شیوههای دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتکاری
- شناسه خبر: 5143
- تاریخ و زمان ارسال: 6 آذر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
برای بسیاری از ما شغل، منبع درآمد و عامل شناسایی و محل کار، جایگاهی است که تقریبا نیمی از عمر خود را در آن سپری میسازیم. در اینباره بیندیشید. اکثر ما روزی هشت ساعت از وقتمان را سر کار میگذرانیم. اگر ساعتهایی را که صرف رفتوآمد و اضافهکار هم میشود، حساب کنیم، این زمان شاید روزانه به 10 یا حتی 12 ساعت هم برسد.
در این جا باید پرسید که آیا هر چه بیشتر کار میکنیم، کمتر لذت میبریم؟ امکان دارد شغلها، منبع ناخوشی و اندوهباری باشند. امروزه دو عامل فشار روانی (استرس) و افسردگی بالینی، محل کار را «خللپذیر» میسازند. به موجب بررسی پیمایشی که توسط جامعهی کارشناسان مددکار کارمندان (APA) صورت گرفت، معلوم شد که فشار روحی و افسردگی بالینی به ترتیب دومین و سومین مشکل بسیار مهم محل کار، البته بعد از بحران خانوادگی، محسوب میگردد. برآورد شده است که هر ساله در ایالات متحده بر اثر کاهش بازدهی، کارگریزی (غیبتکردن) و مرگ نابهنگام، میلیاردها دلار به هدر میرود.
سپری شدن بخش اعظمی از زندگانی با غم و اندوه و سرایت آن غم به زندگی خصوصی، امری عبث و بیهوده است. فراگیری شناخت و چیرگی بر افسرده حالی یا تنش شغلی برای زندگی کارا و سودمند است.
«پنجاه درصد تلفات جانی ناشی از ده علت عمدهی مرگ در ایالات متحده را میتوان به عوامل رفتاری، از آن جمله فشار روانی نسبت داد.»
ـ فشار روانی و کامیابی
ما برای انجام کار به نیکوترین شیوهای، به جریان یافتن آدرنالین در خونمان نیاز داریم. ولی تنش زیاده از حد، موضوع متفاوتی است. مسخره است که چونیها (کیفیات) به اغلب احتمال ما را در نیروی کار ـ پرخاشگری، بلندپروازی، مسالق (شور و شوق) و تاب و توان، کامروا گرداند و اینها عواملی هستند که اگر به روشهای صحیحی جهت داده نشوند، به احتمال زیاد دلمان را به درد میآورند.
پنجاه درصد تلفات جانی ناشی از ده علت عمدهی جانبازی در ایالات متحده را میتوان به عوامل رفتاری، از آن جمله فشار روانی نسبت داد.
ـ نشانههای فشار روحی (استرس)
شایعترین علامتهای فشار بینهایت شغل عبارتند از خستگی، بیخوابی، پرفشاری خون، سردرد، زخم، ترش کردن، ناتوانی در تمرکز یا آرمیدن، تغییراتی در اشتها و بیمیلی جنسی.
وقتی کسی حس میکند که در سرکارش نومیدانه تحت فشارست، حتی شبها و در دو روز تعطیلی آخر هفته هم نمیتواند از فکر مشکلات کاریاش رهایی یابد و در نتیجه احساس به دام افتادگی و بیاختیاری به وی دست میدهد که خود این دو نابسامانی، در زمرهی مشکلات قطعی شمرده میشوند.
هرگاه افسردگی بالینی مورد توجه قرار نگیرد، احتمالا از تنش محل کار ناشی میشود. چه بسا افسردهدلی به عنوان اعمال تکانشی (بر اساس انگیزه ناگهانی) یا بینتیجه، زودرنجی (تند مزاجی) و خشم، دیر رسیدن و تمایل به دوری جستن از همکاران نمایان گردد.
ـ عامل تنش شغلی چیست؟
کار زیاد و تعارض شخصیت (به ویژه با بالادستان) دو نمونه از رایجترین علل تنش شغلی است. قبول مسئولیت سنگین، علت دیگری میباشد.
کسانی که در مشاغل مدیریتی انجام وظیفه میکنند، غالبا از حجم زیاد کار شکوه میکنند. اما امتیازی دارند که شاید از وجودش بیخبر باشند و آن نرمشپذیری است. این قدرت در آنها هست که از طریق جستار (بحث و گفتوگو) و حتی رویارویی، تنش محل کار را بزدایند.
این حالت پیوسته برای سایر کارکنان مانند کارگرانی که در خط تولید کار میکنند یا کسانی که به کارهای دفتری سرگرمند، رخ نمیدهد. پژوهش ثابت میکند پیشههایی که ملالآور و یکنواخت به نظر میرسند همانقدر بر انسان فشار وارد میسازند که مشاغل اجرایی کارآمد.
ممکن است علت دیگر فشار روانی، دگرگونیهای حاصل در فنآوری (تکنولوژی) باشد که برای بسیاری از کارکنان به خصوص کهنسالترها که احتمالا از این گونه تغییرات بیمناک میگردند، تهدیدی به شمار آید، در صورتی که کارکنان خوب تعلیم نیافته حس میکنند که از گردونه بیروناند.
در پارهای موارد، فشار محل کار احتمالا از آن رو پدید میآید که ما حقیقتا نمیتوانیم از عهدهی انجام کار برآییم. گاهی افرادی که تازه ترقی کردهاند، صرفا برای وظیفهی جدیدی که به آنان محول شده است، نیاز به طی دورهای دارند، خاصه اگر این نخستین شغل سرپرستی یا مدیریتیشان باشد.
ـ پنج واکنش اساسی در برابر تنشهای محل کار
ـ1ـ شریک غم دیگران بودن بیآنکه گامهای اساسی در جهت تغییر وضعیت برداشته شود.
ـ2ـ برای کاستن از سنگینی کار، طولانیتر و بیشتر کار کردن.
ـ3ـ روی آوردن به تلاش جالب واکنشی به منظور اینکه بتوانیم سرزندگی را بازگردانده و کار بیشتری را در مدت کوتاهتری انجام دهیم.
ـ4ـ جسما از شغل خویش کناره گرفتن یا آن را رها کردن و به دنبال کار دیگری گشتن یا زمانو توان صرف شده در سرکار را کاهش دادن.
ـ5ـ تجزیه و تجلیل وضع، بازبینی راهبردها (استراتژیها) و به جستوجوی راهکارهایی برای دگرگونسازی موارد پرداختن.
در نگاه اول، به نظر میآید که واکنش شمارهی 5 عملیترین واکنش است به شرطی که تشخیص دهیم موقعیت شغلی ما تا چه حد از ید اختیار ما خارج است. موارد وابسته به کنشها و قواعد پدید آمده توسط دیگران چنان فزون است که حتی سازندهترین کوششها نیز قادر به تضمین آن نیستند. آنچه که میتوان تضمین کرد احساس نیکوی «پذیرش مسئولیت» شغلیمان است. از آنجایی که شرایط فردی خیلی زیاد فرق میکند، «راه حل از این روی، صحیح» برای هرکس متفاوت است.
به یاد بسپارید که امکان دارد راهکارهای مستقیمی برای مشکلات حاصل از تنش شغلی وجود نداشته باشد.
ـ پیشنهادهایی برای کاهش فشار روانی کاری
ـ1ـ مسئولیت شغلتان را به عهده بگیرید.
تا جایی که مقدور است اولویتها را در نظر گرفته و مجددا تعیین کنید. نخست مراقب کارهای مهم و دشوار باشید و وقتتان را تنظیم نمایید. در این صورت کاراتر میشوید.
ـ2ـ در مورد آنچه که قادرید تغییرش دهید، کارایی بیشتری بنمایانید.
هرگز تسلیم یأس و شکست نشوید. اهداف واقعی و دست یافتنی را مدنظرتان قرار دهید. هر آنچه شدنی است، به انجام رسانید. مابقی را بپذیرید. حال آمادهی تداوم کارید.
ـ3ـ هربار به کاری دست زنید
هر طرح بزرگ را به کار کوچکتر و اجرا شدنی تقسیم کنید. فهرستی از تمام اموری که باید انجام یابند و زمان تقریبی پایان هر یک را تهیه نمایید. به کارها اولویت ببخشید. ابتدا کاری را به اتمام رسانده و آنگاه به سراغ بعدی بروید. کارها را تا زمانی آسان بگیرید که حس کنید نیاز به اجرا و نظارت داشته باشند.
ـ4ـ با همکاران روراست باشید
این مساله در مورد رئیس نیز صدق میکند. اگر دچار مخمصه شدهاید، عیان سازید. چه بهتر که در این رهگذر، همدردانی هم داشته باشید. تنها شکوه نکنید. راهگشا باشید و پیشنهادهای عملی مطرح سازید.
ـ5ـ بگذارید کارفرمایتان کمک کند
بسیاری از شرکتها به کارکنان خود یاری میکنند تا به مدد برنامهی مساعدت به کارمند (APA)، برنامههای تندرستی مشترک یا مراکز پزشکی مخصوص پرهیز غذایی (رژیم)، استعمال دخانیات و مشروبات الکلی، پیامدهای حاصل از تنشهای پیشهای را از میان بردارند. ببینید چه نوع خدماتی برایتان فراهم است.
ـ6ـ کمتر کار کنید
«نه» گفتن را یاد بگیرید. دست از کارهایی بکشید که سرنوشتساز نیستند.
ـ7ـ نشانههای خطر تنش شغلی را بشناسید.
از علایم فشار شغلی باخبر باشید و به محض اینکه از دست رفته و مهارنشدنی گشتند، اقدامی بورزید.
ـ8ـ مراقب بهداشت جسمی خود باشید.
تندرستی جسمانی سبب میشود که تحمل فشارتان افزایش یابد. باید تغذیه و خوابتان متعادل باشد. به اندازهی کافی ورزش کنید. از مصرف مشروبات الکلی، دخانیات و موادمخدر که نظم بدن و خواب شما را بر هم میزند، بپرهیزید.
ـ9ـ آرامیدن را بیاموزید
دریچهی اطمینان سالمی اعم از ورزش، سرگرمی، موسیقی، مطالعه یا فقط پیادهروی بیابید و از آن به عنوان «پلی» بین کار و زندگی داخلی خودتان استفاده کنید.
ـ10ـ از زندگی خصوصی خویش غافل نباشید
برنامهای تنظیم کنید تا رعایت عدالت بین کار و زندگی شخصی را بر شما امکانپذیر سازد. از این کار، دمی غفلت نورزید.
ـ11ـ به فکر تغییر یا ترک شغل خود باشید
گرچه این آخرین راه چاره است، ولی با این همه، مسیر دیگری برایتان پیش میآید. هر آنچه وضع مالیتان پرداختن به اینگونه تصمیمات را ناممکن میسازد، در این صورت حواس خود را جمع زندگی داخلیتان کنید. اگر زندگی خصوصیتان پرثمرتر، مهیجتر و مفرحتر باشد، احتمال دارد پارهای از درد و رنج وضع ناشادکاری را برطرف سازد.
یاری جستن از متخصصان دقیقا روش دیگر رویارویی با مشکل است. اطلاع از زمانی که آدمی به چنین یاری نیاز دارد، نشانهی قدرت و خودشناسی است نه نمایانگر ضعف و سستی.
ـ رئوس کلی افسردگی محل کار
تقریبا همهی ما، زمانی، بر اثر رخدادهای تنشزای زندگی همچون از دست دادن شغل، بیماری، یا درگذشت یکی از افراد خانواده پریشان خاطر میشویم. امکان دارد این افسرده جانی موقتا بر دقت و عملکرد شخص در سرکار اثرگذارد. در صورتی که پریشان دلی، بیش از دو هفته به درازا انجامد، وضعیت وخیمتر میگردد.
افسردگی بالینی که سالانه افزون بر 19 میلیون آمریکایی را مبتلا میسازد، یکی از درمانپذیرترین امراض انسانی است. متجاوز از 80درصد افسردگان را میتوان با استفاده از دارو، رواندرمانی یا آمیزهای از دو روش درمانی، مداوا کرد. صرفا یک کارشناس شایسته و آموزش دیده قادر به تشخیص افسردگی بالینی است.
احتمال دارد دلافگاری بر اثر عوامل زیادی چون عدم تعادل بین موادشیمیایی مغز؛ برخی داروها؛ بیماریهای وخیم همانند سرطان یا مرض قلبی، یا رویدادهای طاقتفرسای حیات نظیر مرگ یا طلاق صورت گیرد.
اگر شما یا یکی از کارکنانتان چند دقیقه دچار برخی از نشانههای زیر باشید، شاید وقت آن رسیده باشد که با متخصص بهداشت روانی رایزنی کنید.
¢ کاهش چشمگیر توانایی انجام کار
¢ کندتر از معمول کار کردن
¢ توجه نکردن پیاپی به موعدهای مقرر
¢ بهانه آوردن برای ناتمامی کار
¢ بیدل و دماغ به نظر رسیدن و ناتوانی در تمرکز حواس به کار
¢ پیدرپی آشفته و شوریده یا «مات و بهت زده» بودن
¢ کاسته شدن از علاقه و یا شوق به کار
¢ خودداری از ایجاد روابط متقابل با همکاران
¢ خود را مدام به مریضی زدن