است. خوب میدانید که بسیاری از شرکتهای تولیدی و صنعتی با قانون ملی شدن صنایع، مصادره و به نهادهای مختلف واگذار شدند. این رویداد اقتصاد ایران را در درازمدت از نظر تولید و اشتغال تحت تاثیر قرار داد و میتوان گفت تجربه خوبی نبود. به علتهای متعدد این شرکتها دچار گرگونیهای شدید شدند و به ده سال نرسید که آرامآرام مسیری نزولی را طی کردند و در دهه هفتاد تقریبا بیشتر این صنایع تولیدی تبدیل به شرکتهای زیانده شدند. درست در این زمان است که شرکت بیدستان جهش صادراتی پیدا میکند و ارزآوری فراوانی به وجود میآورد و این نشاندهندهی شم اقتصادی استاد باریکبین است که به عنوان یک مدیر کاربلد توانستند خدمات شایستهای به حوزه اقتصاد و فرهنگ قزوین داشته باشند.
برای آشنایی اجمالی با برخی از این خدمات اجتماعی و فرهنگی به ذکر فهرستوار آنها بسنده میکنم:
الف ـ خدمات عمرانی فرهنگی:
1ـ بازسازی و احیای مدرسهی امام صادق (ع): بر اساس هدایت و موافقت مرحوم آیتا… حاجشیخهادی باریکبین بخشی از سود شرکت بیدستان، صرف احداث مدرسه علمیهی امام صادق(ع) در خیابان پیغمبریه شد که با مساحتی افزون بر 1523 متر و 4528 مترمربع بنا در 4 طبقه شامل 41حجره، 8 مدرس و تالار اجتماعات در جوار مسجد تاریخی پنجهعلی و حریم منظری دولتخانهی صفوی قرار دارد که ساخت آن از 1/4/62 آغاز و در 13/2/66 پایان یافته است. شایسته است در اینجا از فرصت استفاده کرده، نقش سازندهی مرحوم آیتا… حاجشیخ هادی باریکبین را در تامین بخش عمدهای از هزینههای مرمت مدرسهی صالحیه و مشارکت در مرمت و احیای مدرسهی سردار یادآور شوم و به روح بلند و همت والای ایشان درود و تحیت بفرستم که اگر مساعدت بهنگام و سخاوتمندانهی معظمله نبود مرمت مدارس صالحیه و سردار سالها بهطول میانجامید و نمیتوانست به بهرهبرداری برسد.
2ـ ساخت و تجهیز یک باب خوابگاه (موسوم به خوابگاه شهید باهنر) که با بیش از 4300 متر مربع مساحت زیربنا در سال 1375 برای دانشجویان دختر دانشگاه بینالمللی امامخمینی(ره) به بهرهبرداری رسید و توانست در آن مقطع بخش مهمی از نیاز دانشجویان دانشگاه بینالملل را تامین کند. همچنین مساعدتهای مالی نیز برای خرید و رهن 2 باب خوابگاه دیگر صورت پذیرفت.
3ـ احداث کتابخانهی امام صادق(ع) در کنار مدرسهی نوبنیاد امام صادق که در گذشتههای دور، محل آبانبار مسجدمدرسهی پنجهعلی با مساحت 300 مترمربع بوده است. این کتابخانه که در پنج طبقه و بیش از 1000 مترمربع زیربنا با مباشرت و پیگیری دکترهادی حبیبا و حمایت همهجانبهی مالی توسط استاد باریکبین در سال 1377 به بهرهبرداری رسید یکی از مهمترین بناهای فرهنگی پس از انقلاب در قزوین و به خاطر برخورداری از کتب دستنویس، اسناد خطی، منابع الکترونیک و افزون بر 100000 جلد کتاب و مجله از کتابخانههای مهم کشور به شمار میآید و تمام ضوابط احداث بنای یک کتابخانهی استاندارد در ساخت و تجهیز آن بهکار گرفته شده و در حال حاضر یکی از بزرگترین ثروتهای فرهنگی شهر قزوین محسوب میشود.
4ـ احداث حوزهی علمیهی کوثر. بازسازی اساسی این مدرسه که در محل سابق بنای مدرسهی عالم ربانی مرحوم شیخ محمدحسین شعبانکردی واقع گردیده از سال 1367 آغاز و در 1371 با زمینی به مساحت 750 مترمربع و بیش از دو هزار متر مربع بنا در سه طبقه به نام حوزهی علمیهی کوثر برای خواهران احداث شده و از آثار دیگر فرهنگی و عمرانی است که با مدیریت استاد حاج کریمآقا و ارشاد مرحوم آیتا… باریکبین به انجام رسیده است.
5ـ احداث 3 باب مدرسه در مناطق کمبرخوردار. این مدرسهها در زمانی که واحدهای آموزشی به صورت حداقل دو شیفته و گاه سه شیفته کار میکردند در قزوین، بیدستان و اقبالیه ساخته شدند که هر یک دارای 20 کلاس بزرگ با زیربنای کافی و حیاط گسترده بودند. برخلاف آنچه که در این سالها متداول است و آموزشگاهها را بدون توجه به تحرک و نیاز سنی دانشآموزان در خانههای مسکونی مستقر میکنند این اقدام خیر، اهمیت مضاعف پیدا کرد.
6ـ واگذاری 300 هکتار زمین به دانشگاه بینالمللی. واگذاری این زمین با مقیاس بسیار گستردهاش در زمانی صورت گرفت که استاد مسئولیت بنیاد مستضعفان قزوین را داشتند و با استفاده از اختیارات مدیریتی این پهنهی سیصد هکتاری را برای احداث و استقرار دانشگاه بینالمللی امامخمینی واگذار کردند که با حضور نخستوزیر وقت آقای مهندس موسوی در سال 1365 کلنگ خورد.
7ـ واگذاری 14 هکتار زمین به بیمارستان رازی تامین اجتماعی نیز در زمان تصدی مسئولیت بنیاد مستضعفان رقم خورد که در اوج نیازمندی آن روزگار قزوین به خدمات درمانی و کمبود چشمگیر بیمارستان توانست زمینهساز یکی از بزرگترین مراکز آموزش پزشکی و درمان در قزوین باشد. 8ـ ساخت 90 دستگاه خانه و یک باب مسجد. یکی دیگر از خدمات اجتماعی استاد باریکبین احداث 90 دستگاه خانه و مسجد ثارا… در شمال غرب دروازهی راهکوشک است که با اقساط هشت تا ده ساله به قیمت نازل متری تقریبا سههزار تومان واگذار کردند.
9ـ واگذاری زمین برای ساخت دبیرستانها. علاوه بر خدمات ارزندهی عمرانی، هر جایی هم که سرعت عمل لازم بود زمینهای بزرگ و ارزشمند را در اختیار آموزش و پرورش قرار میدادند تا با اعتبار سازمان نوسازی مدارس یا مشارکت نهادهای خیریه، آموزشگاههای مورد نیاز ساخته شود. به عنوان نمونه واگذاری زمین شهری برای ساخت دبیرستان رسالت در خیابان نادری شمالی و دبیرستان امامت در خیابان شهید انصاری است که استاد باریکبین با تامین زمین، انجام کار عمرانی فرهنگی را تسریع و تسهیل میکردند.
10ـ واگذاری زمین کتابخانهی علامه رفیعی. نمونهی دیگر واگذاری زمین شهری در خیابان طالقانی برای احداث کتابخانه عمومی آیتا… رفیعی بود که هماکنون یکی از کتابخانههای خوب و غنی قزوین به شمار میآید. کتابخانه مرکزی قزوین که پیشتر در داخل مجموعهی دولتخانهی صفوی بود با واگذاری این زمین به محل فعلی انتقال پیدا کرد و موزهی شهر به جایش ساخته شد.
افزون بر موارد یاد شده میتوان از پشتیبانی مالی برگزاری نخستین همایش رشد و توسعهی قزوین در مهرماه 1371، مرمت شبستان حاجملاعبدالوهاب و تجهیز کتابخانهی نبویه؛ کمک به احداث ساختمانهای صداوسیمای قزوین، سازمان تبلیغات استان، حسینیهی قزوینیها در مشهد، خرید 2 دستگاه دیالیز برای انجمن حمایت از بیماران کلیوی، تامین کتابخانههای حوزه و دبیرستانها و… هم سخن گفت که این نوع خدمات فرهنگی و اجتماعی توسط موسسهی حوزه علمیهی قزوین با نظارت و راهنمایی آیتا… باریکبین در زمان مدیریت جناب استاد کریم باریکبین بهدرستی و خوبی و شایستگی انجام میگرفت. باید این گامهای بلند و خیرخواهانهی فرهنگی را یادآوری کرد تا روش پسندیدهی مصرف درآمدهای اقتصادی برای اهداف فرهنگی فراموش نشود.
ب ـ خدمات پژوهشی و فرهنگی
بخش دیگری که قابل اعتنا است و باید به آن پرداخت خدمات مستقیم فرهنگی و دینی استاد باریکبین به قزوین و ایران عزیز است. ایشان علاوه بر تدریس در حوزه و دانشگاه که دروسی مثل معارف، تفسیر، علوم قرآنی و بلاغی، اتیمولوژی و فقهاللغه را تدریس میکردند آثار ارزشمند مکتوبی هم فراهم آورده به نشر سپردهاند.
1ـ فهرست دستنویسهای کتابخانه امام صادق(ع) قزوین. جلد اول این کتاب توسط آقای محمود طیّار مراغی سامان پیدا کرد که استاد باریکبین بازنگری همهجانبهای در این فهرست انجام داده، اصلاحات لازم و اساسی را بهعمل آوردهاند و جلد دوم آن را که معرفی بیش از 886 عنوان کتاب دستنویس اعم از فارسی و عربی در کلام، تفسیر حدیث، علوم بلاغی، فقه، تاریخ، مقتل، مناقب، رجال و درایه، فلسفه، طب، نجوم، عرفان، ادعیه، اخلاق، تجوید و قرائت است معرفی کردهاند. کسانی که با این تخصص آشنایی دورادوری هم دارند میدانند که چه کار دشواری است و باید کتاب به لحاظ نوع جلد، نوع کاغذ، ابعاد، تعداد برگها، تعداد سطرهای هر برگ، آرایههای احتمالی کتابها، نوع خط، تعیین کاتب، تاریخ کتابت، درونمایه و محتوای کتابها، آغاز و انجام نسخه و حتی آسیبشناسی را باید بررسی بکنند. جلد دوم در حدود 600 صفحه در سال 1390 منتشر شده و بازنگریها و تصحیح دادههای جلد نخست هم بهوسیله استاد باریکبین انجام شده که امیدواریم به زودی امکان انتشار آن حداقل در فضای مجازی فراهم شود.
2ـ تحقیق و تصحیح «منهاجالهدایه» نوشتهی جمالالدین «احمد بن مُتَوّج بحرانی» از فقیهان و متکلمان نامدار سدههای هشتم و نهم و صاحب تالیفات بسیار در تفسیر، فقه، کلام و حدیث که «منهاجالهدایه» تفسیر و استنباطهای فقهی و اصولی او از 500 آیهی قرآن کریم ذیل آیاتالاحکام است و در تاریخ فقه عالمان شیعه جایگاهی والا دارد. استاد «منهاجالهدایه» را بر اساس نسخهی منفردی که در اختیار داشتند با دو نسخهی عکسی دیگر مقابله و در سال 1378چاپ کردند. آیتا… استادی نیز بر این کتاب تقریظ نوشتهاست.
3ـ تصحیح و تحقیق «ترجمه و شرح خصال» شیخ صدوق از تالیفات «محمدصالح روغنی قزوینی» از علمای مشهور سده یازدهم و دوازدهم هجری و از شاگردان میرداماد، ملاخلیلا و معاصر مجلسیها و شیخ حر عاملی و واعظ قزوینی است. 17 عنوان کتاب به وسیله این عالم نامدار تالیف شده که برخی از آنها در سالهای پیش و بعداز انقلاب منتشر شدهاند. از جمله «ترجمه و شرح نهجالبلاغه» در سه جلد است که باید او را یکی از آغازگران ترجمه و شرح نهجالبلاغه به فارسی در ایران دانست. «صحیفه سجادیه» را هم به فارسی ترجمه کرده است. شش جلد «کنوزالعرفان و رموزالایقان» در شرح شش دفتر مثنوی نوشته که فقط شرح دفتر چهارم باقی مانده و دو تصحیح از آن منتشر شده: یکی توسط دکتر احمد مجاهد و دیگری بهکوشش دکتر محمدرضا بندرچی. «حکمت اسلام» که در حقیقت ترجمهی «غُرَرالحکم و دُرَرالکلم» آمِدی است را بنگاه ترجمه و نشر کتاب به سعی و اهتمام استاد فقید محدث ارموی در 1354 و 1360 انتشار داده است. استاد عزیز ما حاجکریمآقا باریکبین نیز ترجمه و شرح خصال شیخ صدوق را که توسط محمدصالح روغنی قزوینی تالیف شده در دو جلد با همکاری صدیق ارجمند آقای رحیم خونبانی بر اساس نسخهی دستنویسی که در کتابخانه آیتا… موسوی زنجانی است تصحیح کردهاند.
4ـ شاهنامهی نادری. شاهنامه نادری سروده محمدعلی طوسی از شاعران قرن دوازدهم و از ملازمان رکاب نادرشاه افشار است که مشاهدات خودش را از سلحشوریها، جنگها و فتوحات نادرشاه به پیروی از شاهنامهی فردوسی که خود را نوادهی او میخواند به نظم آوردهاست. البته میدانیم که متن این کتاب نخستینبار در سال 1339 به وسیله استاد احمد سهیلی خونساری در انجمن آثار ملی کشور بر اساس دو نسخه 1213ق و 1260ق منتشر شده بود. ولی استاد باریکبین نسخهی دستنویس شخصی خودشان که در سال 1271ق در روستای یارعزیز شهر تکاب کتابت شده و با دو نسخهی یاد شده تفاوتهایی دارد ـ از جمله 302 بیت که در چاپ سهیلی نیست و در این دستنویس وجود دارد ـ با همکاری سرکار خانم نوروزی با نسخهی چاپی مرحوم استاد سهیلی خوانساری مقابله کرده در سال 1402 انتشار دادهاند.
5ـ تحقیق و تصحیح رفعالالتباس عن احکامالناس. این کتاب که از تالیفات فقیه محقق و اصولی مدقق سیدحسینبن میرابراهیم قزوینی مشهور به میرحسینا و صاحب آثار ارزشمند فراوان از جمله: «معارجالاحکام فیشرح مسالک ـ الافهام و شرایعالاسلام»، «مستقصیالاجتهاد»، «نظمالبرهان فی سمطالایمان»، «تحصیلالایقان فی مراسم الاطمینان» و رسائل متعدد کلامی و فقه استدلالی است، این کتاب دو رساله از مجموعهی «الدُرَرُالثمین» یا «ألدُراری الثمین فی الرسائل الاربعین» در تبیین چگونگی احکام مناسبات شیعیان امامیه با سایر فِرَق و طوایف مسلمان بوده و بر اساس نسخهی موجود در کتابخانهی آستان قدس رضوی که در 1169ق کتابت شده و مولف نیز حواشی مفیدی بر آن افزوده با سه نسخهی دستنویس موجود در کتابخانهی آیتا…العظمی مرعشی نجفی مقابله و تصحیح شده است.
به جز آنچه ذکر شد استاد آثار دیگری را هم در دست تالیف و انتشار دارند:
6ـ قرآن کریم کتابت شده در سال ۴۸۴ ق به خط و تذهیب عثمان بن حسین ورّاق غزنوی با ترجمهی کهن فارسی که استاد، متن آیات و ترجمه را از آن نسخه با حفظ نمونهی اصلی بیروننویس کرده به صورت یک نسخه نفیس آماده شده که امیدواریم هر چه زودتر صورت چاپ پیدا بکند.
7ـ تصحیح و تنقیح کتاب رجال میرحسینا از رسائل منسوب به این علامهی ذوفنون، فقیه اصولی، متکلم و دانشمند اخلاقی برجسته (متوفای 1208ق.)
در کنار این آثار ارزشمند، استاد حاجکریم باریکبین هماکنون ترجمهای روان و همهفهم از قرآن کریم را هم در دست دارند که برگردان بیش از 15 جزء آغازین به پایان رسیده و ضمن بازنگری نیمهی انجام شده به ترجمه جزوهای باقیمانده میپردازند که امیدواریم به زودی این ترجمه هم به پایان برسد و ما شاهد آثار و خدمات دیگر استاد ارجمند حاجکریم باریکبین باشیم. برای این چهرهی ماندگار فرهنگ سرزمین قزوین آرزوی سلامت و توفیق روزافزون داریم.