قزوین گذرگاه راهشاهی
- شناسه خبر: 36610
- تاریخ و زمان ارسال: 19 خرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
رومینا اسماعیلیپور
از مشهورترین راههای دوره هخامنشی راهشاهی معروف به جاده ابریشم است. هرودت دربارهی راهشاهی نوشته در جهان موجودی تندروتر از پیک شاهی نیست زیرا در هر کاروانسرا چابکسواران ورزیده سوار بر اسبان تندرو و چشم به راه پیک شاهی بودند تا پیام را از او دریافت کنند و آن را به تاخت به کاروانسرای دیگر برسانند. در آنجا چابکسواران آماده دیگری که چشم به راه پیک بودند تنها با این روش، راه دوهزار و ۵۰۰ کیلومتری شوش به سارد را ۱۰ روز میپیمودهاند. به دلیل شرایط طبیعی و موقعیت استراتژیک سرزمین قزوین و قرارگیری آن در مسیر راههای اصلی اتصال جهان شرق به غرب در طول تاریخ راههای انشعابی قزوین از مهمترین مسیرهای جاده ابریشم بودند. این مسیر که صدها سال گذرگاه کاروانیان بوده است در رونق اقتصادی و توسعهی تجارت در یکی از شهرهای کهن ایران نقش بسزایی را ایفا میکرده است.
با گذشت زمان صدها کاروانسرا در مسیر راهشاهی مستقر شدند. کاربرد این کاروانسراها در ابتدا به عنوان اقامتگاهی برای استراحت چاپارهای هخامنشی و بعدها به عنوان نوعی مهمانسرای بین راهی برای تجار و مسافران مورد استفاده قرار گرفت.
باستانی پاریزی درباره آمادگی اقتصادی کاروانسراها نوشته است: همه کاروانسراهای میان راهها علاوهبر جنبه نظامی بر جذب توریست و اقتصاد آن منطقه تأثیر بسزایی داشته است کاروانسرای شهرها در عین اینکه مرکز ذخیره کالای تجارتی بودند؛ وسایل دفاع نظامی را هم در خود جای میدادند. همه قلعهها و کاروانسراها آمادگی کامل استراتژیکی و اقتصادی را داشتند.
شرایط ممتاز جغرافیایی قزوین موجب پویایی اقتصادی و گسترش بازرگانی در مسیر جادههای ابریشم شد تا جایی که امکانات و تسهیلات مورد نیاز مصرف مسافران و بازرگانان از قبیل فضاهای متعدد تجاری در طراحی اسم مجموعه بازار کاروانسراهای متعدد درونشهری و برونشهری در آن شکل گرفت.
در قزوین در سراها بازرگانان به کار تجارت اشتغال داشتند و کاروانسراها مخصوص کاروانیان یا باراندازان بارفروش و غالباً دارای اصطبل و شترخان بود بعدها برخی از این سراها و کاروانسراها تبدیل به گاراژ و بنگاههای دیگر شدند.
این شکوفایی اقتصادی در شهر قزوین با توجه به افول رونق بازارهای تجاری بینالمللی در دورهی قاجار رو به ویرانی و نابودی گذاشته است.
در شرح یکی از سفرنامههای جهانگردان اروپایی درباره بخشی از سرزمین قزوین نوشته شده است: بهترین انواع ادویهای که در بازارهای سوریه برای فروش عرضه میشوند به این شهر میآورند. هرگونه ابریشم از گیلان که در کنار ساحل جنوبی دریای خزر واقع است و در آن کالاها و محصولات بسیاری ساخت و تهیه میشود به این شهرها حمل میگردد. ابریشم گیلان از سلطانیه قزوین به دمشق و دیگر قسمتهای سوریه و ترکیه صادر میشود. از این گذشته همهگونه ابریشم که پارچههای ابریشمی از آن بسیار تهیه میشود به سلطانیه صادر میگردد و بازرگانان ایرانی و بازرگانان و نیز هم به آنجا میآیند. همچنین پارچههای گوناگون ابریشمی و پنبهای و تافته از استان خراسان بافته و خام قماش رنگارنگ بسیار به سلطانیه میآورند از این پارچهها مردم اینجا استفاده میکنند و از آنها جامه میدوزند.
کاترینا جهانگرد ایتالیایی در سفرنامهاش درباره قزوین آورده است: همانند سایر شهرهای بزرگ ایران این شهر حصاری ندارد شهری پرجمعیت و تجاری و پر داد و ستد چنانچه که از شهری بزرگ و واقع در سر راه ایالات مختلف انتظار میرود همه نوع کالایی در بازارهای قزوین به فروش میرسد و کلیه لوازم ضروری و مایحتاج زندگی و انواع پارچه و سایر کالاها به میزان زیادی در آن وجود دارد.
در بحث مربوط به وضع بازرگانی ایران تجارت داخلی در ابتدای دوران قاجار سرجانملکم در سال ۱۸۰۰ میلادی درباره وضع تولیدات صنعتی قزوین چنین نوشته است که کالاهای تولیدی کشور ایران که مورد نیاز تمام نواحی کشور هستند؛ عبارتند از انواع مختلف ابریشم، پارچههای پنبهای ضخیم و پارچههای کمرنگ و پررنگ، قالی، نمد، پارچههای پنبهای، شال کرمان، پارچههای زری، شمشیر و سایر وسایل نظامی زین و ساز و برگ آن، چرم، آلات شیشهای، گوسفند و پوست بره، وسایل آهنی، اجناس طلایی و نقرهای که قزوین جزو شهرهایی است که بیشترین مواد در آن تولید میشود.
اهمیت فعالیتهای بازرگانی در قزوین در دوره قاجار ایجاب میکرد تا شهر قزوین جزو اولین شهرهایی باشد که کارگردانان بانک شاهی انگلیسی، پساز تاسیس بانک در سال ۱۸۸۹ چند ماه بعد در این شهر شعبه بانک را باز کنند. روسها به دلایل سیاسی ـ نظامی و از نظر اقتصادی در پیوستن قزوین با شبکه راههای مناسب به تهران شمال و ساحل دریای مازندران آذربایجان و همدان و از آنجا به کرمانشاه و بغداد توجه بسیار خاصی داشتند. سرمایهگذاریهای کلان مربوط به ایجاد این راهها در زمینه اوضاع اقتصادی منطقه و شهر قزوین بسیار تاثیرگذار بود.
در مجموع با توجه به حجم نسبتاً بالای دادوستد و ارزش تولیدات کشاورزی و دامی در قزوین میتوان گفت که این شهر در بخشی از دوره قاجار و دستکم تا دوران ناصری از اوضاع اقتصادی مناسبی برخوردار بود.
در دوران ناصرالدینشاه بخشی از گندم مورد نیاز تهران از قزوین تأمین میشد. براساس نامهای که به نظر میرسد از طرف عضدالدوله به ناصرالدین شاه نوشته شده و در مجموع اسناد دوران قاجار قزوینی در سازمان اسناد ملی نگهداری میشود چنین آمده است: «در این باب آسوده باشید که روزبهروز گندم از قزوین به دارالخلافه خواهد رسید.»
قزوین مهد تولید کفش
در یکی از نامههای به جامانده از دوران قاجار که در اسناد دورهی قاجار سازمان اسناد ملی طبقه شده وجود دارد نوشته شده است: «به اروسیدوزها فرمایش شده و مبلغ یکصد تومان به کفشدوز از بابت اینکه زیاد اروسی مردم میپوشند تخفیف مرحمت شد. حقیقت این است اروسی دوز حالا کمتر از سابق شده است به علت اینکه از تبریز و قزوین اروسی بسیار میآوریم به حدی که مردم احتیاج به اروسی دوز در این جا ندارند.»
با توجه به گزارشات و شرح حالهای باقی ماندهی عصر قاجار به نظر میرسد که قزوین تا آخر دوران قاجار از جمله شهرهای مهم تولیدکننده کفش بهشمار میآمد و تولید آن با شهرهایی مانند تبریز رقابت میکرد و حتی محصول کفش آن به سایر شهرها صادر میشد.
اوضاع اقتصادی از آغاز مشروطیت تا پایان عهد قاجار
در کتاب تاریخ سیما و فرهنگ قزوین دکتر پرویز ورجاوند نوشته شده که در این دوران یکی از رویدادهای بزرگ جهان یعنی جنگ جهانی اول اتفاق میافتد. جنگی که به شدت منطقه خاورمیانه و ایران را دستخوش دگرگونی میسازد.
در طول این زمان قزوین مانند تمام دوران قاجار نقش بارانداز بودن خودش را حفظ میکند و در گردونه فعالیت اقتصادی، کشور بیمار ایران در تکاپو باقی میماند.
روسها که تمام نیروهای خود را برای گسترش هر چه وسیعتر نفوذ در ایران و زیر سلطه بودن آن به کار برده بودند؛ میکوشیدند تا هرچه بیشتر اقتصاد این کشور را به خود پیوند دهند و دراین راستا از هیچ تلاشی دریغ نمیکردند و با تکیه بر نیروهای نظامی اشغالگر خود که به هر بهانهای آن را در بخش مهمی از کشور مستقر میکردند در جهت مسلط ساختن نفوذ اقتصادی خود در ایران بودند؛ بدین منظور قزوین بهعنوان یکی از پایگاههای مهم روسیه مورد توجه قرار میگیرد. روسهای تزار به منظور ایجاد تسهیلات لازم برای فعالیتهای بازرگانی و مبادلات میان ۲ کشور عدهای از تجار غرب قفقازی را که روابط بازرگانی با ایران داشتند به اقامت در شهرهای عمده تجاری تشویق میکردند و از آنان بهعنوان «تاجرباشی» یاد میکردند.
روسها درجهت تحکیم موقعیت و روابط اقتصادی خود اقدام به تأسیس یک بانک استقراضی روس در ایران میکنند که این بانک در قزوین هم شعبه داشت.
تاسیس کارخانجات در قزوین
بعد از مشروطیت تا پایان دوران قاجار قزوین بهعنوان یکی از مراکز عمده مبادله کالا و دادوستد با روسیه بهشمار میآمد. از آغاز دههی ۳۰ قرن چهاردهم قمری و شروع جنگ جهانی حرکت جدیدی در این شهر به وجود میآید و آنهم تأسیس کارخانه است. برخی از بازرگانان ایران و یا تبعی روس در تلاش بودند تا با توجه به نیازهای مردم شهر، به تأسیس کارخانههای تولید مواد مصرفی بپردازند.
یکی از نکات قابلتوجه پیشتازی آلمانیها برای ایجاد کارخانه در ایران به خصوص قزوین است آلمانیها بر آنکه بتوانند در برابر نفوذ همه جانبه روس و انگلیس موقعیتی در ایران به دست بیاورند ابراز علاقه میکنند تا در کار ایجاد صنعت کارخانهای ایران را یاری دهند. روسها که تمایلی به نفوذ آلمانها در ایران نداشتند؛ برای جلب توجه مردم شروع به استقرار برخی کارخانهها در ایران میکنند. اولین اقدام در ایجاد یک کارخانه در قزوین مربوط به سال ۱۳۲۵ هجری قمری میشود؛ در این سال حاجی سید ابوالقاسم رضوی اصفهانی از تجار معروف قزوینی با ماشینآلات روسی یک آسیای بخاری به وجود میآورد.
این کارخانه آرد در بیرون دروازه دربکوشک به کار انداخته میشود، اما به دلیل اینکه طعم آرد آن به مذاق مردم خوش نمیآید رغبت چندانی به آن نشان نمیدهند.
چند سال بعد نخستین کارخانه ریسندگی توسط آلمانها در قزوین پایهگذاری میشود. طبق گزارش کنسول روس در تبریز این کارخانه در سال ۱۳۳۲ مبلغ دوهزار پوند از دولت آلمان کمک مالی میگرفته است؛ این سرآغاز فعالیت آلمانها برای انجام دادوستد بازرگانی با بازرگانان قزوین است.
تجارتخانه تومانیانس: این تجارتخانه یکی از معتبرترین موسسههای اقتصادی ایران بود که در زمینه صادرات محصولات مختلف مانند میوه و خشکبار، ابریشم و پنبه به روسیه و واردات آهن و دیگر کالاهای روسی به ایران فعالیت میکرد. «هاراطون تومانیانس» بنیانگذار تجارتخانه تومانیانس بود که حدود اواسط سده نوزدهم میلادی کارش را در مغازه کوچکی در تبریز آغاز کرد. هاراطون در آن زمان خشکبار و ابریشم به روسیه صادر میکرد و آهنآلات و دیگر کالاهای روسی را به ایران میآورد. پسران هاراطون نیز در امر بازرگانی فعالیت میکردند و ابتدا در آذربایجان شرکتهای تجاری تاسیس کردند و سپس فعالیت خود را در دیگر شهرهای شمالی مانند انزلی و رشت و…
از دیگر فعالیتهای اقتصادی در قزوین وجود شعبه یک شرکت تجارتی تولیدی و صرافی این تجارتخانه یعنی تومانیانس در این شهر قزوین است. در مدت کوتاهی موسسه مزبور با بانکهای مقتدری که در ایران فعالیت داشتند همدوش گردید؛ مخصوصاً در خریدوفروش ارزهای خارجی با بانک شاهنشاهی رقابت میکرد.
این تجارتخانه دارای شعبههایی در مسکو باد کو به تفلیس تبریز رشت قزوین سبزوار و مشهد بود و در مجموعه سعدالسلطنه و سرای قهرمانی قرار داشت.
تجارتخانه امینی: یکی از تجارتخانههای معتبر قزوینی است که از دوران ناصرالدینشاه به بعد فعال بوده و گذشته از ارتباطات داخل کشور با بیرون از کشور مانند روسیه و عراق کنونی و شهرهایی مانند نجف دادوستد داشته است.
اوضاع نابسامان اقتصادی در جنگ جهانی اول
در خلال جنگ جهانی اول هرچند ایران اعلام بیطرفی کرد اما دولتهای درگیر مجالی برای آن باقی نگذاشتند.
در کشمکشهای همین دوران عواملی همچون کمبود و گرانی نان به دلیل حضور قشون بیگانه و استفاده از امکانات داخل کشور برای رفع نیاز خود، احتکار، صادرات کالاهای اساسی و مواد غذایی به خارج از کشور که منجر به کمبود داخلی شد، علاوه بر آن، بدی راهها و کمبود وسایل حملونقل و محدود بودن امکان انتقال مواد خوراکی ضعف دولت مرکزی امکان هر نوع تغییر در قیمتها را توسط افراد سودجو فراهم کرده بود. همچنین وضع بد کشاورزی و کاهش محصول به دلیل کمی آب خشکسالی بدی آبوهوا و وجود آفت در این سالها به آشفتگی مردم بیش از پیش دامن زد.
در گزارشهای باقی مانده از احوال شهرها در زمان قحطی نان و جنگ جهانی اول نوشته شده است: «از قزوین خبر میرسید که منظره دکانهای نانوایی بسیار رقتانگیز شده و نان غیر مأکول و ارزاق گران و کمیاب است. مردم به تحریک شخصی به نام حاجی سید خویی در مسجد شاه جمع شدند و در شهر شورش و بلوا ایجاد گردید. در زنجان به واسطه کمبود نان، زنها تجمع کردند و دکانها و بازار از ترس بسته شد و ازدحام عمومی ایجاد گردید. طی سالهای جنگ جهانی اول قیمت گندم در حدود ۷۱۴ درصد جو ۳۳۹ درصد لوبیا ۸۰۹ درصد و قند که جزء کالاهای وارداتی محسوب میشد ۵۴ درصد افزایش یافت.
از سال ۱۳۰۴ مشکل کمبود گندم باعث میشود تا بسیاری از نانواییها بسته شود و آنهایی هم که باز بودهاند فقط مدت کوتاهی در روز پخت بکنند. حتی از فروش نان لواشخانگی در دهات نیز در شهر جلوگیری میشود.»
اوضاع اقتصادی قزوین در بخشی از زمان رضاخان
وضع اقتصادی قزوین در این دوران را به دو بخش میتوان تقسیم کرد: پیش از ۱۳۱۰ پس از ۱۳۱۰ تا جنگ دوم جهانی. بخش و شهر در شرایط نامطلوبی قرار داشت و فقر شدید بر جامعه حاکم بود؛ به نحوی که گروهی در جستوجوی نان بخور و نمیری به سوی تهران و چند شهر دیگر مهاجرت کردند. دیگر در شهر جنسی برای صادرات تولید نمیشد و فرآوردههای کشاورزی نیز جذب بازار نمیگشت.
از دهه دوم قرن چهاردهم با توجه به تغییراتی که در سازمان اداری کشور به وجود آمد سبب شد تا یک رشته فعالیتهای گسترده ساختمانی، راهسازی و صنعتی ایجاد شود. در کنار آن با توجه به قراردادهای بازرگانی با چند کشور برای محصولات کشاورزی مشتری پیدا شد و در نتیجه سبب شده شرایط اقتصادی قزوین تغییر کند.
در شهر قزوین کارخانههایی که در دهه قبل کارشان آغاز شده بود، به تولید محصول پرداختند و کارخانههای جدیدی در این زمان ایجاد شدهاند که درنتیجه گروهی از مردم مشغول بهکار شدند.
از جمله این کارخانهها که به بخش صنعت پارچهبافی مربوط میشدند میتوانیم به کارخانه نختابی و پارچهبافی حاجی رحیم آقا قزوینی اشاره کنیم. صاحب این کارخانه که ساکن تبریز بود از بازرگانان معروف محسوب میشد و در ایجاد واحدهای صنعتی تلاش بسیاری میکرد؛ در سال ۱۳۰۶ کارخانه پارچهبافی قزوینی در شهر قزوین ساخته شد.
تمامی ماشینآلات این کارخانه از آلمان وارد شده بود. در این کارخانه ۵۲۰ نفر بهکار مشغول شدند و هر شبانهروز ۲۰۰ هزار کیلوگرم نخ پشمی تولید میشد. در بخش پارچهبافی آن ۳۵۰ نفر کارگر مشغول بهکار بودند که سالیانه ۳۰۰ هزار متر پارچه پشمی و کرک میبافتند. کارخانه مزبور که از واحدهای صنعتی معتبر شهر محسوب میشد بعد از جنگ جهانی دوم و نابسامانیهای مربوط به آن با مشکلات بسیاری روبهرو شد و مهمترین آن عبارت بود از: نبود سرمایه کافی برای جایگزین کردن ماشینآلات جدید و سرازیر شدن جنسهای خارجی به بازار ایران، که سرانجام این کارخانه در سال ۱۳۲۴ خورشیدی تعطیل شد.
کارخانه پارچهبافی آذربایجان: این کارخانه در سال ۱۳۱۶ خورشیدی توسط شرکت سهامی آذربایجان خسروشاهی و شالچی تا نزدیک دروازه دربکوشک شروع به کار کرد. ماشینآلات این کارخانه از آلمان، ایتالیا و انگلستان خریداری شد. این کارخانه تا سال ۱۳۲۸ خورشیدی بخشی از برق مصرفی شهر را تأمین میکرد و حدود ۳۲۰ نفر در این کارخانه بهکار اشتغال داشتند.
کارخانه کوراوغلی: این کارخانه در سال ۱۳۱۲ در خیابان شاهپور قزوین توسط کوراوغلی از مهاجران ارمنی ترکی ایجاد شد. در سال ۱۳۱۸ دستگاه پشمزنی و ریسندگی بر آن افزوده شد و در نهایت در سال ۱۳۳۴ ماشینهای ریسندگی و بافندگی تا ۲ برابر افزایش یافته و ظرفیت آنها به ۱۲۰۰ دوک ریسندگی و ۲۱ دستگاه بافندگی رسید. در این کارخانه پارچههای ابریشمی و پشمی نخی مرطوب، تولید میشد و ۱۷۰ کارگر زن و مرد در آن مشغول بهکار بودند. در حال حاضر محل آن به فروشگاه فرهنگیان دبیرستان و تعاونی تبدیل شده است.
از سال ۱۳۱۱ خورشیدی به بعد چند کارخانه تولید آرد در قزوین ایجاد شدند؛ که علاوه بر تهیهی آرد قزوین، آرد مورد نیاز چند شهر دیگر را هم تأمین میکردند. این کارخانهها از نظر بالا بردن قدرت صنعتی شهر و جذب نیروهای کار نقش بسیار موثری را در زندگی مردم ایفا کرد. کارخانه آرد ماشینچیان و کارخانه آرد ایران مهمترین آنها بود.
کارخانه ماشینچیان: در سال ۱۳۱۱ توسط آقای صادق ماشینچیان با سرمایه ۱ میلیون و ۹۵۰ هزار ریال در کنار جاده قزوین همدان کمی بالاتر از میدان تأسیس گردید. ۲ سال بعد در سال ۱۳۱۳ خورشیدی کارخانه آرد ابریشمی آرد ایران با شرکت حاج میرزا علیاکبر ابریشمی و یعقوب بخشنده تا بیرون دروازه شیخآباد جنب شرقی خیابان سعدی تشکیل شد. محصولات این کارخانه به دیگر شهرهای ایران نظیر: تهران، رشت، تبریز و گیلان صادر میشد. این کارخانه تا چند سال بعد از دوران رضاشاه کار میکرد و سپس متروکه شد.
در دهه دوم سال ۱۳۱۰ کارخانههای دیگری نظیر روغنکشی پنبه پاککنی و دباغی در قزوین تشکیل میشود.
کارخانه روغنکشی در سال ۱۳۰۹ با محصول ۱۵۰ تا ۳۰۰ تن روغن کرچک و کارخانه پنبه پاککنی در سال ۱۳۱۴ با محصول ۱۲۲۰ تن تصفیه و عدلبندی پنبه.
کارخانهی دباغی در دهه دوم به کار افتاد و بعد از حمله شهریور ۱۳۲۰ تعطیل شد.
در سالنامه ۱۳۱۲ بازپرس قزوین، آماری در رابطه با کارخانههای اعتماد و سلامت که جزء کارخانههای مطرح قالیبافی قزوین بودند نوشته شده است: قالیچه و قالیهایش بسیار مرغوب هستند. فرآوردههای این کارخانهها بسیار ظریف میباشد و به اسلوب افشار و ترکمن و گرگان بافته میشود و در ردیف بهترین و خوش نگارترین فرشهای ایرانی است که ازسوی نقش و نگار آثار صفویه اصفهان یا نقشهجات خارجی تقلید میشود. تعداد دستگاههای دایر در کارخانه اعتماد ۱۹۱ دستگاه، میزان کارکرد هر روز ۱۲ مترمربع و در سال ۳۷۰۰ مترمربع میشده است. تعداد استادان نقاشی و قالیبافی و مسئولان دفتر ۴۷ مرد و ۱۴ زن بوده و مجمع کارگران زن ۳۳۰ کارگران مرد ۳۱۰ نفر بوده است.
در کتاب مینودر اشاره شده است: وجود این کارخانهها در قزوین پدیده تازه اجتماعی یعنی حضور گروهی جدید بهعنوان کارگران واحدهای صنعتی را پدید آورد اما با اشغال ایران توسط متفقین همه واحدهای صنعتی پایگاهی برای اعمال نفوذ روس و از طریق حزب توده شدند. برخی از این واحدهای صنعتی به دلیل خرابکاریها و جنجالآفرینی حزب توده که صاحبان آن را سرمایهداران زالوصفت میخواندند سرانجام به تعطیلی کشانیده شدند.