فرزندآوری کمک به اقتصاد کشور است
- شناسه خبر: 3285
- تاریخ و زمان ارسال: 2 آبان 1401 ساعت 08:00
- بازدید : 141

نفیسه کلهر
امام جمعه قزوین گفت: امنیت و اقتصاد کشور با کاهش جمعیت به مخاطره میافتد. اگر جلوی کاهش جمعیت، آنگونه که الان شاهد هستیم، گرفته نشود چند سال دیگر کار به جایی میرسد که نیروی جوان کشور که اقتصاد و امنیت کشور وابسته به آنهاست، کاهش مییابد، جمعیت کهنسال ما خیلی بیشتر میشود و این مسأله بسیار آسیبرسان است.
وی تصریح کرد: همچنین لازم است خوش رفاقت باشیم، رفقایمان از ما آسیب نبینند، از رفاقت با ما لذت ببرند، در همسایگی تلاش کنیم همسایه خوبی بوده و جوانمرد باشیم، در خوبیها دست و دلباز باشیم، از آزار دادن و اذیت کردن دست برداریم، خوشرو باشیم، اگر هیچ چیزی هم نداشته باشیم، یک لبخند که دیگر هزینهای برای ما ندارد، به روی دوستانمان لبخند بزنیم.
او همینطور اشاره کرد: امنیت و اقتصاد کشور با کاهش جمعیت به مخاطره میافتد. اگر جلوی کاهش جمعیت، آن گونه که الان شاهد هستیم، گرفته نشود چند سال دیگر کار به جایی میرسد که نیروی جوان کشور که اقتصاد و امنیت کشور وابسته به آنهاست، کاهش مییابد، جمعیت کهنسال ما خیلی بیشتر میشود و این مسأله بسیار آسیبرسان است.
امام جمعه قزوین در انتها تصریح کرد: در چنین شرایطی چه کسی باید کارخانههای ما را بچرخاند؟ چه کسی باید در امور کشاورزی فعالیت کند؟ چه کسی باید در عرصههای علم، پژوهش و تحقیق کار کند؟ چه کسی باید از عرصههای امنیتی، پادگانها و مرزها حراست و حفاظت کند؟
ـ شوهرم بچه نمیخواهد
حدیثه 8 سال است که ازدواج کرده. وضع مالی خوبی هم دارند. همسرش طلافروش است و خودش هم خانهدار. او برای ولایت اینطور میگوید: «تمام تابستان با همسرم حرف زدم تا راضی شود یک بچه به زندگیمان بیاوریم؛ اما قبول نکرد که نکرد.» اشاره میکند که هربار جوابش یک چیز بود: «از هر دری وارد میشدم جوابش نه بود. بچه نمیخواست که نمیخواست؛ مدام میگفت: اگه حامله بشی باید برگردی بری خونه بابات!» تا اینکه حدیثه هم از خیر بچهدار شدن گذشت و پذیرفت که سرش را با شیرینی پزی و کار خانه گرم کند: «برای این چیزها نه نمیگوید. هفته پیش یک همزن دیده بودم که نزدیک به 30 میلیون قیمتش بود. سریع پول به کارتم ریخت و گفت برو بخر. اما تا حرف بچه پیش میآید میگوید نه. حرفش را هم نزن.» حدیثه میگوید در شوق بچهدار شدن میسوزد: گاهی با ماشین میروم جلوی مهدکودکها و بچهها را تماشا میکنم. شور و شوقشان وقتی پدر و مادرشان را میبینند و بغلشان میپرند. گاهی فکر میکنم اگر از نظر مالی وابستگی نداشتم میتوانستم از همسرم جدا شوم و ازدواج دیگری داشته باشم. گاهی هم پشیمانم که چرا پیش از ازدواج درباره این مسئله حرف نزده بودم.
ـ ما هنوز خودمون بچهایم
«ما هنوز خودمون بچهایم» این جوابی است که بیشتر مواقع از کسانی که نمیخواهند بچهدار شوند میشود شنید. به سعید میگویم. شما و همسرت که هر دو بالای سی سال سن دارید بچه حساب نمیشوید با خنده میگوید: «دلمان بچهست. نازک و نارنجی.» بعد دستی به ریشش میکشد و ادامه میدهد: «خدایی بچهدار بشیم که چی بشه؟»
سمیه دختر دیگری است که این جواب را به من میدهد: «خودمان هنوز بچهایم.» ولی کمی که حرف میزند میگوید: «بهنظر من در این شرایط و این جامعه بچهدار شدن گناه است. وقتی از آینده بچه مطمئن نیستی و نمیتوانی سقفی بالای سرش بیاروی! نمیتوانی مدرسه خوب بفرستیش یا وقتی چیزی دست بچهها دید ممکن است نتوانی برایش بخری و او بماند و حسرتش.» میگویم آدمهای زیادی هم با فقر بزرگ شدند ولی موفق شدند و زندگی خوبی برای خودشان ساختند. میگوید: «من دل ندارم بچهم با فقر بزرگ بشه و دردش همیشه تو زندگیش بمونه.»
ـ حیوان خانگی به جای بچه
دستی به سر سگ پا کوتاهی میکشد و گل سر روی موهایش را مرتب میکند و میگوید: «مامان قربون دختر نازش بره.» هزینه وسایل جانبی میشل از کل سیسمونی یک نوزاد بیشتر است. خانه مخصوص برای چرت زدن و خوابیدن و خاک دارای پروتئین برای دفع کردنش که هفتگی باید عوض شود. لباسهای مختلف سگ که از یک برند خارجی مرغوب هستند. همه و همه بیشتر از 50 میلیون تومان هزینه برداشته. سحر میگوید: «یک سال است که من و همسرم احساس کردیم چیزی در زندگیمان کم است. بعد به پیشنهاد دوستانمان میشل را آوردیم و از آن روز واقعا شور و انرژی به زندگی ما برگشته.» ادامه میدهد: «هشت سال بود که ازدواج کرده بودیم و خودتان که میدانید بعد از 6 سال چقدر روابط خستهکننده و تکراری میشود نیاز است که یک تفریحی به زندگی اضافه بشه وخب ما هم که بچه و دردسرهاش رو نمیتونستیم تحمل کنیم و به نظرم داشتن یک حیوان خانگی راه حل خیلی خوبی برای ما بود.» نظر اطرافیان را در مورد این روششان میپرسم و توضیح میدهد: «پدر و مادر من کاری ندارند و حتی به میشل علاقمند هم شدهاند؛ اما پدر و مادر همسرم خیلی حساسند. وقتی میآیند ما مجبوری میشل را بگذاریم در سبدش و درش را هم ببندیم. یا اگر خیلی بیتابی کند ببریمش توی اتاق و در را ببندیم، که خب حیوان اذیت میشود؛ اما چاره دیگری نیست چون همینطوری هم در خانه ما راحت غذا نمیخوردند و اکراه دارند و مدام میگویند که به جای این کارها یک بچه بیاورید. فکر میکنند وجود میشل باعث شده ما بچه نخواهیم اما در واقع چون ما بچه نمیخواهیم میشل یک راه حل جایگزین است.»
*
با وجود تلاشی که مسئولان برای تشویق شهروندان به فرزندآوری میکنند ولی حتی یادآوری آموزههای دینی هم مردم را تشویق به فرزندآوری نمیکند. بیشتر شرایط بیرونی جامعه و درونی افراد است که میتواند منجر به تصمیمگیری در این مورد شود و نارضایتی و ناامیدی پنهان شده پشت این بهانههای صدمن یک غاز را از بین ببرد.