علل شکست قالیباف
- شناسه خبر: 38219
- تاریخ و زمان ارسال: 11 تیر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
شکست قالیباف برای خودش و هوادارانش قابل پیشبینی نبود. به این دلیل واضح که اصولگرایان تعدادی رای اعتقادی و تشکیلاتی دارند که اولا حتما بلاشرط به صندوقها واریز میشود و ثانیا این آراء هرگز بین اصولگرا و غیر آن سبک و سنگین نمیشود؛ حتی اگر قدرت تحلیل داشته باشند. رای تشکیلاتی است و شبکهای و معمولا از آن تخطی نمیکنند.
بنابراین، این مجموعه باید بین جلیلی و قالیباف به نتیجه برسند. نه هیچ چیز دیگر و چون رای تشکیلاتی است؛ نیاز زیادی به اقناع بدنه و شاخههای تودهای ندارند. کافی است بگویند فلان شخصیت روحانی و (معالاسف در این انتخابات فلان مقام نظامی) از کسی حمایت میکند. بنابراین مشاورین قالیباف، تمام همّ و غمشان را گذاشتند روی جلبنظر مقامات و شخصیتهای بالا، بدون کمترین توجه به افکار عمومی و اینکه توده اعتقادی اصولگرایان بین دو اصولگرا کسی را انتخاب میکند که حاشیه کمتری داشته باشد و کمتر با افکار عمومی چالش داشته باشد.
ستاد قالیباف فکر میکرد که بین قالیباف و جلیلی، بزرگان عقلاً و منطقاً باید قالیباف را برگزینند. چراکه قالیباف سابقه اجرایی و سازندگی پذیرفته شدهای دارد. اگرچه حرف و حدیثهایی در موردش در شهرداری تهران وجود داشت. اما طبق تبصره «املاء نوشته نشده غلط ندارد» پروندهاش راکد مانده است. در حالی که جلیلی یک تیر چراغ برق کار نگذاشت. یک سوزن تولید نکرد. یک تیم بیست نفره را به یک هدف مشخصی رهنمود نکرد. به جز اینکه برای برنامه دیگران ممانعت ایجاد کند؛ یک برنامه به نتیجه رسیده نداشت.
جلیلی فقط حرف زد و حرف زد. به میزان حقوق اطرافیانش و مشاورانش هم نمیتواند درآمد داشته باشد. در حالی که کار در یک شهرداری مثل تهران سهل است؛ یک کارگاه بیست نفره را هم اگر بخواهی اداره کنی دغدغه حقوق و مالیات و بیمه و فروش و غیره امانات را میبرد.
بنابراین پرواضح است که عقلا بین او و جلیلی حتما او را انتخاب میکنند. بویژه که اطرافیان برای قانع کردن قالیباف نظرسازی هم میکردند. همانها که ادعا شد در دو روز قبل از انتخابات برای القاء کنار کشیدن جلیلی بیش از صد میلیارد تومان به اکانتهای فیک فضای مجازی پول پاشیدند.
اما قالیباف یک اشتباه اساسی داشت. و آن اینکه خود را بینیاز از افکار عمومی میدید. افکار عمومی ملت را پشیزی به حساب نمیآورد. افکار عمومی اصولگرایان را هم به چیزی نگرفت و فکر میکرد اگر با بزرگان اصولگرایان لابی کند؛ پشتوانه اجرایی و عملیاتیاش برای اقناع آنان کافی است. در حالیکه بزرگان اصولگرایان هم مدیر مقبول را بهتر از مدیر مسالهدار و غرق در انواع گیتها میدانند.
وقتی اسناد و حرف و حدیثهایی که پیرامون هولدینگ یاس افشاء شد؛ افشاءکنندگان و به طریق اولی مخاطبینشان را به هیچ گرفت. دریغ از یک توضیح کوچک حتی در حد یک اشاره.
قالیباف فکر میکرد کسر شأن است اگر با چهار تا خبرنگار صحبت کند و توضیح دهد. فکر کرد در مذاکرات و لابیگری میتواند دیگران را قانع کند که دیکته نانوشته غلط ندارد. و قائم مقام من اشتباه کرد و این همه کار، حالا دو سه تا دررفتگی هم دارد و …. شما در جریان هستید فلان کمکی که از شهرداری به فلانجا کردیم خلاف قانون بود. اما مصلحت بود!! و از این حرفها…
اما این حرفها را نمیتوان برای افکار عمومی بیان کرد. بنابراین کوچکترین توضیحی نداد و صد رحمت به پدر آقای صدیقی که مشکلش را گردن گرفت. که یک سر مشکلش هم البته به شهرداری زمان آقای قالیباف برمیگشت.
همین آقای صدیقی که مشکلش را هم گردن گرفت؛ اگر بخواهد در معرض رای نمازگزاران هم قرار بگیرد؛ افکار عمومی قطعا او را برای امام جماعت هم انتخاب نمیکند. مگر اینکه منتصب شود.
در قضیه سیسمونی گیت هم، خودش کمترین توضیحی نداد. پسرش اصلش را در حال گردن گرفتن و توجیه کردن بود که از غیب ندا آمد که به چیزی اعتراف نکن. که نمیتوان دیگر آن را پس گرفت.
وقتی دختر آقای قالیباف در حال توجیه سیسمونی گیت کلاً قضیه را حاشا کرد؛ وحید اشتری گفت که نمیخواستم در ایام انتخابات حرفی در این مورد بزنم. در واقع شاید از جوانمردی به دور بود. اما وقتی اصل قضیه را حاشا میکنند؛ نباید سکوت کرد. وحید اشتری اسناد تازهای رو کرد که تکذیب نیمبند هواپیمایی معراج نتوانست زهرش را بگیرد.
در حالی که اگر پدر و دختر میگفتند خلاف شرع نبود که سیسمونی از ترکیه خریدیم. اما قبول داریم که خلاف عرف بود. لذا از مردمی که دستشان کوتاه است؛ عذرخواهی میکنیم. قضیه تمام شده بود و رفته بود پی کارش.
اما کسی که دکترین نظامی دارد؛ جانش را میدهد اما عقبنشینی نمیکند. و همین مشکل را هم باز با زور خواست حل کند. بنابراین وحید اشتری و یاشار سلطانی و صبا آذرپیک منتقدین قالیباف، هر سه به صورت کاملا اتفاقی! شب انتخابات بازداشت شدند و این باعث شد قالیباف برای همیشه در افکار عمومی فرو ریزد.
این مساله چنان بدیهی بود که نوشتم به نظرم رقبای قالیباف چنین کاری کردند که قالیباف را تخریب کنند!!
قالیباف اگر عاقلانه عمل میکرد و اهمیت افکار عمومی را میفهمید؛ باید حتی اگر شده وثیقه میگذاشت و این سه منتقد خود را آزاد میکرد. اما نکرد و افکار عمومی پاسخ بی اعتناییاش را داد.
¨
اکنون در دور دوم انتخابات و حتی پس از آن جلیلی و پزشکیان باید جایگاه افکار عمومی را بدانند. خود را برتر از فهم عامه ندانند. توضیح و توجیه بزرگان قوم را کافی ندانند. اگر یک نقدی شد؛ بلافاصله جوابگو باشند. اگر کارشان درست بود؛ قانع کنند و اگر نبود؛ عذر تقصیر بدارند. بدانند که تواضع انسان را بزرگ و تکبر کوچک میکند.
حتی پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) هم خود را بینیاز از رفع شبهه از افکار عمومی نمیدانستند.