شروع با فضای مجازی
- شناسه خبر: 9556
- تاریخ و زمان ارسال: 8 اسفند 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
کاف.میم
صبح وقتی سرم را از زیر پتو بیرون آوردم، به ساعت نگاه کردم، چهار دقیقه مانده بود به پنج. اندکی نشستم، با این که نیم ساعتی به وقت بیداری همیشگی مانده بود، بیآن که فکر کنم، حرکت کردم و پس از مقدمات، کتری را پر کردم و روی شعله کم قرار دادم. بعد از چند نرمش ساده، نگاهی به فضای مجازی انداختم. دنبال مطلب و یا خبر ویژه نبودم. شما اسمش را بگذارید، برای پر کردن بخشی از وقت و یا برای پرکردن بخشی از اوقات فراغت. برخی از کانالها و گروهها هر روز را با یک جمله، تصویر، گیف انگیزاننده شروع میکنند. این خوب است. بدون منبع نوشته بود:
“وقتی یه همسفر خوب داشته باشی، دیگه عجلهی برای رسیدن به مقصد نداری. دنبال طولانیترین جادههای دنیا میگردی.» این اولین پیامی بود که تاملم را برانگیخت. با معنا بودن این گزاره حس خوبی در من ایجاد کرد. تبلور کیفیت زندگی را به زیبایی مورد اشاره قرار داده است. این همراهان خوب در خانوادهها، جو خانه را دوست داشتنی، عاطفی و عاشقانه میکنند. در محیط کار، محیط کار را عاطفی، انسانی و خوشایند میکنند. اصلا کیفیت زندگی یعنی همین خرسندی از با هم بودن خوب و با شور و شوق کارکردن، با هم بودن، برای هم بودن و به حقوق و تفاوتهای هم احترام گذاشتن. جملهی خوبی بود. به نظرم این فضای مجازی یک عیب بزرگ دارد که با تکرار و پخش گفتارها، رخدادها و اندیشهها در گستره وسیع و در بین افراد مختلف، تا حدودی اثرات پیامها را کمرنگ و کم تاثیر میکند. گاهی لازم است در پیامها تامل و تفکر صورت گیرد.
به گمانم مهربانی از صفات اصلی هر همراه خوب است که زندگی را لطیفتر میکند. مهربان بودن با دیگران کمک میکند تا یک زندگی عالی داشته باشیم. مهربان بودن میتواند ذهن ما را به سمت افراد جدید و تجربیات نو باز کند، میتواند به ما کمک کند جلوی تفکرات منفی را بگیریم، میتواند حال خودمان و اطرافیان را بهبود ببخشد.
پیش دستی در سلام کردن با روی گشاده و با لبخند. کمک کردن به دیگران. کم کردن توقعات و انتظارات از دیگران و خود را موظف به با محبت بودن دانستن و از اینجور رفتارها مهربانی است و زندگی را بهتر میکند.
*****
مطلب بعدی که در فضای مجازی نظرم را جلب کرد، نمودار مقایسه صادرات سوخت ایران و قطر طی 25 سال گذشته بود.
برای تفسیر آن به افراد بلد در این حوزه مراجعه کردم. یک اقتصاددان برجسته کشور نوشته بود:
این تصویر بهخوبی نشان میدهد که با مملکت چه کردهایم!
از سال 1997 که عملا قطر نسبت به صادرات ایران درآمدی نداشته و طی سالها صادرات ایران 70درصد بیشتر از قطر بوده تا دو دهه بعد که صادرات نفت و گاز قطر 70درصد بیشتر از ایران شده است … کجا اشتباه کردهایم؟
چه کسی باور میکند زیان انباشته عدم برداشت ایران از منابع گازی مشترک با قطر حالا به عدد افسانهای 1500 میلیارد دلار رسیده است !
این روزها که مملکت گرفتار تنها یک میلیون دلار برای تامین کالای اساسی مردم است و بانک مرکزی برای آنکه شرایط وخیم ارزی کمتر هویدا شود، چه نمایشها میدهد و کار ملک و میهن با اسم رمز مولدسازی به فروش فرش زیر پای مردم رسیده است! این عدد معنا و مفهوم بیشتری پیدا میکند. به گمانم تحریمهای کشورهای غربی این وضعیت را بهوجود آورده است. مهمترین علت چرایی تحریمها، مبارزه با غرب است.
با خودم فکر میکردم، در درازمدت کدام نگره و روش عملا جواب خواهد داد؟ آیا مقابله با غرب، غرب را تضعیف میکند و یا ما را ضعیفتر خواهد کرد؟ روسیه در حال ضعیفتر شدن است یا آمریکا در حال فروپاشی؟ چرا باید همه تخممرغها را در سبد یکی قرارداد؟ به نظرم تعادل و تعامل در جهتگیریها بهتر است. بماند ما عوام از این جور چیزها سر در نمیآوریم. فضای مجازی را بستم.
*********
صبحانه را خوردم و زدم بیرون. همین که رسیدم به فروشگاه، محمد آقا را دیدم. در صف ماهی ایستاده بود. پس از خوش و بش، پرسیدم، روزگار چگونه میگذرد؟ گفت: میگذرد. پرسیدم چهکار میکنید؟ گفت: هیچی، میگذرد، با دست صف را نشان داد و گفت ماهی سفید پرورشی است. میبینی که!
گفتم: منظورم چهسان گذشتن است؟
گفت: خدا را شکر، همین که زندهایم و گرفتاری نداریم راضی هستیم. گر چه پس از سالها درس خواندن و کار کردن حقمان از زندگی اندکی بیشتر از این است.
به شوخی پرسیدم، کدام حقتان جا مانده و یا وابسته به سایرین است؟
با لبخند گفت: گمان میکنم؛
*تنفس هوای سالم و پاک؛
*دارو و درمان مورد اطمینان و اعتماد و ارزان
*سبک زندگی دلخواه،
مکثی کرد و گفت: همین که به سبیلمان برای ارتقا نگاه نکنند کافیه!
*داشتن درآمد کافی برای زندگی آبرومند و بیدغدغه بهطوریکه با یک سال و نیم پسانداز بتوان ماشین و با شش سال پسانداز بتوان خانه خرید. مسافرت نخواستیم!!
یکی دیگر که ناظر گفتوگوی دوستانه و خودمانی ما بود، پرید وسط گفتوگو و ادامه داد:
*داشتن خودروی مناسب با قیمت معقول و عدم پرداخت عوارض بیش از حد به دولتهای رانتخوار؛
*آسودگی خیال از نبود رانت و فساد در ادارات
*پشتگرمی به دولتی که از خودمان سرتر و بیشتر به فکر زندگی و آینده فرزندانمان باشد؛
*محیط زیست پاک و پایدار؛
*گماردن مدیران با عرضه و شایسته برای ادارات که سطح اخلاق، تجربه و شایستگیشان بیش از افراد معمولی مراجعه کننده باشد.
*وجود مدارس و دانشگاههای شاد و کارآمد برای تربیت فرزندانمان
*پیشرفت و رشد تدریجی و اطمینان از اینکه هیچکس یکشبه پولدار، نوکیسه و قدرتمند نمیشود.
*داشتن نمایندگانی که نماینده ما باشند و از حقمان دفاع کنند.
بعد از فهرست شدن برخی از انتظارات محمد آقا رو به من کرد و گفت: بازم بگم؟ گفتم نه بس است. خداحافظی کردم و در راه به خودم گفتم، توفعات و انتظارات این بندگان خدا حداقلی است!
دولت نباید اهمیت بدهد؟ به خودم گفتم، مثل همیشه امیدوار باش.
*********
واگویههایم را مشاهده ازدحام در خیابان قطع کرد. همین که راهبندان را دیدم. رفتم نزدیکتر، موتوری زده بود به سپر 206، راننده موتور جوانی بود هیکلی و با کلاه کاموایی و یکی را هم بدون کلاه به ترکش سوار کرده بود. راننده موتور به داد و بیداد راننده 206، با صدای بلند جواب میداد. لحظهی موتوریها در گوشی صحبت کردند. موتورها اغلب گواهینامه و بیمه دارند! راننده موتور از روی موتور پیاده نشده بود و فرمان موتور را برای رفتن میزان کرده بود، ولی راننده 206 که خانم بود، درست در جلوی موتور ایستاده بود و بلند بلند اعتراض میکرد. سپر 206 بهگونهای که عمدا شکافته باشی، جر خورده بود! راننده 206 همراه با پسری به قد فرزندش، با داد فریاد جلوی موتوری را گرفته بود که فرار نکند. پسر همراه راننده داشت به پلیس راهنمایی و رانندگی زنگ میزد. خلاصه دعوای لفظی و داد و بیداد همراه با پرخاش این صحنه تعجبم را برانگیخت. یکی نبود به این دو نفر بگوید. اتفاقی افتاده، مقصر معلوم است. خسارت زیاد نیست تا نیاز به کروکی پلیس باشد. داد و فریاد راه حل نیست! داد و فریاد هیچ مشکلی را حل نمیکند. اولین و بهترین راه حل، پذیرفتن و تعیین وقت برای مراجعه به بیمه جهت تعیین خسارات است. چرا تحملمان کم شده است؟ چرا به جای تمرکز به مشکل به راهحلها فکر نمیکنیم؟ با این واگویهها همسفر شدم.
امروز با اولین پیام انگیزشی حال خوبی پیدا کردم، پیام اقتصادی بعدی نگرانم کرد و مطالبات اندک محمد آقا و کم حوصلگی و عدم تمرکز بر راهحلها هنگام تصادفات و یا مواجهه با مسایل و چالشهای زندگی فضای ذهنم را اشغال کردند. بماند، همه به کنار، به گمانم اینترنت و فضای مجازی خیلی هم بد نیست. وزیر ارتباطات پنجم اسفند گفته: در نظر داریم سیمکارت مخصوص بدون فیلتری را برای گردشگران خارجی فراهم کنیم! خوب شد محمد آقای در صف ماهی پرورشی این را هنوز نشنیده وگرنه، به خواستههایش اضافه میکرد! البته من این یکی را رد میکردم. رعیت را چه به اینترنت پر سرعت و بدون فیلتر!