ضرورت بررسی ریشهها
- شناسه خبر: 2892
- تاریخ و زمان ارسال: 25 مهر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
دو طرف جریان در یک مسأله اتفاق نظر دارند و آن اینکه قضیه مهسا و حتی حجاب اجباری جرقهای بوده و باروت در جای دیگر انباشته. بنابراین عجالتا از مساله حجاب و مهسا امینی درمیگذریم.
یک طرف حکومتی است که برآمده از یک انقلاب ضد استبداد و استعمار که در گذار این چهل و اندی سال هم دستاوردهایی داشته است و هم اشتباهات و ایراداتی گاه اساسی و زیربنایی.
دستاوردهای این حکومت تنها در مقایسه با کشورهای هم ترازش در منطقه قابل ارزیابی است. ایران را نمیتوان با کره جنوبی و سنگاپور و مالزی مقایسه کرد. صد البته اگر میتوانستیم بدون تعصب و خودبزرگبینی درسهایی از آنان بیاموزیم اکنون در اینجا قرار نداشتیم. اما نیاموختیم و امروز در مقایسه با سوریه و لیبی و عراق و افغانستان و حتی پاکستان کشوری قوی و اما فقیر شدیم.
فشار اقتصادی و سیاسی غیرقابل تحمل شده است. به بهانه فتنههای ریز و درشت، همه کسانی را که در چارچوب نظام، سلیقه و نظر متفاوت داشتند، کنار زدیم. آیتا… هاشمی رفسنجانی را و سپس خاتمی و اصلاحات را و بعد هم روحانی و اعتدال را. میدانیم که همه این افراد در زمان تصدی خود اشکالاتی داشتند، اما به عنوان یک فکر سیاسی مکمل و قابل رقابت به انحاء مختلف آنان را کنار گذاشتیم. تا به یکدستی امروز برسیم و با خیال راحت، آنچه را که درست میدانیم اجرا کنیم. در حالی که مشتی پرونده اختلاس و کلاهبرداری و سوءاستفاده و آقازادگی و دوقطبی شدن جامعه و فقر و فحشا و استیلای قدرتی و ثروتی روی دستمان مانده است.
در همه اعتراضات و اغتشاشات که از سالمترین و داخلی ترینش شروع شد تا به امروز، همه جا طرف حساب دولت بود و احیانا شورای نگهبان و مجلس و گاهی هم قوه قضائیه. اما امروز در این حرکت جدی طرف حساب اصل نظام است و این همانی است که همه اطراف قضیه به آن معترفند.
این اغتشاش هم مثل فتنههای گذشته دیر یا زود گرد و خاکش میخوابد. اما یک نکته را نباید حکومت فراموش کند و آن اینکه از سال 78 تاکنون اعتراضات خیابانی هر بار عمیقتر ـ قویتر ـ جامعتر و پرتعدادتر و فراگیرتر شده است. چرا؟ چون پس از نشستن گرد و غبارها، در روی همان پاشنه چرخید که قبلا میچرخید. پیروز میدان اغتشاش خیال کرد به صورتی منطقی طرف مقابل را مجاب به پذیرش حقانیت خود کرده است. تصفیه حسابهای جناحی و خطی و غیره شروع شد. تا جایی که کمکرسانان روز سخت، امتیاز بگیران روز آرامش شدند.
در حالی که باید در شرایط آرامش علتهای به وجود آورنده اعتراضات یکی یکی بررسی و شناخته و رفع میشد تا مشکلات مردم از بین برود. اما عدهای منابع کشور را غنیمت جنگی فرض کردند و تاختند. دلسوزان فهیم در سلایق مختلف منزوی و مهجور ماندند و تنها به توصیه رهبر فقید انقلاب، پشتیبان نظام ماندند. به امید اصلاح آن در آینده. اما فضا چنان ضد (اصلاحات) شد که کلمهای از اصلاح نمیتوانستی به زبان بیاوری. این شد که اهل قدرت خود را عین حقانیت و اسلام دانستند و مخالفت با هر حرکت را علیه خدا و پیامبر تلقی کردند.
مخالفت با تجملگرایی که روزی اولویت اول مقام رهبری بود؛ کمکم کنار گذاشته شد. کمتر مسئولی را مییافتی که در رده اول و دوم باشد اما در کاخ و کاخوارهها زندگی نکند. مسئولین از مردم دور شدند؛ سخنرانیها همهاش حرف بود.
بنابراین امروز و فردا که غبار خوابید؛ باید مسائل علتیابی شود و قبل از هر چیز، اعتماد از دست رفته ترمیم شود.
کسی که حجاریان را ترور کرد؛ راست راست میچرخد. آنان که به صورت دختر مردم اسید پاشیدند؛ هرگز دمشان به تله نیفتاد. قاتلین کهریزک در موقعیت امن قرار گرفتند و افرادی که در زندانها فوت شدند؛ پروندهشان هرگز روشن نشد. لوله شدن دانشجویان به رقابتهای انتخاباتی کشیده شد و آنان که لوله کردند با پروندههای سنگین همچنان در رأس قدرت قرار گرفتند.
این بار هم اگر گرد و غبار فتنه بخوابد؛ طبق آنچه که از قبل تجربه کردیم؛ بار دیگر اعتراضات وسیعتر ـ عمیقتر و فراگیرتر از بار قبل خواهد شد. ما در یک دوراهی لاجرم قرار داریم. یا بپذیریم که به طرف مردم برگردیم. همانگونه که امام خمینی فرمود که ما وکیل آنان هستیم و نه ولی آنان و به هر چه که خواستند باید تن بدهیم. حتی اگر به نظر ما خلاف مصالحشان باشد. یا اینکه خودمان را برای یک رودروئی عمیقتر در آینده مهیا کنیم.
ادامه دارد…