محور مختصات حکومت علی(ع)
- شناسه خبر: 16232
- تاریخ و زمان ارسال: 19 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
اینکه کسی بگوید من عاشق حسینم یا فدای امیرالمؤمنین هستم؛ آیا باعث خوشنودی و رضایت خداوند و ائمهاطهار میشود؟ و اگر بشود آیا کافی است؟ قطعا کفایت نمیکند.
اینکه حکومتی هم نام خودش را اسلامی و شیعه و پیرو علی(ع) بگذارد آیا کافی است؟ باز هم خیر. پس چه ویژگیهایی است که انسان را دلخوش و امیدوار میکند که این حکومت علیرغم همه مشکلاتی که دارد؛ طلیعهای از حکومت علی(ع) است؟
آیا همینکه به حجاب و نماز و روزه و قرائت قرآن و مناسک اسلامی شیعی مشغول باشیم؛ هر چند لازم، اما کافی است؟ قطعا خیر.
از آن طرف اگر حکومتی نتوانست هنوز آن زندگی حداقل خوراک و مسکن را که حضرت فرمود در همان کمتر از پنج سال حکومتش برای عموم مردم فراهم کرده فراهم کند؛ پس حکومت در راستای حکومت علی (ع) نیست؟
آیا صرف چند اختلاس و رشوه و فسادی که در بدنه دولت و قضا و غیره هست اما حرکتی درخور این فساد دیده نمیشود. ثابت میکند که این حکومت در خط امیرالمومنین نیست؟
واقعیت این است که نه با این قیاسها و حتی نه با استقراء کنار هم قرار دادن چند خطا نمیتوان گفت که این حکومت در راستای حکومت امیرالمؤمنین هست یا نیست. پس از کجا بفهمیم که راه علی(ع) را میرویم یا خدای ناکرده رهرو سیاست معاویه هستیم؟
وضعیت حکومت امیرالمؤمنین نتیجه شرایط بیشماری است که معلوم نیست آن شرایط امروز نعل به نعل وجود داشته باشد. مثلا علی(ع) در دوران حکومتش حتی یک جنگ خارجی را مثل خلفای قبل شروع نکرد. و حتی شرایطی هم اتفاق نیفتاده که در موضع دفاع قرار گیرد. اما سازوکار جهان سیاسی امروز به گونهای است که اگر تو هم به کسی کاری نداشته باشی؛ دیگران با تو کار دارند. نظم نوین جهانی یقهات را رها نمیکند. یا با من باش یا اصلا نباش.
بنابراین تبعات غیرقابل انکاری که این متغیر به وجود میآورد؛ در زمان علی(ع) نبود. قطعا وقتی علی(ع) اساسا با چنین مسالهای مواجه نبوده است یعنی هیچ اثری در روند حکومتداری حضرتش نداشته. فلذا امکان قیاس وجود ندارد.
اما اگر شاخصی هم وجود نداشته باشد؛ هر کسی میتواند خودش را با یک مجلس مداحی و سینهزنی و جشن و شعائر مختلف سینه چاک حکومت علی(ع) بداند. اما در خلوت کاری را بکند که بنی امیه و بنیعباس کردند. معاویه نماز جماعت و جمعه و حجاب و حد و قرائت قرآن و غیرهاش به راه بود. اما آنی را نداشت که حکومت علوی داشت و باید داشته باشد. آن، آن چیست؟
¨
حقیقت این است که سیاستمداران عادی همیشه و همهجا با هر عقیدهای به دنبال کسب ثروت و قدرت هستند زیرا حکومتشان با آن تضمین میشود. اما وقتی علی(ع) خلیفه میشود؛ قدرت و ثروت در اولویت اول قرار نمیگیرد. ارزشهایی مثل عدالت و اخلاق و دین بر هر ارزش دیگری ترجیح دارد و از همین نقطه، تعارض با سیاستمداران عادی به وجود میآید.
علی(ع) میداند مقابله با امالمومنین چه هزینههایی دارد. مقابله با طلحه و زبیر سیفالاسلام چه پیامدهایی دارد. نپذیرفتن معاویه که منصوب سه خلیفه قبل از او بود چه عواقبی دارد. اما زهر تقابلهای تضعیف کننده قدرت و ضایعکننده ثروت را به جان میخرد؛ تا اصول و ارزشها باقی بماند و زنده باشد.
این تقابل به طور قطع و یقین سه جبهه را علیه حق میگشاید. که از قضا وجود همین سه جبهه نشاندهنده سلامت حکومت علی(ع) است.
یعنی اگر امام حسن و امام حسین(ع) و هر امام دیگر در راس حکومت باشند؛ به طور قطع و یقین با این سه جبهه مواجه میشوند و این شاخص حقانیت یک حکومت است.
بنابراین اگر در جمهوری اسلامی فساد و اختلاس و کلاهبرداری و قضاوت ناعادلانه دیده میشود، ثابت نمیشود که این حکومت از مسیر امیرالمؤمنین خارج شده است. زیرا همه این موارد در حکومت علی(ع) هم بوده است. مهم این نکته است که حضرت با این مسائل چه کرد؟ نکتهی ظریف و فهمیدنی، همین جاست.
امیرالمؤمنین به استاندارش نامه مینویسد: شنیدم در اموال بیتالمال تصرف کردی- یا مالیات اخذ شده را به دارالحکومه نفرستادی- یا به دعوت سرمایهداران سر سفره چرب و شیرین نشستی… اگر این کار را حسن و حسین هم میکردند از آنان نمیگذشتم. کمااینکه دخترش از خزانه گردنبندی را به عاریت گرفت که در عروسی خود را با آن بیاراید؛ حضرت کمترین گذشتی درباره دخترش هم نکرد و ماجرای برادرش عقیل را هم که همه میدانیم.
حکومتی که در خط علی (ع) است؛ قطعا قاسطینی مثل آمریکا و دشمنان دیگر در برابرش قد علم میکنند و باید با آنان مبارزه کند.. قطعا کسانی برمیخیزند که: ما رزمنده و اصحاب زمان پیامبر و خلفای دیگر هستیم. لذا باید از بیتالمال بیشتر دریافت کنیم. یا همسر سیاستمدار پیامبر اشکالی ندارد که چهار برابر همسران دیگر مقرری دریافت کند. و اصلا بیتالمال از آن خودیهاست! ما رای دادیم که شما حاکم شوی و اساسا استقرار حکومت شما به واسطه قدرت جنگندگی ماست! بنابراین تمام امتیازات باید به ما برسد؛ آنگاه اگر چیزی ماند؛ مال مردم! (ناکثین)
حکومتی که در مسیر حکومت علی (ع) باشد؛ با جریان سومی هم قطعا مواجه میشود که مارقین نام دارند. عناصر خشک مغز مقدس بیسواد که قادر به الاهم و فیالاهم کردن مسائل نیستند و بصیرت ندارند و پوسته و ظاهر مسائل را میبینند و عمق آن را در نمییابند. و کارشان به جایی میرسد که در برابر امیرالمؤمنین قیام میکنند.
حکومتی که در یکی از این سه جبهه و به هر دلیلی مماشات کند؛ به همان اندازه از حکومت علی(ع) دور میشود. مختصات سه بعدی قطعی حکومت علی(ع) این سه ویژگی را دارد.
بنابراین اگر در برابر قاسطین قاطعانه ایستادگی کند اما در برابر زیادهطلبان اختلاسگر و رانتخوار فاسد مافیایی سکوت کند؛ از ترس تضعیف نظام؛ قطعا بدانید همین سکوت است که منجر به تعضیف نظام میشود. ممکن است عمر حکومت را بلندتر کند ولی قطعا از ارزشهای حکومت علی(ع) ساقط میشود.
یا اگر با ناکثین هم مبارزه کرد؛ اما نتوانست در مقابل زاهدان جاهل و بیسواد مقاومت کند و به خاطر تایید این پیشانی پینه بستههایی که قدرت تکفیر و جدا کردن مومن و غیرمومن را دارند و در واقع پیش قراولان اعتقادی جامعه هستند و بر ظواهر آنقدر پافشاری میکنند که بواطن را فدای آن میکنند؛ به آنها امتیاز بدهد و آنان را برصدر بنشاند؛ مطمئن باشد که از مسیر حاکمیت اسلام علوی خارج شده است. حتی اگر این تمسک به ظاهرگرایان موجب تقویت ظاهری حکومت باشد.
£
هرگز فراموش نکنیم تنها شاخصی که ما را در مسیر امیرالمومنین نگاه میدارد همین است، که در مقابله با این سه محور مختصات در کجا قرار داریم. همین و بس!
£