شبکههای اجتماعی ذائقه شنوایی مردم را تغییر دادهاند
- شناسه خبر: 48351
- تاریخ و زمان ارسال: 10 آذر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
محمدرضا مقدم
مقدمه
کنسرت «رُمانس» به تازگی در قزوین اجرا شد. همانگونه که از نام این کنسرت مشخص است نوازندگان کنسرت قطعاتی از موسیقی کلاسیک را برای مخاطبان اجرا کردند. متاسفانه این ژانر از موسیقی در قزوین تا حد زیادی مهجور واقع شده است. گرچه مخاطبان آن بهنسبت دیگر ژانرهای موسیقی از جامعه آماری کمتری برخوردار هستند ولی اگر تبلیغات و اطلاعرسانی مناسبی صورت گیرد، قطعا استقبال شایستهای از این قبیل کنسرتها که شوربختانه تعدادشان هم زیاد نیست، به عمل میآید. از طیف مخاطبان و استقبال از اجراهای کلاسیک که گذر کنیم، تلاش نوازندگان و موسیقیدانان این هنر بسیار ستودنی است. افرادی که با جدیت و حمیت در پی آناند که هنردوستان و علاقهمندان از لذت شنیدن قطعات موسیقی فاخر بیبهره نمانند.
گفتوگوی پیش رو با «محمدیوسف شیواء» نوازنده و مدرس ساز ویولن و ویولا، با هدف معرفی یکی از هنرمندان و فعالان موسیقی کلاسیک به شما فرهیختگان انجام شده است. «اهمیت آموزش»، «استعدادیابی» و «بررسی دلایل مغفول ماندن بسیاری از سازهای مهم» از نکات قابل توجه این مصاحبه است که در ادامه از خاطر شما فرهیختگان میگذرد.
n در ابتدا لطفا از سوابق هنری خودتان بگویید.
فراگیری ویولن را از سال ۱۳۸۰ آغاز کردم. از سال ۱۳۸۶ به عنوان نوازنده در ارکسترهای قزوین و تهران فعالیت داشتم.
سرپرستی ارکستر زهی «اسپرینگ» در سال ۹۳ و کسب مقام اول به صورت مشترک و دریافت دیپلم افتخار در ششمین جشنواره موسیقی استان قزوین بخشی از سوابق هنریام را تشکیل میدهد.
n به تازگی کنسرت «رمانس» را اجرا کردید؛ مختصری در این موردتوضیح دهید.
حدود یکسال پیش بود که با تعدادی از هنرجویانم به فکر تشکیل آنسامبل رُمانس افتادم. رویکرد ما در این گروه با توجه به ارکستراسیون (سازبندی) اجرای قطعاتی از دوره باروک بود؛ البته در ادامه از آثار آهنگسازانی مانند ادوارد گریگ (Eugen Grieg) آهنگساز و نوازنده پیانو اهل نروژ که به عنوان یکی از آهنگسازان برجسته دوره رمانتیک شناخته میشود و همچنین اوجن دوگا (Eugen Doga) یک آهنگساز و رهبر ارکستر معاصر اهل مولداوی اجرا کردیم.
ناگفته نماند که هر اجرایی، نقاط قوت و ضعیفی دارد و برای بهبود اجرای صحنهای برآن شدیم تا از هر فرصتی استفاده کنیم و از ابتدای تشکیل گروه با حضور در کنسرتهای هنرجویی فرصت اجرای صحنهای را غنیمت شمردیم.
n با توجه به این که در کنسرت اخیر آثاری از موسیقی کلاسیک را برگزار کردید؛ به نظر شما استقبال مخاطبان از این نوع موسیقی در قزوین چگونه است؟
متاسفانه با توجه به اینکه سالهاست در این شهر موسیقی در ژانر کلاسیک برگزار نمیشود و بعضی از گروهها هم مجبورند در کنار اجرای قطعات کلاسیک به اجرای قطعات نوستالژیک برای مخاطب بپردازند، میتوانستیم پیشبینی کنیم که برای گروه نوپای ما استقبال خوبی صورت نگیرد ولی قطعا این مسئله را میتوان در ذائقه شنیداری مردم جستجو کرد. با توجه به گستردگی شبکههای اجتماعی و قابل دسترس بودن انواع مختلفی از موسیقی، میتوان گفت خیلی دور از ذهن نیست که این سبک چندان مورد پسند مردم نباشد.
n یکی از مشکلات گروههای موسیقی، عدم تداوم فعالیتهای آنهاست. به نظر شما چرا معمولا فعالیت گروهها متوقف میشود و چه راهکاری برای حل این مشکل دارید؟
مهمترین عاملی که میتواند باعث تداوم فعالیت گروههای مستقل موسیقی شود، فقط و فقط دغدغه مشترک اعضای گروه در مورد موسیقی است که من واقعا در این خصوص به این نسل افتخار میکنم.
n فعالیتهای گروه شما ادامه خواهد داشت؟
قطعا به صورت جدی فعالیت خودمان را ادامه میدهیم و امیدواریم در آینده فعالیتهایمان را در قالب موسیقی ارکسترال بیشتر کنیم.
n آموزش موسیقی کلاسیک در قزوین بعضا با نقدهایی مواجه است؛ شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به افزایش تعداد آموزشگاهها در استان، یکی از مسائلی که مدیران آموزشگاهها با آن روبرو هستند کمبود مدرس در این زمینه است و گهگاه میبینیم بعضی از مدیران آموزشگاهها از مدرسین کم تجربه و متاسفانه بیتجربه، در خصوص موضوعی به این مهمی استفاده میکنند! البته این مشکل فراگیر است و در استانهای دیگر هم وجود دارد؛ شاهد این ماجرا لزوم داشتن کارت صلاحیت تدریس است که در سالهای اخیر با توجه به فعالیت خانه موسیقی و پیگیریهای اداره فرهنگ و ارشاد بیشتر شده است. البته ناگفته نماند خود این شیوه آزمون کارت صلاحیت تدریس نیز جای نقد دارد. بودن همین حداقل هم از نبودنش بهتر است و امیدوارم در سالهای آینده کم و کاستیها در این زمینه برطرف شود. سوالی که برای خودم همیشه وجود داشت این بود چطور میتوان صلاحیت تدریس یک مدرس را صرفا با اجرای چند قطعه آن هم نصف و نیمه و چند سوال تئوریک تشخیص داد؟!
به نظرم اگر انجمن موسیقی و یا مدیران ذیربط فرصتی را فراهم کنند تا مدرسین هر ساز به تشکیل دپارتمان بپردازنند؛ میتوان با همفکری و تعامل بین مدرسین به یک نقطه مشترک در آموزش رسید و مدرسین از تجربیات هم بهرهمند شوند؛ این موضوع حلقه گمشدهای است که خلاء آن در تمام این سالها احساس میشود.
n در قزوین برای تشکیل ارکستر یا آنسامبل با چالش نبود بعضی از سازها مواجهایم؛ چرا سازهایی مثل ویولنسل، کنترباس، فاگوت، ابوا و… در آموزشگاهها تدریس نمیشوند؛ هنرجو برای این سازها نیست یا مدرس آنها را در قزوین نداریم؟
در سالهای نه چندان دور در قزوین ارکسترهای خوبی تشکیل شده بود؛ اما نقطه مشترک این ارکسترها عدم تداوم فعالیت آنهاست. با افزایش تعداد آموزشگاههای موسیقی در سالیان گذشته انتظار بر این است که قزوین مانند سایر استانها دارای یک ارکستر باشد که متاسفانه تا به امروز محقق نشده است.
این مساله نیازمند بررسی از جوانب مختلف است. به عنوان نمونه یکی از نقاط ضعیف برای عدم تشکیل گروه، کمبود و یا نبود بعضی از سازها مانند ویولن آلتو، ویولنسل و کنترباس است. راه حل این مساله مجددا متوجه آموزشگاههای موسیقی است که باید ظریفت لازم را در خصوص آموزش این سازها با حضور مدرسین با تجربه را فراهم کنند. وجود این سازها مانند خانواده ویولن زمینه را برای تشکیل گروههای کوچک مانند کوارتت و … فراهم میکند.
اما جنبه دیگر، خلاء تداوم فعالیت گروههای موسیقی، ریشه در فرهنگ ما دارد و علت آن تمایل شدید ما به تکنوازی است. باید قبول کنیم که ما در کارگروهی ضعیف هستیم؛ در دهه ۸۰ وقتی که کلاسهای آموزش موسیقی در قزوین فقط از سوی اداره ارشاد و حوزه هنری برگزار میشد، به یاد دارم که بعضی از کلاسها به صورت گروهی برگزار میشد. ما در آن کلاسها سعی میکردیم همدیگر را پیدا کنیم و گروههای کوچک تشکیل دهیم تا با همدیگر ساز بزنیم. حتما دوستان همسن و سال من کلاسهای گروه نوازی استاد محمدرضا کاکاوند را در آن مقطع به یاد دارند. واقعا آن کلاسها زمینه ساز فعالیتهای گروهی بود؛ امروز جای این قبیل فعالیتها در آموزش موسیقی ما خالی است.
n مقوله کشف استعداد در آموزش موسیقی بسیار مهم است؛ به نظر شما آموزشگاهها چه نقشی در این مورد دارند؟
مساله استعدادیابی بسیار مهم است؛ بارها در تبلیغ آموزشگاهها دیدهایم که مینویسند «استعدادیابی و مشاوره رایگان». من یک سوال دارم؛ این استعدادیابی به چه صورت انجام میشود؟ چه روشهایی برای این کار وجود دارد؟ آیا اصلا روشی وجود دارد یا فقط در حد یک عنوان کردن موضوع است؟! مساله استعدادیابی باید با برگزاری تستهای مستمر در طول آموزش موسیقی به کودک گرفته شود تا کودک بتواند قدرت انتخاب پیدا کند و خانوادهها باید به این مساله مهم واقف باشند. سازهای یک ارکستر دقیقا مثل اعضای یک خانواده هستند که هر یک نقشی را ایفا میکنند؛ صرفا همه نباید نوازنده ویولن باشند و یا پیانو و یا…
n برای رفع این نقص چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
یک ایدهای که همیشه در ذهنم بود برگزاری تکنوازی سازهایی مثل ویولنسل، ابوا و … است؛ انجمنهای موسیقی میتوانند با از دعوت از نوازندههای این سازها که اکثرا در تهران هستند زمینه را برای معرفی این سازها برای خانوادهها فراهم کنند تا با رنگ صوتی هر ساز به صورت جداگانه آشنا شوند. به نظرم این حداقل کاری است که میتوان امیدوار بود با انجام آن خانوادهای که میخواهد فرزندش در زمینه موسیقی فعالیت کند بتواند صدای سازهای دیگری را بشنود. البته نباید از هزینه بسیار بالای این سازها چشم پوشی کرد که در این سالها همه نوازندهها را به نوعی درگیر کرده است. متاسفانه امروز خانوادهها حتی برای تعویض یک دست سیم ساز باید هزینه بسیار زیادی بپردازند.
n ضمن تشکر از همراهی شما در خاتمه بگویید چگونه است که یک ساز نوظهور مثل هنگدرام با این سرعت در ایران و حتی قزوین پرطرفدار میشود ولی بسیاری از سازهای مهم هنوز مغفول ماندهاند.
با احترام به مدرسین این ساز و هنرجویان آن، به نظرم باید این مساله را در رشد شبکههای اجتماعی و در دسترس بودن هر نوع موسیقی ریشهیابی کرد. باید قبول کنیم که ذائقه شنیداری مردم تغییر کرده و این تغییر ذائقه یک دورهای(زمان) دارد. خاطر نشان میکنم به دورانی که میگویند ویولن به ایران آمد و جای کمانچه را گرفت؛ اما در سالهای بعد برای اینکه کمانچه مهجور نشود چه کردند؛ ویولن را حذف کردند. به قول استاد همایون خرم، بین سازها اختلاف انداختند. آیا این شیوه باعث شنیده شدن کمانچه شد؟! قطعا خیر. بلکه ظهور اساتیدی چون کلهر باعث شد تا کمانچه جایگاهی در سطح جهانی پیدا کند.
به نظرم در خصوص رشد سازهایی اینچنین نباید موضع تدافعی گرفت و بالاخره هر دوره به فراخور دلایل مختلف یک ساز رشد چشمگیری خواهد داشت ولی مجددا ذائفه شنیداری مردم تغییر خواهد کرد؛ البته این موضوع نباید باعث شود تا عرصه فعالیت برای هنرنمایی سازهای دیگر کم یا محدود شود به این بهانه که دیگر مخاطب ندارند. نباید فراموش کنیم که ذات هنر در خلق و ارائه اثر به مخاطب است.