قزوین، سرزمین ریشههاست
- شناسه خبر: 16424
- تاریخ و زمان ارسال: 24 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
محمدرضا مقدم
دکتر حکمتا… ملاصالحی؛ استاد تمام دانشگاه تهران و مدرس مدعو دانشگاه آتن
** پیوند استانهای قزوین و البرز بسیار زیاد است
من بارها گفتهام و باز هم تاکید میکنم که قزوین، سرزمین ریشههاست؛ ریشههای ایرانی بودن ما. دشت قزوین و همچنین مناطق کوهستانی قزوین بر اساس شواهد باستانشناسی و انسانشناختی از یک صد سال پیش خاستگاه سکونتگاه ایرانیان بوده است. مردمانی که به این سرزمین آمده بودند بعدها دوران یکجانشینی و نوسنگی سرزمین ما را بنا نهادند و به این ترتیب در دشت قزوین و همچنین دشت ری و ورامین دوران یکجانشینی و نوسنگی ایران افتتاح شد.
وقتی از قزوین صحبت میشود باید بدانیم صحبت از سرزمینی است که ریشههای ایرانی بودن ما آنجاست و تا ژرفاژرف تاریخ ایران فرو رفته و به همین دلیل شناخت استان، شناخت کل ایران است. قزوین استانی است فوقالعاده مهم. نکتهای که باید گفته شود این است که تقسیمات استانی در واقع تقسیمات اعتباری است و در همه کشورهای دنیا اتفاق میافتد و هدف از این کار چابک کردن، پیشرفت، توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی مردم است. از اینرو دولتها سعی میکنند استانها را کوچکتر کنند چون هرچه استانها کوچکتر شود؛ توسعه، چابکتر و چالاکتر است. ولی هیچ مرز خاصی بین استانهای ما وجود ندارد. تاریخ فرهنگ ما، میراث مشترکش صدها هزار سال به عقب باز میگردد و لذا وقتی از تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی صحبت میکنیم صحبت از یک جهان واحد با همه رنگارنگیاش است و جایگاه قزوین در این تاریخ رنگارنگ، غنی، کهن و دیرپا، ویژه میباشد.
پیوند قزوین با استان البرز بسیار زیاد است. شواهد باستانشناختی عملا میگویند پیوند بین استان البرز و استان قزوین به چندین هزاره به عقب باز میگردد. ما در هزارههای نوسنگی، زنجیرهای از جوامع روستایی داریم که از این استان تا آن سوی استان سمنان دامان گسترده و اینها با هم ارتباط فرهنگی گسترده دارند و دائما در داد و ستد بوده و هستند. اگر از من بپرسید این ارتباط فرهنگی را در کجا میبینید باید بگویم در آثارشان و میراثی که از خود به جای گذاشتند و همچنین از نحوه زندگیشان؛ در سفالگریشان، نقشها و طرحهایی که روی سفالها باقی مانده به خوبی نشان میدهد که ما از همان هزارههای نوسنگی با یک فرهنگ مشترک مواجه هستیم که با هم در دادوستد و ارتباط هستند. از همدیگر وام گرفتهاند. این دادوستد همچنان ادامه دارد و لذا این مرزها، مرزهای اعتباری است.
به صراحت عرض کنم تمام مدتی که در دشت قزوین حفاری میکردیم چه در دوره دانشجویی و چه در دورهای که افتخار معلمی در دانشگاه تهران را داشتم و به همراه دانشجوها در دشت قزوین حضور داشتیم همیشه رابطه گرم و مهماننوازی مردم قزوین به ویژه در روستاییان دشتنشین و بعدها که با روستاییان بوئینزهرا آشنا شدم برای ما با ارزش و حائز اهمیت بود. در آن مدت که در دشت قزوین حضور داشتم متوجه شدم با مردمی به غایت فرهنگی و فوقالعاده شریف و مهماننواز مواجهام. هر وقت به بازار قزوین میرفتم صمیمیت، سخاوت و گشادهدستی را به خوبی میدیدم که همه این موارد از ویژگیهای مردم قزوین است و همه این سجایا و ویژگیها در بین مردم استان البرز هم دیده میشود.
مهراب رجبی؛ دکترای تاریخ و البرز پژوه
**مبارکتر شب و خرمترین روز
به استقبالم آمد بخت پیروز
دهلزن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود امروز نوروز
سلام عرض میکنم حضور همه عزیزان و ارجمندانی که این نوشتار را میخوانند. بسیار خوشحالم که فرصتی پیش آمد تا با شما فرهیختگان قزوین همکلام شوم. خوشحالم از این که مدتی پیش سفری به سرزمین اعجاز داشتیم، قزوین عزیز. امیدوارم این سفر نتایج خوبی داشته باشد و همکاریهای دو سویهای بین محققان و پژوهشگران دو استان قزوین و البرز آغاز شود.
بنده به عنوان عضو کوچکی از بنیاد البرزشناسی و یک البرز پژوه به قزوین آمدم و بنا شد یک سری همکاریهای علمی، فرهنگی و پژوهشی با محققان قزوینی داشته باشیم تا نتیجه آن در روزنامه وزین ولایت منتشر شود. همانطور که مستحضرید مرزهایی که سیاست ترسیم میکند خیلی تاثیری بر بافت فرهنگی شهرها ندارد. ما که در استان البرز هستیم بین دو تمدن کهن ری در شرق البرز و تمدن کاسپین در مغرب البرز قرار داریم. تمدن کهن ایران، در دل خود تمدنهایی دارد مانند تمدن ایلام، جیرفت، کاسپین، ما به عنوان البرز حد واسط و حد واصل یا حلقه واصل بین تمدن ری و قزوین هستیم. همان قدری که برای زکریای رازی حساس هستیم و پژوهش میکنیم به همان میزان هم باید برای زکریای قزوینی حساس باشیم تا چهل تکه تاریخ و تمدن ایران کامل شود و در نهایت بتوانیم ایران را بهتر به جهانیان معرفی کنیم. از این رو این پیغام را به عنوان عرض ارادت تسلیم هموطنان عزیزم در استان قزوین میکنم. قطعا در آینده همکاریهای ما بیشتر و منسجمتر خواهد شد.
دشت قزوین متصل است به مُلکری؛ در این حد وسط چند دشت واقع شده که دشت کمالآباد معروفترینش است و به دشت ماردها یا ماهدشت یا مادآباد یا آمارد که سرزمین اصلی مادها بوده است، شناخته میشود. مادها استانهای چندی مانند خراسان، گرگان، گلستان، مازندران، گیلان، قم، قزوین و… در بر میگرفتند که به آن سرزمین ماد بزرگ گفته میشد. مادها دو پایتخت اصلی داشتند؛ پایتخت زمستانی در محوطه ازبکی نظرآباد البرز که نام اصلی آن دژ مادهاست و پایتخت زمستانی در هگمتانه.
به همین دلیل برای شناخت دشت مادآباد دشت کمالآباد و دشت قزوین و ملکری باید همکاریهای بیشتری با قزوین پژوهان و البرز پژوهان داشته باشیم. از محققان و پژوهشگران قزوین تقاضا دارم که ما را در این مسیر همکاری کنند تا انشاءا… این پژوهشها کامل شود.
**البرز حلقه وصل ری و کاسپین
چهارشنبه ۲۴ خرداد ماه به قزوین رفتیم در راستای اقداماتی که با هدف گسترش همکاریهای فرهنگی بین دو استان و در تایید این فرضیه که مرزهای فرهنگی بر مرزهای سیاسی اولویت داشته و این دو مرز، متفاوت و گاه متمایز از یکدیگر هستند.
این وطن مصر و عراق و شام نیست
این وطن شهریست که او را نام نیست
در زمینه مطالعات فرهنگی و تمدنی شاید همان مقدار که ری و تهران برای البرز اهمیت دارند، قزوین و زنجان و گیلان نیز دارای اهمیت باشند. یعنی پرداختن به زکریای رازی به اندازه تحقیق در خصوص زکریای قزوینی نیز دارای ارزش و اعتبار میباشد. این پازل تمدنی و این موزاییک اقوام و این قالیچه خوش نقش و نگار فرهنگی میبایست در کنار هم مورد مطالعه قرار گیرد.
بگفتا عشق شیرین بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
محمد و حسن و حسین به اضافه من و بهروز از محلی در شمال نظرآباد در جایی که قبلا اقامتگاه طلعتالسلطنه و کاروان سرای مجدالدوله بود به سوی قزوین به راه افتادیم. گندمزارهای دشت قزوین بیاعتنا به قدرتنمایی نیروگاه برق منطقه و تشعشعات آن، منظرهای زیبا و ترکیبی دلنشین و پر برکت از سمن و چمن و چمان و چمیدن را به نمایش گذاشته و سال پرباری را بشارت می دادند.
ساعد شه مسکن این باز باد
تا ابد بر خلق این در باز باد
دیدارها متعدد و ملاقاتها و گفتوگوها متراکم و فشرده بود. امید دارم که موثر نیز باشند. گفتوگو با روزنامهنگاران در محل تحریریه روزنامه ولایت قزوین به مدیرمسئولی جناب آقای سیدعبدالعظیم موسوی و سردبیری جناب آقای بهرامی و خبرنگاری آقای محمدرضا مقدم.
دیدار از مدرسه سردارین (سردار حسن و سردار حسین) از فرماندهان ایران در جنگ با روسها و ملاقات با حاجآقا عبداللهی که تاکید داشت ـ و همراهانش تاکید داشتند ـ وی را «روحانی سنتی» بنامند. و همچنین دیدار از بنیاد ایرانشناسی شعبه قزوین و گفتوگو با سرکار خانم مهندس تقوی ـ رئیس مرکز ـ از جمله برنامهها بود. دو ساختمان اخیر، کهن و بسیار باشکوه بودند. پیچ «غریب کش» اینک در قزوین با اشتیاق و مهربانی آغوش خود را به روی غربا و میهمانان گشوده است. دیدار غیر پیشبینی شده از یکی از مراکز پذیرایی و اقامتی قزوین، فوقالعاده به یاد ماندنی شد. بانویی سالخورده و بینهایت مهربان و خیراندیش که صغری کبری نام داشت میگفت در خانواده «فرنگیس» صدایش میزنند؛ چقدر باشکوه بود. مثل همیشه از دانش و سخاوت جناب آقای رضا صمدیها، قزوینپژوه ارجمند بهرهمند بودیم.
دکتر حسین عسکری؛ البرز پژوه و مولف
**مرزهای فرهنگ اصالت بیشتری نسبت به مرزهای سیاسی دارند
مرزهای فرهنگی که مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و تاریخی است خیلی اصیلتر از مرزهای سیاسی میباشد که دولتها ترسیم کردهاند. این مرزها بیشتر برای خدماترسانی است و اگر بخواهیم اصالت را مبنا قرار دهیم، مرزهای فرهنگی خیلی با اصالتتر هستند. به خاطر دارم روانشاد جناب استاد ناصر تکمیل همایون همیشه بر مرزهای فرهنگی تاکید میکردند و بنده هم به عنوان دانشجو این مساله را با مصادیقش از ایشان یاد گرفتم. استاد تکمیل همایون در یکی از دیدارها گفتند «رودخانه کرج مبنا یا مرز سرزمین ری و سرزمین قزوین است». منطقه شرقی آن ری است و منطقه غربی آن سرزمین قزوین. به همین دلیل استان البرز پارهایش در سرزمین ری است و قسمتی هم در سرزمین قزوین. اما در پیوند با قزوین نسبتهای فرهنگی عمیق و کهنی دارد. به طور مثال در دانش باستانشناسی وقتی از دشت قزوین صحبت میکنند و به محوطههای پیش از تاریخ و تاریخی میپردازند؛ این دشت قزوین شامل کل دشت و کوهپایه استان البرز هم میشود. به همین جهت محوطه باستانی ازبکی مربوط به هزار 7 قبل از میلاد مسیح و محوطه باستانی خوروین متعلق به هزاره اول ق.م و موشلان تپه اسماعیلآباد متعلق به هزاره 4 و 5 ق.م در حوزه باستانشناسی دشت قزوین است؛ در صورتیکه این سه تا محوطه باستانی که نام بردم به لحاظ مرزهای جغرافیایی و سیاسی در حوزه استان البرز واقع است.
از نظر رویدادهای تاریخی و نامآوران، استان البرز پیوندهایی با قزوین دارد که شواهد آن تعداد زیادی از مشاهیر استان البرز هستند که پسوند قزوینی دارند. چون در قرون اولیه اسلامی و میانی، قزوین نزدیکترین شهر آباد و فرهنگی و علمی به روستاهای البرز بوده است. به طور مثال مشاهیری داریم که معروفاند به طالقانی قزوینی، برغانی و فشندی قزوینی. و یا تعدادی از خاندانهای علمی و فرهنگی که ریشه در استان البرز دارند در سدههای طولانی در قزوین حضور داشتند مثل همین خاندان برغانی که تقسیم میشود به خاندان شهیدی و صالحی علوی شهیدی و فشندی یا حکمی. یا خاندان ال رفیعی که از سادات طالقان هستند و آیتا… ابوالحسن رفیعی قزوینی متعلق به همین خاندان است یا خاندان نحوی. اینها نشان میدهد که پیوندهای فرهنگی البرز و قزوین از نظر مشاهیر هم خیلی مهم است.
از لحاظ دیگر جاده ابریشم هم یکی از راههای مهم ری به قزوین است که استان البرز سر راه این جاده است؛ یعنی ری به قزوین. اما پیشنهادهایی که در این رابطه میشود داد این است که، پیوندهای تاریخی البرز و قزوین گسترش پیدا کند تا یک روز بتوان پیوند فرهنگی استانهای البرز و قزوین را تعیین کرد. آیینهایی برای این روز برگزار شود. در این راه باید نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی مشارکت کنند.
انتشار آثار مشترک مکتوب درباره فرهنگ مشترک البرز و قزوین میتواند به اعتلای این فرهنگ مشترک کمک کنند و همچنین برگزاری همایشها و سمینارهای مشترک سبب حفظ پیوند تاریخی بین استان البرز و قزوین میشود.