شهرداری قزوین، شهرداری معلولان نیست؟
- شناسه خبر: 39595
- تاریخ و زمان ارسال: 3 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
رویا بابایی ـ خبرنگار حوزه معلولان
چندی پیش، سینا علیخانی سفیر کودکان مبتلا به بیماری SMA هنگام رفتن به مدرسه به دلیل گیرکردن چرخ ویلچر در یکی از گودالهای فاقد دریچه فاضلاب از روی ویلچر پرت شد. چون به دلیل نوع بیماری قادر به کنترل بدن خود نبود با صورت و با شدت بسیار روی زمین افتاد و آسیب جدی دید و در 2 قدمی امتحانات پایان ترم با شکستگی از ناحیه بینی راهی بیمارستان و اتاق عمل شد. اما شهرداری قزوین، مقصر اصلی بروز این حادثه با گذشت ۲ ماه از آن حادثه هنوز واکنشی نسبت به این ماجرا نشان نداده است.
بیتوجهی به مناسبسازی، قانون مصوب مجلس
مواد ۴ و ۵ قانون حمایت از معلولان صراحتاً از شهرداریها بهعنوان مسئول مناسبسازی شهرها و ناوگان حملونقل برای استفاده معلولان نام برده اما این قانون در شهرداری قزوین همچنان مورد بیتوجهی قرار دارد درحالیکه شهروندان معلول بابت این بیتوجهی همچنان هزینه مالی و جانی میدهند و این هزینه دادنها تا زمان پیدا شدن شهرداری که خود را شهردار شهروندان دارای معلولیت نیز بداند ادامه خواهد داشت.
انزوای اجتماعی معلولان، رهاورد عدم مناسبسازی شهر
از پیامدهای عدم پایبندی شهرداری قزوین به اجرای قانون مذکور، میتوان به انزوای اجتماعی و خانهنشینی افراد دارای معلولیت اشاره کرد. چنان که لیلا ـ خ خانم جوانی که نابینای مطلق اما کارشناس ارشد حقوق جزاست تعریف میکند: «پس از شکستگی مچ پایم به دلیل افتادن و گیرکردن در یکی از چالههای شهر و ۴ ماه خانهنشینی، دوباره در اولین روزی که توانستم از خانه خارج شوم در اثر برخورد با مصالح ساختمانی ریخته شده در پیادهرو که بخشی از حریم کوچه محل زندگیمان را هم اشغال کرده بود سرم آسیب دید و توسط همسایهها به مرکز درمانی منتقل شدم و پس از آن جرأت تنها از خانه خارجشدن و استقلال فردیام را از دست دادم و حالا با وجود اشتیاق بسیار به ادامه تحصیل و پیداکردن شغل، خانهنشین و در اثر سالها خانهنشینی دچار افسردگی شدهام و پدر و مادر پیرم قادر نیستند هر روز و همهجا مرا همراهی کنند.»
مریم ـ ن مادر دو پسر جوان ویلچری هم میگوید: «دو پسرم را سالها به دندان گرفتم تا درس بخوانند و روزی از راه برسد که مستقل شوند اما با وجود داشتن 28 و 30 سال سن هنوز نمیتوانم آنها را به تنهایی راهی شهر کنم. در این سن و سال هنوز استراحت ندارم و هر جا که لازم است بچهها بروند باید همراهشان بروم چون بیشتر کوچهها و خیابانهای شهر برای عبور ویلچر آنها مناسب نیست و بعد از طی اندک مسافتی یک جوی آب، یک تخریب ساختمان، پیادهروهای اشغال شده با مصالح ساختمانی یا خودرو و یا هر عامل دیگری ممکن است عبور آنها را با مشکل مواجه کند.»
شهرداری قزوین به دردهای بزرگی مبتلاست
شهرداری هنوز خود را مکلف به اجرای قانون مناسبسازی نمیداند چون هنوز کسی در بدنه مجموعه مدیریت شهری به عمق چالشهای افراد دارای معلولیت واقف نیست.
اتفاقی که برای سینا علیخانی افتاد یک مورد از دهها مورد مشابهی است که تاکنون برای شهروندان دارای معلولیت و حتی برای جانبازان و سالمندان رخداده؛ اما شهرداری هنوز خود را سبب بروز این حوادث و عامل پیشگیری از تداوم آن احساس نکرده است و درد همینجاست.
سه نفر از اعضای شورای شهر بلافاصله پس از وقوع حادثه برای سینا علیخانی از آسیب جسمی رخ داده برای او و ناایمن بودن شهر ابراز تاسف کرده و از شهرداری قزوین خواستند تا بحث مناسبسازی را در دستور کار قرار دهد.
موضعگیری سریع اعضای شورای شهر اینگونه نشان میداد که شهردار و روابطعمومی شهرداری هم عنقریب واکنشی داشته و اقدامی خواهند کرد اما گذشت حدود دو ماه از این ماجرا و پیگیریهای صورتگرفته نه توانست واکنش شهرداری قزوین و روابطعمومی این مجموعه را نسبت به این مساله برانگیزد و نه توانست در بدنه شهرداری تعهد و تحرکی نسبت به مناسبسازی ایجاد کند.
در حالیکه شهردار قزوین در نرمالترین حالت ممکن میتوانست با انتشار یک پیام عذرخواهی و یا عیادت از سفیر کودکان مبتلا به بیماری SMA ضمن دلجویی از او و جامعه معلولان، تمکین خود از قانون را نشان داده، آبروی رفته را دوباره برگرداند و شهردار محبوب شهر شود و اثبات کند اگر در شهر هنوز خبری از مناسبسازی نیست لکن احترام به افراد دارای معلولیت، اصل وظیفهشناسی، تعهد به قانون و معرفت همچنان پابرجاست. اما این اتفاق حتی در حد یک تماس تلفنی هم نیفتاد تا نشان دهد شهرداری قزوین علاوه بر بیاعتنایی و عدم احساس وظیفه در قبال شهروندان معلول به دردهای بزرگتری مبتلاست و چه بسا حتی از آنچه در شهر میگذرد خبر هم ندارد.
شهرداری در انحراف ساختاری
اگر انسان را محور تمام معادلات اجتماعی بدانیم و شهرداری را بهعنوان یکی از اجتماعیترین نهادها و یکی از پرارتباطترین سازمانها با انسان و ابعاد مختلف زندگی او قبول داشته باشیم پس باید این را هم قبول داشته باشیم که شهرداری قزوین در اعتنا به مهمترین محور معادلات خود، یعنی انسان دچار خطا یا دستکم انحراف است.
اگر غیر از این بود بدنه شهرداری تاکنون به روشهای مختلف از خانواده علیخانی دلجویی کرده و برای حفظ ظاهر هم شده در راستای مناسبسازی قدمهایی حتی ناچیز برمیداشتند که چنین نشد و این یعنی شهرداری هرچه هست و هرچه میکند انسانمدار و شهروند مدار نیست و اگر انسان و تکریم او در سازوکار شهرداری جایی ندارد اساساً مقصود این ساختار چه چیز دیگری است که از انسان و کرامت او مهمتر است؟
چشم و گوش شهرداری بیمار است
عدم تعهد شهرداری قزوین به اجرای قانون مناسبسازی، تقصیر و کوتاهی واضح این مجموعه بوده و قابلگذشت نیست؛ اما نکتهای که اینجا مورد توجه است، بیتوجهی شهردار و شهرداری به سهم تقصیر خود در بروز اتفاق یاد شده برای علیخانی است. اگر بیاعتنایی شهردار و معاونانش به این حادثه را بتوان بهپای بیاطلاعی آنها و تفویض برخی اختیارات به روابطعمومی گذاشت، بیاعتنایی روابطعمومی شهرداری را به چه حسابی میتوان نوشت؟
ممکن است پاسخ داده شود که فراموشی، ترافیک کاری یا موارد مشابه دلایل این بیاعتنایی بوده که این دلیل، باز پرده از بیماری دیگر شهرداری برمیدارد. چرا که اگر روابطعمومی چشم بینا و گوش شنوای سازمانها باشد باید گفت شهرداری قزوین به درد بستهبودن چشمها و ناشنوا بودن گوشهایش مبتلاست و طبیب حاذقی باید این بلا را از تن بیمار بتاراند.
اگر بپذیریم که ارتباط و تعامل موثر با جامعه، پاسخگویی به انتقاد، احترام به مردم، اقناع رسانه و جامعه، توجه به مواضع رسانهها و جلباعتماد عموم مردم یکی از وظایف روابطعمومیهاست باید بپرسیم در ماجرای بروز آسیب جسمی برای سینا علیخانی کدام یک از این وظایف انجام شده است؟ آیا اگر بگوییم روابطعمومی شهرداری قزوین در انجام تکتک وظایف خود دچار قصور و کوتاهی است و در دو ماه اخیر که فرصت کمی نیست با بیتوجهی بهاتفاق رخداده برای سینا علیخانی (اتفاقی ناشی از عدم التزام شهرداری به قانون حمایت از معلولان) نشان داد که برای شهروندان دارای معلولیت احترام و جایگاهی قائل نیست، اشتباه گفتهایم؟
مگر میشود روابطعمومی سازمانی که به وظیفه قانونی خود عمل نمیکند، از کوتاهی خود عذرنخواهد، یا برای اقدام خود دلیلی نیاورد و روشنگری نکند، بیتفاوت باشد و واکنش نشان ندهد و باز نامش روابطعمومی باشد؟
آیا روابطعمومی در شنیدن صداها گزینشی عمل میکند یا اساساً شنواییاش دچار مشکل است؟ روابطعمومی که صدای مظلومترین گروه از شهروندان را نمیخواهد یا نمیتواند بشنود آیا شنوایی سالمی دارد؟ روابطعمومی که حاضر به پیگیری و پاسخگویی قصور مجموعه خود نیست، توانایی آوردن دلایل کافی از طرف سازمان را ندارد و قادر به رساندن این صدا به مافوق خود نیست آیا در حال حفظ ارتباطات سازمان با جامعه هدف و تکریم آنهاست؟ آیا این روابطعمومی در انعکاس واقعیات به مدیر مجموعه خود حسن عملکرد دارد؟
اگر پایگاه اجتماعی شهردار قزوین دچار تخریب و خدشه شده یا شهردار در تبعیض و بیتوجهی به برخی موضوعات دچار حقالناس شود آیا روابطعمومی بیاعتنا به صدای گروههای مختلف اجتماعی در این تخریب سهیم نیست؟
شانه بالا انداختن شهرداری، پذیرفتنی نیست
درد عدم اجرای قانون یک طرف، درد بیاعتنایی به مطالبه جامعه معلولان یک طرف دیگر و درد بیتوجهی عامدانه و نشنیده گرفتن درخواست معلولان هم یک طرف.
ممکن است علت عدم اجرای قانون، مناسبسازی نباشد بلکه اعتبار و بودجه باشد؛ اما علت نشنیده گرفتن معلولان و عدم دلجویی از آنها چیست؟ آیا وظایف انسانی و اجتماعی هم مستلزم ردیف بودجه هستند که باید تا تأمین پول و اعتبار برای تحققشان دست نگهداشت؟
آقای شهردار! ممکن است نداشتن اعتبار برای مناسبسازی شهر از شما پذیرفته شود (البته که دلیل عدم اجرای قانون مناسبسازی نه فقدان اعتبار که فقدان احساس وظیفه و احساس پدرانه است) اما این شانه بالا انداختن و عدمپذیرش مسئولیت از شما پذیرفتنی نیست.
حالا که سروصدای انتخابات فروکش کرده و صدا به صدا میرسد، لازم است یادآوری شود که شهرداری ـ چه بپذیرد چه نپذیرد ـ مقصر هر گونه آسیبدیدگی است که در نتیجه عدم مناسبسازی مبلمان شهری برای هر شهروند معلول، جانباز و سالمندی در سطح شهر بیفتد. مدیران شهرداری حاضر و قادر به پذیرش سهم تقصیر خود و وظیفه عذرخواهی از افراد آسیبدیده در این زمینه نیستند اما اگر از گناه اول آنها به هر دلیلی بتوان عبور کرد، از تقصیر دوم بههیچعنوان نمیشود گذشت حتی اگر روابطعمومی مجموعه انگشت در گوشت کند و نخواهد بشنود.
و سوال آخر اینکه، چطور ممکن است ایرانگردان سایر استانها برای تفریح و تفرجشان میلیاردها تومان از اعتبار استان قزوین سهم ببرند و مجموعه شهرداری با همه طول و عرض خود پیگیر انتقال سلامت سهم نورچشمی نامبرده باشد اما برای مناسبسازی شهر اعتبار یا برای دلجویی از افراد آسیبدیده از فقدان عملکرد قانونی، نه پولی در بساط باشد نه وقتی و نه تعهدی؟!