شغل ما محکوم به خاموشی است
- شناسه خبر: 15037
- تاریخ و زمان ارسال: 3 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید : 58

محمدرضا مقدم
مقدمه
با ظهور فناوری و تجهیزات جدید یکسری از مشاغل برای همیشه از گردنه صنوف خارج شد و بعضی نیز کار و بارشان از سکه افتاد. برای مثال با همهگیر شدن نسل جدید تلفنهای همراه که دارای دوربینهای باکیفیت نیز میباشد حرفه و شغل عکاسی تاحد قابل توجهی دستخوش تغییر شد. مغازههایی که به دلیل مراجعات زیاد مردم، 2 یا 3 روز طول میکشید تا عکسهای پرسنلی را آماده کنند، امروز بعد از گذشت چند دقیقه عکسها را باکیفیت بیشتر به مشتری تحویل میدهند ولی دیگر مانند گذشته کار و بارشان رونقی ندارد. عکاسی «لادن» واقع در خیابان سعدی شمالی، یکی از همان مغازههایی است که حالا دوران اوجش به پایان رسیده و امروز فقط به همت صاحبش سرپا است.
با این مقدمه کوتاه به سراغ گپ و گفت با محمد صالحپور، صاحب عکاسی «لادن» میرویم تا پای صحبتهای این عکاس پیشکسوت بشینیم.
شاگردی لازمه آموختن عکاسی بود
محمد صالحپور متولد 1333عکاسی را از دوران نوجوانی آغاز کرد. علاقهاش به عکاسی سبب شد که در سن 15 یا 16 سالگی به شاگردی در عکاسی «آناهیتا» مشغول شود. این عکاسی در خیابان خیام قرار داشت و صاحب آن شخصی بود به نام حاج محمد صفات.
صالحپور از نسل عکاسان آنالوگ است و میگوید: آن زمان دارو و کاغذ و محلول را با هم ترکیب میکردیم و در نهایت عکس ظاهر شده را در محلولی به نام ثبوت قرار میدادیم تا به اصطلاح ثبت شود.
بنا بر گفتههای خودش، شاگردی یا پادویی لازمه آموختن عکاسی بود که 5 یا 6 سال طول میکشید و بعد از سپری کردن این مدت تازه به مرحله وردستی میرسید و اجازه داده میشد تا کارهای اولیه را انجام دهیم. مثلا یک شاگرد اجازه داشت چاپ عکس را شروع کند و اگر به خوبی از انجام این مرحله برمیآمد، کارهای روتوش را هم به او واگذار میکردند؛ اگر همه این کارها را به خوبی انجام میداد در نهایت میتوانست عکاسی کند. برای رسیدن به مرحله اوستا کاری تقریبا باید 10 سال به همین روال کار میکرد. در قزوین اوستا کارهایی داشتیم که شاید 50 سال به همین حرفه اشتغال داشتند و آنها نیز همه این دوران را سپری کرده بودند.
عکاسی با دوربینهای آنالوگ
صالحپور که حالا خودش یکی از قدیمیترین عکاسان قزوین است هنوز خاطره اولین دوربینی را که خریده بود به خوبی به یاد دارد. «پولاروید» و «لوبیتل» دوربینهایی بودند که در آن زمان طرفداران زیادی داشتند ولی او دوربین «110» را انتخاب کرده بود. این دوربینها فیلمهای 110 و 135 میلیمتری میخوردند. البته انواع دوربینهای 135 زنیت و یاشیکا هم آن زمان خواهان زیادی داشت.
تقریبا یک سال بعد از انقلاب، زیرزمینی به قیمت 1500 تومان در خیابان سعدی اجاره کرد و به صورت مستقل مشغول به کار شد. بعد از چند سال اجارهنشینی، مغازه فعلی (خیابان سعدی) را خرید که نزدیک به 35 سال است در همین مغازه مشغول به عکاسی است. 15 سالی میشود که عکاسی مجالس را قبول نمیکند و خودش میگوید مراسم و برنامههای زیادی را عکاسی کرده است ولی خیلی وقت است که ترجیح میدهد فقط عکس پرسنلی بگیرد. آن زمان تازه دوربینهای بتاماکس آمده بود و منم تقریبا از همان دوران بود که عکاسی مجلس را کنار گذاشتم.
یکی از علاقههای صالحپور عکاسی از بناهای تاریخی قزوین است و عکسهای قدیمی زیادی از این بناها گرفته است؛ گرچه میگوید به دلیل نداشتن دوربین شخصی، ثبت خیلی از وقایع تاریخی از جمله انقلاب اسلامی را از دست داده است چون در آن زمان شرایط خرید دوربین را نداشت. به عکس قدیمیای که به دیوار نصب شده است اشاره میکند؛ عکسی که تقریبا بیش از 30 سال پیش از کوه میلدار گرفته است و یادگار دورانی است که او با علاقه از بناهای تاریخی عکس میگرفت.
امروز همه در جیبشان دوربین دارند
صالحپور عکاسی امروز را با دوران خودش قابل قیاس نمیداند و تعریف میکند: هرچه قدر در دوران ما عکاسی سخت بود در مقابل امروز بسیار ساده شده است. اگر یک جوان ذوق و علاقه داشته باشد با کمک این دستگاهها میتواند در 6 ماه عکاسی را بیاموزد و عکس خوب بگیرد. آن زمان روتوش عکس خیلی پیچیده بود. فیلمی را که میگرفتیم بعد از ظهور باید خشک میشد و بعد با قلمهای مخصوص صورتها را روتوش میکردیم. به همین دلیل سیستم آنالوگ خیلی کیفیت بالایی داشت. عکاسی در دو دهه اخیر با سرعت بیرحمانهای پیشرفت کرده و بیشتر هم صنفان ما، آنهایی که از قدیم مغازه داشتند امروز مغازههایشان را فروختند و یا اجاره دادهاند. یک زمانی در هر محله یک حمام بود و مردم برای حفظ نظافتشان باید به آن جا رجوع میکردند. خانههای جدید که ساخته شد همه دارای حمام بودند. در واقع حمام از محله، به خانهها راه یافت و اختصاصی شد. حالا همین موضوع برای شغل ما هم پیش آمده. تا 20 یا 30 سال پیش هرکس میخواست عکس بگیرد به ما رجوع میکرد ولی الان همه در جیب خودشان یک دوربین باکیفیت دارند. حالا هرکسی ذوق و سلیقه داشته باشد با موبایل خودش میتواند بهترین عکس را بگیرد. با این حساب شغل ما هم تقریبا روزهای آخرش را سپری میکند. به نظر من تا 10 یا 15 سال آینده اکثر عکاسیها تعطیل میشوند.
رکود اقتصادی و تاثیر منفی آن بر معیشت عکاسان
صالحپور حرفهایش را با اشاره به وضعیت بد اقتصادی این صنف ادامه میدهد: عکاسی «همایون» در خیابان پیغمبریه، عکاسی «نوین» در خیابان امام خمینی، عکاسی «یلدا» در ابتدای خیابان سعدی و عکاسی «لاله» در خیایان منتظری، از عکاسان نسل دهه 50 هستند که هنوز هم مشغول بهکارند. گرچه آنها هم حال و روز خوبی ندارند و بیشتر به عنوان یک تفریح روی کارشان حساب میکنند. من اگر مغازه را اجاره بدهم درآمد خیلی بیشتری نصیبم میشود ولی برای فرار از بیکاری ترجیح میدهم همچنان هر روز به مغازه بیام و شغلم را ادامه دهم.
البته ناگفته نماند که وضعیت نابسامان اقتصادی تاثیر خیلی زیادی در شکلگیری شرایط فعلی دارد. طبیعی است که وقتی خیلی از مردم مایحتاج روزانهشان را به سختی تهیه میکنند دیگر برای عکاسی مجالس سراغ ما نمیآیند. خیلی از همکاران ما که آتلیههای مدرن و شیک دارند باز هم از وضعیت درآمدشان شاکی هستند. چون شرایط بد اقتصادی تاثیر منفی بر همه صنفها دارد؛ هیچ فرقی نمیکند مغازه شما مدرن باشد یا سنتی. در کنار همه اینها، یکسری از جوانها میبینند که فلان آتلیه درآمد خوبی دارد سریع وسوسه میشوند و یک مغازه کرایه میکنند و دوربین هم میخرند که به قول خودشان آتلیه عکاسی دایر کنند. در صورتی که آنها فقط ظاهر قضیه را میبینند؛ خیلیهایشان مدرک لیسانس و فوقلیسانس دارند و چون کار پیدا نکردند و فکر میکنند که عکاسی کار سادهای است با هزار و یک دلخوشی سمت این شغل میآیند و بعد از چند ماه با کلی ضرر و از دست دادن اندوخته خانوادهشان آتلیه را تعطیل میکنند.
نارضایتی از عکس کارت ملی
صالحپور منتقد این موضوع است که چرا واحدهای پلیس+10، کار عکاسی هم انجام میدهند و میگوید: ما دارای صنف هستیم و قدمت صنف و شغل ما خیلی بیشتر از پلیس+10 است. چرا آنها برای صدور مدارک شناسایی، مردم را مجبور میکنند که همانجا عکس بگیرند؟ مگر در این شهر عکاسی وجود ندارد! در شرایط فعلی که شغل ما از لحاظ اقتصادی با مشکل و بنبست مواجه شده است چرا باید با صنف ما اینگونه رفتار کنند؟ با این حساب ما دیگر عکس پرسنلی هم نمیتوانیم بگیریم. الان شما پرسوجو کنید همه مردم از عکس کارت ملی یا دیگر مدارک شناساییشان رضایت ندارند؛ یک نفر آن جا سریع عکس را میگیرد و اصلا باکیفیت آن کاری ندارد؛ وقتی کسی تجربهکاری نداشته باشد و آزمون خطایش را پس نداده باشد و یک دفعه پشت دوربین قرار بگیرد نتیجهاش میشود همین. والا من که هرکس را دیدم اصلا رضایتی از عکس کارت ملیاش ندارد.
ثبتاحوال هم به همین منوال است و همچنین گذرنامه. دیگر چه چیزی برای این شغل باقی مانده است! بهتر است اعلام کنند دیگر هیچ جوازی برای شغل عکاسی صادر نمیکنیم؛ ما هم تکلیف خودمان را بدانیم. چند سال است که برای حل این مشکل مراجعه کردیم دلایلی میآورند که ما اصلا متوجه آن نمیشویم.
صنف عکاسی رو به خاموشی است
این عکاس پیشکسوت با مقایسه وضعیت اقتصادی صنف عکاسی در قدیم و حال حاضر، صحبتهایش را به پایان رساند. در نظر بگیرید یک زمان ما هر روز کلی مراجعهکننده داشتیم. در روز بیشتر از 30 تا فقط عکس پرسنلی میگرفتیم. از روز چهارشنبه تا جمعه هم در مراسم بودیم. از صبح تا شب عکس میگرفتیم. دوربینهای فیلمبرداری هم هنوز همهگیر نشده بود و مردم فقط دنبال عکس بودند. اگر کسی خیلی وضع مالی خوبی داشت یک حلقه هم برایش عکس رنگی میگرفتیم ولی عموم عکسها سیاه و سفید بود. اما امروز فقط به دلیل علاقه و اینکه بیکار نباشم به مغازه میآیم اگر اینجا را کرایه دهم درآمدم 5 یا 6 برابر بیشتر میشود ولی چه بگویم که با این شرایط متاسفانه صنف عکاسیرو به خاموشی است.