“عود”، سازی که از تاریکی تاریخ خارج شد
- شناسه خبر: 5872
- تاریخ و زمان ارسال: 19 آذر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
چندی پیش مهارت «ساختن ساز و نواختن عود» به طور مشترک توسط ایران و سوریه در فهرست یونسکو به ثبت رسید. گرچه ساز عود در سال 97 به در فهرست میراث ملی کشورمان به ثبت رسیده بود ولی برای ثبت جهانی آن مجبور شدیم با برخی از کشورهای عرب همسایه رایزنی و مذاکره کنیم و در نهایت با همکاری کشور سوریه ضمن حضور در هفدهمین نشست کمیته بیندولتها برای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس موفق شدیم مهارت «ساختن ساز و نواختن عود» را به عنوان هجدهمین میراث ناملوس ایران به ثبت برسانیم.
ـ ثبت 5 اثر با موضوع موسیقی در یونسکو
تاکنون 21 پرونده دیگر به صورت ملی و چندملیتی به فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو راه پیدا کردهاند که از بین آنها پنج مورد به موسیقی مربوط میشود؛ مواردی از جمله ردیف موسیقی ایرانی در سال 2009، موسیقی بخشیهای خراسان شمالی 2010، کمانچه 2017، دوتار 2019 و مهارت ساختن و نواختن عود 2022.
ـ تاریخچه عود
بنا بر آنچه در دانشنامه جهان اسلام نوشته شده است قدمت ساز عود به 5 هزار سال پیش می رسد و خاستگاه بربط با استناد به اکتشافات باستانشناسی به پنج هزار سال پیش و به تمدن سومر و شهر اور برمیگردد. در نگارههای مصری به جای مانده از دو هزار سال پیش که نوازندگان را به تصویر کشیده است، این ساز دیده میشود. پس از آن بربط به دیگر نقاط خاورمیانه از جمله ایران و عربستان دوره پیش از اسلام هم راه پیدا میکند. از بربط نوازان بنام ایرانی میتوان باربد، بامشاد، نکیسا و رامتین را نام برد. پس از اسلام و در پی خلافت اسلامی این ساز تکامل مییابد و گستره این ساز در سراسر جهان اسلام از چین تا اندلس گسترش مییابد. در زمان حکومت عبدالرحمان دوم بر اندلس و دعوت او از یک نوازنده به نام به نام کمالالدین زریاب این ساز به اسپانیا وارد میشود. زریاب، بربط را در این سرزمین گسترش و تکامل میدهد و از آمیختن این ساز با تار برای اولین ساز گیتار را میسازد. که هماکنون سالانه در اسپانیا بزرگداشتی به نام زریاب برگزار میشود. پاکو دلوسیا از مشهورترین نوازندگان گیتار در جهان برای گرامیداشت یاد او قطعهای به نام زریاب ساخته است.
همان طور که میدانید عود در بین کشورهای عربی جایگاه خاص و ویژهای دارد و حتی در ذهن بسیاری از مردم عود یک ساز عربی است. حال این پرسش برای مخاطبان ایجاد میشود که چگونه، سازی که مورد محبوبیت کشورهای عربی است به نام ایران و سوریه به ثبت رسیده است؟ چرا ایران پرونده ثبت سازهای دیگر را برای بررسی به یونسمو ارسال نکرده است؟
طبق اطلاعات کسب شده و نظر کارشناسان، پروندههایی که دارای ملیت مشترکی باشند در اولویت ثبت یوسکو قرار دارند که نمونههای مشابه آن را میتوان با یک سرچ ساده مشاهده کرد و برای مثال میتوان به ثبت نان «لواش» به صورت مشترک توسط کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه اشاره کرد.
موارد زیادی در زمینه موسیقی باقی مانده است که باید به ثبت برسد ولی به گفته بهروز وجدانی هر کشوری در هر دوره سهمیه محدودی برای ثبت موارد مختلف در فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو دارد و باید در نظر گرفت که هر بار میتوان تنها مواردی از موسیقی را به ثبت رساند.
همچنین به عقیده او اینکه تا به حال از بین 21 مورد ثبت شده، پنج نمونه رسما متعلق به موسیقی است و در مواردی همچون نوروز، زورخانه، تعزیه و ساخت لنج نقش، موسیقی بسیار پررنگ است، نکته مثبتی است. به هر جهت همانطور که خود این کنوانسیون هم میگوید یکی از مهمترین عناصر تشکیلدهنده میراث فرهنگی ناملموس کشورها، رقص و موسیقی است و یک سوم از عناصری که در جهان ثبت شده، به موسیقی مربوط است.
وجدانی در گفتوگویی که با ایسنا داشته است با اشاره به دلیل ثبت عود به نام ایران و سوریه گفته است: زمانی که هر کشوری میخواهد پروندهای را به ثبت برساند، آن پرونده به دو گروه ملی و چندملیتی تقسیم میشود. درحقیقت اگر آن پرونده تنها مختص به یک کشور باشد در دسته گروه ملی قرار میگیرد و اگر اشتراکاتی با کشور یا کشورهای دیگر داشته باشد، در گروه چندملیتی خواهد بود.
در مورد پروندهای مانند پرونده «مهارت ساختن و نواختن عود»، از طرف اداره ثبت میراث فرهنگی که مسئول ثبت آثار در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو است، به تمام کشورهای همجوار و تمام کشورهایی که احتمال میرود آن اثر را داشته باشند، نامه رسمی ارسال میشود. در پرونده «عود» هم به تمام کشورهای عربی و همسایه اعلام شد که قرار است این ساز که اصالتی ایرانی و تاریخچهای قدیمی دارد، به ثبت برسد، حال اگر در کشور آن ها هم این ساز در زندگی معاصر مردم حضور دارد، نقش و کارکرد ایفا میکند و تمایل دارند که به ایران ملحق شوند، اطلاع دهند که این پرونده را به صورت مشترک به ثبت برسانیم. ولی پاسخی از هیچکدام از کشورهای همجوار و عربی به جز سوریه دریافت نشد.
حال اینکه کشورهای دیگر به هر دلیلی تمایلی به ثبت این ساز به صورت مشترک با ایران نداشتند، دلیل نمیشد که پرونده را به ثبت نرسانیم و یا به صورت ملی به ثبت برسانیم. البته اگر میخواستیم با حذف تمام کشورهای منطقه کار را به انجام برسانیم، یونسکو ایراد میگرفت که چرا در شرایطی که «عود» در کشورهای دیگر هم کارکرد دارد، تلاش میکنیم آن را به نام خودمان به ثبت برسانیم؟
طبق سیاست کنونی یونسکو، بهتر است کشورها به صورت مشترک پرونده بفرستند. نام این کنوانسیون، پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس است که در سال 2003 تشکیل شد و ایران هم در سال 2005 به عضویت آن درآمده است.
به همین جهت به آنها ثابت کردیم که با کشورهای دیگر برای ارائه مشترک پرونده، مکاتبه داشتهایم ولی تنها سوریه تمایل پیدا کرده که با ایران در تهیه و تدوین این اسناد و مدارک شرکت داشته باشد. در حقیقت تلاش کردیم در راستای اهداف کنوانسیون عمل کنیم، هدفی که میگوید ثبت یک پرونده باید موجب صلح و صفا و دوستی بین کشورها شود و باید از ارائه پروندههایی که بعدا موجب جنگ و نزاع میشود پرهیز کرد.
درست است که عود ریشه ایرانی دارد ولی از دوره صفویه بعد به تدریج از کارگان موسیقی ایران کنار رفت و هرچه قدر به سمت جلو رفتیم رد و پای این ساز در موسیقی ایرانی کمرنگتر شد و در دوره قاجار که شالوده فعلی موسیقی ردیفی یا شهری کشور ما شکل گرفت، دیگر اثری از ساز عود دیده نمیشد.
تاسیس هنرستان موسیقی جان تازهای بر جان بیروح عود ایرانی دمید و سبب شد تا دوباره صدای این ساز گرچه به آهستگی ولی در محافل هنری ایران شنیده شود.
سالهای خاموش سبب شده بود تا معدود عود نوازان ایرانی با سبک و فضای عربی نوازندگی کنند و حتی فراموش شده بود که عود میتواند به عنوان یک ساز در ارکسترهای ایرانی ایفای نقش کند. عبدالوهاب شهیدی یکی از هنرمندانی بود که تلاشهای زیادی برای احیای عود ایرانی کرد. ولی گرچه فراگیری موسیقی را با آواز و سنتور شروع کرد ولی در ادامه به سمت ساز عود گرایش پیدا کرد و با خواندن آواز و نواختن همزمان عود آثار ماندگاری از خود به جای گذاشت. شهیدی در ادامه فعالیتهایش سبب شد عود را به ارکسترهای ایرانی وارد کند و حتی در برنامههای رادیویی جایی ثابت برای عود دست و پا کند.
منصور نریمان دیگر هنرمندی بود که در دهه 40 تلاشهای مثمر ثمری در راه حفظ و اشاعه عود نوازی ایرانی انجام داد. در آن سالها عود، سازی بود که کمتر نوازندهای سراغ آن میرفت و اگر قرار بود در ارکستری جا داشته باشد، نوازنده تاری نواختن آن را بر عهده میگرفت. در مجموع عود، ساز فرعی نوازندگان تار محسوب میشد.
منصور نریمان از نخستین نوازندگانی بود که تمرکز خود را بر روی این ساز قدیمی ایرانی گذاشت و آن را به ساز اصلی خود تبدیل کرد. نریمان درباره اینکه چگونه نواختن عود را آموخت در خاطرات خود گفته است:
«در عود استادی نداشتم، فقط از راه گوش به رادیوهای کشورهای همسایه استفاده بردم و به محمد عبدالوهاب خواننده و نوازنده بزرگ مصری به رادیو قاهره نامه نوشتم و درباره کوک و بعضی مسائل این ساز از وی سوالاتی کردم و مسائلی را مطرح نمودم؛ پس از چندی عبدالوهاب در جواب نامه من نوشت که کوک عود همانی است که خود شما انجام دادهاید و خلاصه کل نظریات مرا تأیید کرد.»
نریمان علاوه بر تلاش برای تغییر شیوه نوازندگی که تحت تأثیر موسیقی عربی و عودنوازان عرب بود، عقیده داشت عود سازی ایرانی و نامش بربط یا بربت است و ساختار آن با عودی که در جهان عرب نواخته میشود، متفاوت است.
ابراهیم قنبری مهر (طراح و سازنده ساز) سازی طراحی کرد و ساخت که دستهای بلندتر از عود معمولی و کاسهای کوچکتر از آن داشت. بربط ساخته قنبری مهر که از سوی سازنده و نوازندگان آن «بربت» نام گرفت شیوه بربطنوازی نریمان درآمیخت جای خود را در ارکستر سازهای ایرانی پیدا کرد. شیوه بربطنوازی نریمان به مکتبی تبدیل شده که تقریباً تمام آموزگاران نوازندگی بربط در ایران این شیوه را تدریس میکنند.محمدرضا آقایی، محمد فیروزی، حسین بهروزینیا، نگار بوبان، شهرام غلامی و علی پژوهشگر از شاگردان نریمان بودهاند.
چه سازهایی در انتظار ثبت ملی هستند؟
دف
دف، ساز شادی ایرانی هاست. کیهان پهلوان پژوهشگر موسیقی در کتاب «دف و دایره در جهان ایرانی» میگوید: «دف» واژهای عربی و فارسی آن «دپ» است. عربها چون حرف «پ» نداشتند به آن دف گفتند. اساساً ساز دف با نامهای مختلفی در ایران و دیگر کشورهای آسیای غربی وجود دارد و ساخت آن ها تفاوت چندانی با هم ندارد و فقط در اندازه و نوع پوست و چوب و برخی از نامهای آن، ممکن است متفاوت باشد. مثلا در خراسان، کرمان، اصفهان و کاشان به آن دَپ میگویند یا در جمهوریهای ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان به آن دِپ گفته میشود. ضمن آن که اسم قابل استفاده در مناطق مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکیه «دایره» است. برخی کشورهای عربی به آن «دفیف»هم میگویند. دف به ثبت ملی رسیده و هماکنون در مسیر ثبت جهانی قرار دارد.
نی
نی، یکی از کهنترین سازهای بادی است. ابیاتِ در آمیخته با نی بسیار است مانند «بشنو از نی چون حکایت میکند» یا «همچو نی دمساز و مشتاقی که دید» و در کاخ چهلستون اصفهان نیز تصویر نواختن نی در دیوار نگارهها دیده میشود. در تاریخ آمده است که نایب اسدا… اصفهانی فرزند حسین خان، نوازنده معروف نی در دوره قاجار، وقتی به همراه ناصر الدین شاه به کاخ ملکه انگلیس میرود آن چنان زیبا نی مینوازد که ملکه وقت انگلیس بیاختیار و مسحور نوای نی، گردنبندش را به گردن نایب میاندازد و میگوید: «باید اعتراف کرد این مرد ایرانی با چوبی خشک که بیش از چند سوراخ در آن دیده نمیشود چنان غوغایی به پا کرد که تمامی سازهای پیشرفته امروزی را منهدم ساخت». در آخرین نشست شورای ثبت ملی آثار تاریخی کشور در اسفند ماه 1396، پرونده مهارت «نی هفت بند و شیوه نینوازی اصفهان» مطرح شد و به تصویب رسید. نی متداول در ترکیه 9 بند دارد و ثبت نی هفت بند و شیوه نینوازی اصفهان در فهرست میراث ناملموس ملی، میتواند مقدمهای برای ثبت آن در فهرست میراث جهانی یونسکو به نام ایران باشد.
تنبور
تنبور یکی از سازهای باستانی و عرفانی ایران زمین است و آنگونه که از شواهد تاریخی و یافته های باستان شناسی بر میآید، این ساز قدمتی 6000 ساله دارد و مهمترین سند تاریخی در اثبات ادعای مذکور، مجسمهای است که هنگام حفاری در حوالی مقبره حضرت دانیال نبی، واقع در شوش، به دست آمده است. این تصویر دو مرد نوازنده را نشان میدهد که در دست یکی از آنها تنبور است. برای تنبور 72 مقام برشمرده اند که علیاکبر مرادی، نوازنده برجسته تنبور به گردآوری و انتشار آن پرداخته است. شیوه ساخت ساز تنبور کرمانشاهان، در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده؛ اما هنوز ثبت جهانی نشده است. کار ثبت ملی تنبور چندسال پیش انجام شد و پرونده ثبت جهانی آن هم در حال تدوین است. این در حالی است که ترکیه در تلاش برای ثبت این ساز به نام خودش است؛ اگرچه آنها به سازی که در ایران با عنوان دیوان شناخته میشود، تنبور میگویند. این ساز آموزشهای خاص خود را دارد، آن را اعتلا بخشیدهاند، رپرتوار خاص آن را نوشتهاند اما کاملا با ساز ایرانی تنبور متفاوت است. با این وجود اگر تنبور به اسم ترکیه ثبت شود، دیگر نمیشود برای آن کاری کرد.