ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم
- شناسه خبر: 26537
- تاریخ و زمان ارسال: 27 آذر 1402 ساعت 07:45
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
دلیل عمده جوانه زدن هر روزه فساد اقتصادی و حتی اخلاقی، این است که حتی کسانی که حقیقتا میخواهند با فساد مبارزه کنند؛ حداکثر با فاسد مبارزه میکنند؛ نه فساد.
خیال میکنیم اگر مدیرعامل چای دبش و مدیرعامل طراوت نوین و … را دستگیر و روانه زندان کنیم؛ مشکل فساد حل میشود. در حالی که این مقوله از دو جنبه حائز اهمیت و بازنگری است.
اول اینکه معمولا زندانی کردن فاسد زمانی صورت میگیرد که اعتراضات به اوج میرسد. این کار باعث میشود فاسد از مواجهه با کسانی که حقشان ضایع شده نجات پیدا کند. در واقع فردی که باید بیرون تحت نظر باشد تا مشکلات پیش آمده را حل کند؛ زندانی میشود. این یک تحلیل بدبینانه دارد که این قلم هنوز قائل به آن نیست و آن اینکه دنبالههای فساد و حامیان و به وجود آورندگانش افشاء نشوند.
زندانی کردن عامل فساد ضمنا گاهی باعث آرامش و فروکش کردن اعتراضات میشود. اما مردم تا از یک محاکمه علنی سخنان نماینده دادستان و شخص متهم را نشنوند؛ آرامش پیدا نمیکنند و تا نتیجه محاکمه را نبینند؛ خیالشان راحت نمیشود.
آنچه که انقلاب را در معرض خطر قرار داده است؛ اختلاسهاست نه قدرتنمایی یک جوان با قمه و حتی سلاح گرم. اما این بلافاصله به دلیل محاربه اعدام میشود و آن حداکثر چند سالی زندانی میشود و دوستانی که نصف شمیران را به نامشان میکنند؛ نمیگذارند حتی در زندان به آنها بد بگذرد.
جنبه دومی که باید برای ریشهکنی فساد حتما مطمح نظر قرار گیرد؛ این است که اولا شرایطی که زندگی اقتصادی حلال را ناممکن کرده؛ از بین برود. ثانیا مهمتر از رشوهدهنده، رشوهگیرنده را پیدا کنند که معمولا باندی هستند که در یک اداره دولتی با همدستی هم امضاء طلایی میفروشند و هر کدام مبلغی را دریافت میکنند یا جایگاهشان را حفظ می کنند و تقویت مینمایند.
اگر شخصی کار معمولیاش در ادارات بدون آشنا و رانت و تلفن این و آن راه بیفتد؛ مرض ندارد که برای راه افتادن کارش پول خرج کند. یک تحقیق سرانگشتی نشان میدهد که اگر آشنا نداشته باشی یا پول خرج نکنی، به حق قانونیات هم نمیتوانی برسی. چه رسد به بیش از آن!
متاسفانه این بیماری بسیار شایع شده است و مختص فقظ نظام اداری و اجرایی نیست. در همه جا سرایت دارد و حتی در بخش خصوصی.
حتی برای برنده شدن در مناقصات سازمانهای خصوصی هم باید سر کیسه را شل کنی. یعنی تا حق حساب ندهی، کارت راه نمیافتد. کمتر اتفاق میافتد که حتی در شرکتهای خصوصی بتوانی کار اقتصادی عادیات را در روال معمول انجام بدهی.
در همین کار محدود و خلاصه چاپ و بستهبندی با دهها موردش مواجه شدیم که ذکر یکی از آنها خالی از لطف نیست.
در مناقصه قیمت جعبههای یک شرکت خصوصی شرکت کردیم. مدیر بازرگانی گفت قیمتهایتان بسیار پایین است تجدیدنظر کنید!. ما تعجب کردیم. معنای مناقصه مگر غیر از این است؟ منظورشان را نفهمیدیم و تقاضای ما در کمیسیون مناقصات اصلا مطرح نشد. خیلی جالب شده بود. پیگیری کردیم. شفاهی و سربسته گفتند که چون قیمت شما خیلی پایین بود؛ ترسیدیم نتوانید یک سال ادامه دهید و کمیسیون بعدا ما را مواخذه میکرد. اما در تحقیق محلی و محرمانه دریافتیم قیمتهای سال گذشته کمیسیون بیست درصد بیشتر از قیمتهای سال جاری ما بوده که با تقسیم مازاد آن بین باند مافیایی قرارداد ممکن شده است و اگر قیمت امسال ما را با تورم چهل درصدی پایینتر از قیمت مصوب سال گذشته مطرح میکردند؛ اختلاس و دزدی سال گذشته حتی شرکت خصوصی لو میرفت.
ما یا نفهمیده بودیم یا بنای همکاری با آن باند را نداشتیم و عطایش را به لقایش بخشیدیم و این مساله هر سال بیشتر میشود.
¨
باید بررسی کنیم. چه کردیم که زیست اقتصادی سالم و حلال تقریبا ناممکن شده است؟ بنگاههای اقتصادی یا باید تعطیل شوند؛ یا با رانت و رشوه و پول خرج کردن و گاهی درصد لحاظ کردن و فرار از مالیات و دستکاری در اسناد و مدارک مالی بتوانند چراغ بنگاهشان را روشن نگاه دارند.
یک رانت یک سهمیه نامعقول یک امضاء طلایی که گاهی تحت عنوان خیریه و کمک فرهنگی و … داده میشود؛ تا ثریا دیوار اقتصاد را کج میبرد…
¨