قاتل المیرا صحنه جنایت دلخراش را بازسازی کرد
- شناسه خبر: 68751
- تاریخ و زمان ارسال: 21 مهر 1404 ساعت 07:30
- بازدید :

قاتلی که به گمان خود عاشق المیرا بود اما به محض اینکه جواب منفی از وی شنید اقدام به تهدید این دختر کرد و حتی سنگدلی را به اوج خود رساند و در نهایت دختر بیگناه را در آسانسور محل کارش با ضربات چاقو به قتل رساند. پس از دستگیری و اقرار به جنایت پنجشنبه گذشته صحنه جنایت خونین خود را بازسازی کرد.
صبح دوشنبه هفتم مهرماه جنایت هولناکی در یک مرکز خرید در شهر قزوین رخ داد. آن روز دختر جوانی به نام المیرا که دانشجوی رشته حقوق و صندوقدار رستورانی در مرکز خرید بود، قصد رفتن به محل کارش را داشت، اما به محض سوار شدن به آسانسور در طبقه همکف هدف حمله جوانی 25 ساله قرار گرفت و با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. قاتل پس از این جنایت هولناک خونسردانه به طبقه منفی یک رفت و پس از ورود به پارکینگ پا به فرار گذاشت.
لحظاتی پس از جنایت، پیدا شدن جسد غرق در خون دختر جوان در آسانسور حاضران در مرکز خرید را به وحشت انداخت. پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و پیکر دختر بیگناه توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد، اما وی جانش را از دست داده بود. با شروع تحقیقات تیمی از کارآگاهان وارد عمل شدند.
تحقیقات برای دستگیری عامل جنایت ادامه داشت و کارآگاهان که سایهبهسایه در تعقیب او بودند، متوجه شدند که وی پس از جنایت با خودرویش به یکی از روستاهای الموت گریخته است. در ادامه معلوم شد که او پس از فرار به الموت به خانه یکی از اقوامش رفته و کمی بعد آنجا را ترک کرده و به محل چرای گوسفندان در اطراف قلعه الموت رفته و آنجا مخفی شده است.
متهم به قتل پس از اعتراف به جنایت، پنجشنبه گذشته به محل ارتکاب جرم منتقل شد تا صحنه قتل دختر بیگناه را بازسازی کند. او در توضیح ماجرا گفت: از وقتی بهعنوان آشپز در رستوران مشغول به کار شدم و چشمم به المیرا افتاد، از او خوشم آمد و به وی علاقهمند شدم. مدتی بعد از او خواستگاری کردم. تصور میکردم که روزی با هم ازدواج میکنیم، اما او و خانواده وی مخالف این ازدواج بودند با اینحال من همچنان عاشق او بودم تصمیم گرفتم المیرا را به قتل برسانم. برای همین یکروز که مرخصی گرفته بودم، چاقو تهیه کردم و خود را به طبقه همکف مرکز خرید رساندم و به کمین نشستم. آن روز وقتی مقتول قصد داشت سوار آسانسور شود، همراه او وارد شدم و پیش از اینکه دکمه آسانسور را بزند، او را به قتل رساندم و فرار کردم. با اعترافات متهم و بازسازی صحنه جنایت، وی به زندان منتقل شد.







