عزاداری پرتجمل
- شناسه خبر: 11965
- تاریخ و زمان ارسال: 11 اردیبهشت 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
مراسم ختم که تمام میشود میان بدرقه میهمانان چشمم میافتد به سینیهای دست نخورده حلوا و خرما و شربتی. آنطرفتر بطریهای یک بار مصرف آب در تعداد زیاد روی هم قرار گرفتهاند.
گلهای بزرگ قرار گرفته روی پایه تا آن طرف قبرستان هم چیده شدهاند. دوباره وانت خبر میکنند تا گلها را ببرند به خانه.
مداحی که بیوقفه داغ دل مادر و همسر متوفی را تازه کرده بود حالا میهمانان را برای شام به فلان سالن دعوت میکند.
میگویند خرج این مراسم چیزی در حدود هشتاد میلیون تومان شده است. پولی که میتوانست برای موارد بهتر و یا خیریه صرف شود.
پایههای گل
گرانی گل باعث نشده تا پایههای گل سبکتر شوند. برعکس برای شکوه بیشتر مراسم تعدادشان هم افزایش داشته است. مریم که به تازگی عزیزی را از دست داده میگوید: «ما یک مراسم ختم رفتیم که در حدود 40 گل بزرگ روی پایه قرار داشت.آن هم در فضایی که فرهنگ بخشیدن پول به خیریهها بود اما برای چشم و هم چشمی همه سعی کرده بودند تا گل سفارش دهند.
او توضیح میدهد: «الان اگر از موسسات خیریه بخواهیم بعد از اینکه پول را به آنها اهدا کردیم یک پایه در مراسم قرار میدهند که روی آن نوشته هزینه این گل به فلان خیریه اهدا شد. خیلی هم کار خوبی است. اما نمیدانم چرا مردم ترجیح میدهند این همه پول بدهند برای گلی که دو روز دیگر پژمرده میشود! در حالی که آن پول میتواند صرف بخشی از هزینه درمان کودکان سرطانی شود. یا مبلغی از پیشپرداخت رهن یک خانه برای یک خانواده نیازمند باشد. یا صرف هزینه تحصیل یک کودک کار شود.»
هما در این باره توضیح میدهد: «ما یک گل به قیمت 3 میلیون تومان برای خانواده داغدار گرفتیم. چون رسم بود و آنها هم قبلا برای ما این کار را کرده بودند. بهنظرم گل شکوه خوبی به مراسم میدهد. عطر گل که در فضا میپیچد آرامشبخش هم هست و تسلی دهنده بازماندگان. مردم این همه بریز و بپاش میکنند برای ظاهرشان 50 میلیون برای عمل بینی میدهند و برای داشتن گونه و چانه و لب خدا تومن! بعد به این هزینهها که میرسند یادشان میافتد صرفهجویی خوب چیزی است. چرا؟ چون این برای رفاه مهمانان است و آن برای زیبایی خودشان! هر وقت از زیبایی خودشان هم کم کردند و خرج خیریه کردند برای هزینه مراسم دیگر هم کم خرج کنند.»
هزینه غذا برای مراسم
مریم در ادامه اشاره میکند به هزینه غذا برای مراسم عزاداری. او توضیح میدهد: «اگر قیمت روز حساب کنیم شام نفری 200 هزار تومان است. شما حداقل 200 میهمان داشته باشید 40 میلیون باید فقط پول غذا بدهید اگر کنارش ماست یا نوشابه یا سالاد هم بخواهید بدهید هزینه میرسد به بالای 50 میلیون تومان. این فقط هزینه یک شب اینگونه مراسم است. شما تصورش را بکنید که در همین قزوین مراسم ختم، صباح مزار، سوم، پنجم، هفتم، چهلم، نوعید و سالگرد برگزار میشود و علاوه بر آن هر روز هم عدهای ثابت در خانه شما حضور دارند که البته برای تسلی بازماندگان آمدهاند؛ اما اگر خانوادهای توان مالی نداشته باشد تسلی که پیدا نمیکند هیچ، یک غمی به غمهایش اضافه میشود.»
مریم ادامه میدهد: «این در حالی است که از گذشته رسم بوده که همسایگان و نزدیکان برای خانواده داغدار غذا درست میکردند و میآوردند. تا به او که دل و دماغ آشپزی و پذیرایی از میهمانان را ندارد کمکی کرده باشند. ولی حالا این رسم از بین رفته و برعکس هم شده! عزادار باید میزبانی کند آن هم مفصل.»
او همینطور اشاره میکند که هزینه مداح برای یک مراسم بین 8 تا 10 میلیون تومان است. آن هم مداحی که با هر حرفش دل بازماندگان را خراش میدهد!
*
سمانه از مراسم یادبود شوهرخالهاش برای ولایت میگوید: «شوهرخاله من 3 فرزند بزرگ داشت که در شرف ازدواجند ولی بیشتر مال به جا مانده از او صرف مراسم خودش شد. تازه قرضدار هم شدند و ماشینشان را برای صاف کردن این قرض فروختند. چیزی که میتوانست پساندازی باشد برای آینده بچهها؛ اما خرج شام و نهار میهمانان و پول مداح و روضهخوان شد.» او همینطور ادامه میدهد: «از طرف دیگر خاله من خیلی آدم مبادی آداب و تعارفی بود. در آن حال و روز که غم کمرش را شکسته بود برای هر میهمانی از جایش بلند میشد. در آن حال درگیر تعارفات بود و دیگر توان نمانده بود برایش. به همه تعارف میکرد برای شام و نهار بمانند و شام به یک قلم مخلفات راضی نبود. باید هم ماست و هم نوشابه و هم سالاد کنار غذا بود. فکرش را بکنید در آن حال و روز گفته بود سبزی بخرند و عدهای بنشینند سبزی تازه پاک کنند تا برای میهمانانش کم نگذاشته باشد که ما به سختی منصرفش کردیم.»
او همینطور اشاره میکند به درد بزرگتری که حرف مردم ایجاد میکند: «میدانید در آن حال و هوای عزاداری خیلیها نگران حرف مردم هستند. اینکه چه چیزی کم است یا زیاد است بماند؛ اما اینکه چرا فلانی خوب گریه نکرد؟ بیعاطفه بود یا برعکس چرا خودش را آنطوری میزد و این چه عزاداری بود دل مردم را ریش کرد؟ حرفهایی است که من بارها در جمع فامیل شنیدهام و هربار ناراحت شدم که اینها برای تسلی آمدهاند یا برای حرف درآوردن؟!»
*
شاید بهتر باشد به جای هزینههای کمرشکن مراسم ختم و هر روز به تشریفات و تجملات آن اضافه کردن که بیشتر آن به خاطر چشم و همچشمی است هزینه صرف امور خیر یا رفاه بازماندگان شود و باری بر دوش اضافه نکند.
همینطور خوب است که در عزاداریها برای تسلی گام برداریم و خاطر بازماندگان را بیشتر از آن مکدر نکنیم.