شب چلهی گرم یا شب چلهی سرد
- شناسه خبر: 6900
- تاریخ و زمان ارسال: 10 دی 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
مجید رحمانی آذر 1401
«صحبت حُکام ظلمتِ شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید»
حافظ
سینمای جوان یا ادبیات و به طور کلی هنر، به ویژه اگر در قشر جوان دنبال شود، تنها به مکان و ابزار یادگیری آن محدود نیست. در واقع معنای عمیقتر آن مربوط به اندیشه و خلاقیتی است که در کنار فُرم، و با هدایت پیشکسوتانِ دلسوز بالنده میشود. گذشته از تخصص و تجربه، بسیاری از این افراد میتوانند در شکلگیری آن نقش بسزایی داشته و از آن حمایت کنند. خوشبختانه اینگونه افراد در کشور، و دستکم در همین شهر خودمان ـ قزوین هنوز هستند. نشانههایش هم همینطور. فقط باید تمام قد در کنارشان ایستاد. برای همین مکان و ابزار فقط در حد وسیله است نه بیشتر؛ به همین دلیل بالندگی را نمیتوان از هنر گرفت و در انحصار خود قرار داد و به میل خود تعریف کرد.
نشستی که خود جوش و بدون تبلیغ، با انگیزهی مودت و صداقت افراد تشکیل میشود؛ کمترین حاصلش این است که پیشکسوت و جوان را در کنار هم قرار میدهد؛ تا رسم تقدیر را به جوانترها بیاموزد؛ به ویژه اگر ننه سرما و یلدایش از راه رسیده باشد تا طعم سرما را هم به کامشان شیرین کند.
برای همین معانی است که دوشنبهی داستان با حضور اهالیاش، در یکی از آخرین روزهای پاییزی و در سالن آمفی تئاتر سینمای جوان به بهانهی تقدیر از «محسن آقالر» تشکیل میشود. نشستی که از محبت و دوستی کم نداشت. شخصا از این همدلی غافلگیر شدم. این همدلی فقط در میان خود جمع نبود؛ نشان دیگری هم داشت؛ همدلی با مردم و خود را در میان آنها دیدن مهمترین نشانهی هر نشست یا مراسم است.
این برنامه با اجرا و صدای گرمِ مسعود مرادی و خواندن قصّههای هزار و یک شب آغاز شد و با برنامههای گوناگون ادامه پیدا کرد:
از اجرای زیبای موسیقی رحیم سرباز ـ نیما برزگر گرفته تا شاهنامهخوانی دختری خردسال به نام اِلسا ـ خواندن دل نوشتهها و داستانهای یلدایی از فاطمه رحمنی، ابوالفضل برزگر، عباس تورج فرد، و اسد سرکانی ـ نمایش فیلم کوتاه و زیبای « یلدای صوری» ـ ساخته امیر حسین رحیمی مهربان، بررسی ریشههای آیین یلدا و بومی شناسی آن در قزوین توسط محمد حسن سلیمانی، روایت خاطراتی به نقل از ناصر جهان تیغ در مورد نحوه انتخاب محسن آقالر به سمت مدیریت انجمن سینمای قزوین، و در نهایت صحبتهای حسن لطفی از بخشهای این نشست بود. در ادامهی آن، از خدمات فردی که نه لزوما در کسوت یک مدیر، بلکه انسانی گشادهرو که سالها حامی تولیدِ اندیشه و خلاقیت بوده است تقدیر شد. تعارف نیست اگر بگویم وی در تربیت نسل جوان واقعا تلاش کرده است. نیازی به فهرست کردن آن هم نیست. موفقیت فیلمها در جشنوارهها و رتبهی درخشان انجمن سینمای قزوین در سطح کشور خود نشانهای مهم و البته با ارزش است. دوشنبهی این هفته در کنار نویسندگان، فیلمسازان و علاقهمندان با حضور چهرهای دوست داشتنی، دوشنبهای متفاوت بود. کارنامه وی پُروپیمانتر از آن است که بشود فهرست کرد:
«محسن آقالر متولد 1355 قزوین، تهیهکننده و کارگردان سینمای ایران و کارشناس ارشد سینما از دانشگاه هنر تهران است. او از سال 1383 طی دو مرحله مدیریت سینمای جوان قزوین را به عهده داشته است. دوازده فیلم کوتاه و نیمه بلند داستانی و مستند، پنج سریال تلویزیونی، چهار فیلم بلند سینمایی در زمینههای کارگردانی، و تهیه کنندگی در کارنامه دارد. فیلم بلند «سرانگشتان فرشته» توانست در سال 1393 در جشنوارهی بینالمللی «مذهب امروز» ایتالیا راه پیدا کند. وی مدرس دانشگاه و داوری چند جشنوارهی فیلم کوتاه را نیز به عهده داشته است».
همانطور که پیش از این گفته شد، آنچه در فعالیتهای هنری محسن آقالر مهم است، خدمات او به نسل جوان و تربیت آنها بوده است. حسن لطفی نویسنده و فیلمساز معتقد است که آقالر خودش را تکثیر کرده است. در ضمن خلاق و اهل مطالعه است و مطمئنا به موفقیتهای بیشتری میرسد.
در پایان این برنامه محسن آقالر گفت: « انجمن سینما برای خیلی از ما تقدیر بوده و در زیست ما قرار گرفته. همه احساس دلسوزی کردیم و نتایج خوبی هم گرفتیم. در شرایط کنونی آنچه مهم است این است که ما حالمان خوب بشود».
***
برگی از فیلم زندگی همهی ما ورق میخورَد؛ چه در شبِ و روزی سرد باشد یا گرم. یلدا، شبِ گرمِ سرما میمانَد؛ اگر بهانهای انسانی داشته باشد؛ یلدا، شبِ سردِ سرما میمانَد؛ اگر احوال خوب نباشد و فقط شبِ انار و هندوانه باشد. و در آخر یاد این شعر سعدی افتادم که: بادآسایش گیتی نزند بر دل ریش، صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود…