شاعر یا اصلاحگر اجتماعی
- شناسه خبر: 504
- تاریخ و زمان ارسال: 12 شهریور 1401 ساعت 08:00
- منبع: منبع: پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب
- بازدید :
نظامالدین عبید زاکانی قزوینی، متخلص به عبید از شاعران و طنزپردازان بنام قرن هشتم هجری است. وی از اعراب بنی خفاجه بود که در قزوین سکونت داشت. از او چندین اثر منظوم و منثور باقی مانده است که از لحاظ محتوا میتوان آنها را به دو نوع جد و طنز تقسیمبندی کرد. آثار جدی عبید شامل «دیوان اشعار» و کتاب «نوادر الامثال» است و آثار طنزیاش کتابهای «اخلاقالاشراف»، «صد پند»، «نامههای قلندران»، «موش وگربه» و «رسالهی تعریفات» را دربرمیگیرد.
عبید هر چند در قالبهای مختلف شعری سرودهایی دارد اما هیچ کدام از آنها نتوانستند برای او شهرت قابل توجهی دست و پا کنند. هوشمندی عبید به او این نکته را گوشزد کرد که صرف این قبیل شعرسازیهای قالبی برای او ره به ترکستان میبرد و او باید از خلاف آمد عادت کام بطلبد. پس راه به دیهی دیگر برد و به جانب طنز روی آورد. اتفاقا شهرت عمدهی عبید مرهون همین رویآوری او به طنز است. طنزی سیاه، تلخ و گزنده که گاه بوی تند هزل از آن به مشام میرسد. طنزهای عبید غالبا در رسایل او آمدهاند رسایلی که به قول حمدا… مستوفی در کتاب تاریخ گزیده «بینظیر»اند.
هرچند سخن گفتن از شعر و طنز قرن هشتم در بادی امر خواجهی بیانباز، یعنی حافظ شیراز را به خاطر میآورد اما این یادآوری به هیچ روی منافی جایگاه و اهمیت عبید نیست؛ زیرا اگر طنز برای حافظ یکی از ابزار شاعرانه و روشنفکرانه اوست برای عبید همه چیز است. عبید غالب عمر ادبیاش را مصروف طنز کرد و از آن عینکی ساخت که با کمک آن همهی پیرامون خویش را مینگریست. از اینرو درخشش بیبدیل حافظ هر چند نور و جلای شاعران پیش و پس او را گرفته بود اما نتوانست با تلالو طنز ریشهدار، موثر و دردمندانهی عبید درافتد.
عبید در عصری میزیست که به قول خود او در اخلاقالاشراف، اخلاق مردم بر اثر استیلای قوم تاتار و استبداد و جور شحنگان و ستمپیشگی عمال دیوانی و هرج و مرج و قتل و غارتهای دورهی ایلخانی به منتهای پستی رسیده بود و غالب فضایل و اصول مسلمه اخلاقی جزو «مذهب منسوخ» و در مقابل رذایل جزو «مذهب مختار» شده بود. از اینرو لبهی تیز تیغ او از رأس هرم تا پایین آن را خراشید و بر حاکمان، خطیبان، قاضیان، اشراف وحتی عموم مردم خرده گرفت و طنز خود را به عنوان آینهی تمام نمای ایران قرن هشتم نمودار ساخت و تصویرهایی شگفت و تلخ از آن دوره را به تصویر کشانید.
دکتر سپیده موسوی
نادرند کسانی که تازیانه زبان را بر پیکر دغلکاریها فرود میآورند
مولانا نظامالدین، عبید زاکانی، شاعر و طناز نامآور قرن هشتم (وفات: 772) است. حمدا… مستوفی در تاریخ گزیده او را از خاندان زاکانیان و از تیره عرب بنی خفاچه میداند که به قزوین مهاجرت کردهاند. مستوفی همچنین میگوید که عبید از جمله صدور و وزرا بوده است.
تقریبا در بیشتر قالبهای شعری طبع خویش را آزموده بود؛ در قصیدهسرایی و در مدح، ذهن وقاد داشت و تالی متقدمان و معاصران بود و در تشبیب و وصف طبیعت، گویا به تجربه طبیعی و حس خویش متکی. نه تکلفی در زبان داشت و نه تصنعی در مضمون سازیهای تکراری، هرچند دیگر در آن زمانه، کار قصیده با چنین شگردی، تمام شده بود.
در مثنوی و اثر «عشاق نامه» قدرت روایتپردازی خود را به رخ دیگران میکشد. مضمونپروری عاشقانه و غزل عبید همسنگ غزلیات سبک عراقی است. او در این دنیای شاعرانه، عارف، پاکباز، غمگسار و همنشین رندان است. هر غزل، مضمون واحد و یکدست دارد و البته در این جانشانی از زبان تند و نقد اجتماعی آنگونه که در شعر حافظ است، خبری نیست.
گرچه توحید و بیان در کار است
قدری هم هذیان در کار است
اما هنر او در نکتهپردازی، لطیفهگویی، هزل و مزاح و نقادی است و بیتردید در ادبیات فارسی کسی تالی او نیست. طرفه این که ادبیات ما محمل مدح و وصف و عشق است و نادرند کسانی که در این عرصه تازیانه زبان را «بر پیکر دغلکاریها و تباهیها و نامردمیها فرود میآورند و رسوم و عادات زشت و ناپسند معمول زمانه را به سختی میکوبند» از این رو بعضی از منتقدان، عبید را با «ولتر» از نامدارترین نویسندگان عصر روشنگری فرانسه قیاس میکنند.
حال او این کار را چه برای «تفریح خاطر، چه برای معاش و چه ادای تکلیف» انجام داده باشد، قطعاً توانسته است سطح پنهانی از زبان را نشان دهد و لایهای از زیر پوست اجتماع نابهسامان و آشفته و جنگهای خانگی جلایریان و مظفریان را برجسته کند که بسیار تلخ و گزنده و عبرتآموز است. «صدپند»، «رساله تعریفات»، «رساله دلگشا»، «اخلاقالاشراف»، «ریشنامه»، اشعار هزلیه و مکتوبات قلنداران در این زمره قرار دارند و خصوصا قصیده «موش و گربه» که هرچند با وقایع تاریخی زمانه عبید انطباق داشته اما همچنان ساختار ادبی و پردلالتش در هر برههای مفهوم و معنای تازهایی را آشکار میکند.
سرانجام باید از زبان عبید گفت. اگرچه عربیدان است اما گرفتار تکلف و تصنع نیست. در حقیقت بین زبان روان و طبیعی او و نگاه نقادانه و اجتماعیاش ارتباط دوسویه برقرار است. او زبان را چون موم در اختیار میگیرد، در آن تصرف میکند و صورت و محتوایش را مطابق خواسته خود تغییر میدهد و الحق خوش ادا میکند. تضمینگویی و نظیرهگویی او بدینخاطر مؤثر و دلنشین است.
و نثر او که ایجازش در حد کامل و ساختمان روایتها و حکایتهایش استوار و جذاب و گیراست.
علی اصغر ارجی
عبید شخصیتهای تاریخی را به زبان طنز وارد آثارش کرد
طنز در گفتار پایانی فرد شکل میگیرد گفتاری که در حوزه ارتباطات برای خود یک گفتمان ایجاد میکند. همچنین طنز یک فضای ارتباطی است و اگر ارتباطات وجود نداشته باشد، طنز هم وجود ندارد. طنز بالاترین سطح ارتباطی را نسبت به دیگر گفتمانها دارد و شناخت شگردهای آن، به هر انسان در فضای ایجاد ارتباط کمک میکند با بهترین شیوه، گفتوگو را پیش ببرد.
حکایتی که توسط عبید هفتصد سال پیش گفته شده، هنوز تکرار میشود و باز هم لبخند به لب افراد میآورد. از ویژگی طنز این است که تعاریف فراوانی از طنز شده و ویژگیهای بسیاری برای آن گفته شده است، اما یکسری ویژگیها در این تعاریف مشترک است. یکی اینکه طنز دو وجهی است و ظاهری دارد که ما را میخنداند، ولی در درون خودش باطنی دارد که تلخ است و درد ایجاد میکند و تعمقبرانگیز است. فرق عبید با حافظ این است که حافظ عفت کلام را رعایت میکند اما عبید اینگونه نیست. یکی دیگر از ویژگیهای طنز چندلایه بودن طنز است یعنی در ظاهر یک سخن و در درون خود در چند لایه حرفهای دیگری دارد.
گل آقا در نشریه طنزش به این نکته اشاره کرده بود: «یک زبان دارم دو تا دندان لق / میزنم تا میتوانم حرف حق» که تلفیق شیرینی و تلخی درهم است. از دیگر ویژگیهایی است که در طنز اتفاق میافتد. همچنین طنز منتقد است و یکی از ابزارهای نقد اجتماعی، سیاسی، فلسفی و… است. ویژگی دیگر طنز، آموزنده بودن آن است به این معنی که طنز برای تخریب نیامده بلکه برای اصلاح، بازسازی و ساختن آمده است. طنز بیشتر عفیف است یعنی خشونت کلام ندارد و رکیک سخن نمیگوید. همین ویژگی باعث تمایز طنز، هزل و هجو میشود. طنز در حوزه ارتباطات ویژگیهای بسیاری دارد که یکی از این ویژگیها تاثیرگذاری طنز است. هجو، عفت کلام را رعایت نمیکند.
«اریک برن» بر این باور است که طنز یک بازی است و این طنز دربردارنده تئوریهای بازی است. عبید نیز سرسلسله شخصیتسازی است. عبید در آثارش از شخصیتی با نام تلخک بهره میگیرد و به شکلی از این شخصیت سخن میگوید که به نظر میرسد که خود عبید است. به این معنی که عبید سخنهایی که تمایل داشته بگوید و نمیتوانسته آن را بیان کند به زبان تلخک مطرح کرده و یک جایگاه والایی برای خودش ترسیم کرده است.
عبید ابزار طنز را خوب شناخته و توانسته از آن در حوزه ارتباطات بهرهگیری کند، متنی که ماندگاری پیدا میکند و تکرار میشود، بهگونهای همان ارتباطات است یعنی رسالت رسانهای دارد و برای عبید زاکانی این رسالت در هشتصد سال همچنان مانده است. عبید زاکانی شخصیتهای واقعی تاریخی در روزگار خود را به زبان طنز وارد آثارش کرده و برای آنها هجو، هزل و طنز گفته است. هر شاعری در آن روزگار جرات این کار را نداشته و این کار بسیار عجیبی است. حتی حافظ هم طنز سخن خود را پنهان کرده اما عبید راحتتر درباره نام انسانها و شخصیتهای مهم سخن میگوید و در این زمینه نقد هم دارد.
عبید داستانگو و طنزش هوشمند است
ماندگاری از ویژگیهای دیگر طنز عبید است. متن آثار عبید ماندگار و رسانهای است به این معنی که ما با تکرار متن او، یک رسانه میشویم و در واقع ما عبید هستیم و کاری کردهایم که در گذر تاریخ با هر بار پژوهش در زمینه، وی را وارد حوزه ارتباطات میکنیم. باید به این نکته نیز اشاره کنم که طنز عبید آنقدر هوشمند بوده که برای ماندگاری تنها از طنز بهره نگرفته است بلکه چند ابزار کنار هم چیده است. نخست اینکه عبید داستانگو است و داستان گفتن نیز ارتباط ایجاد میکند. دوم اینکه او از شعر استفاده کرده که به باور بسیاری از بزرگان تاثیرگذارترین بخش کلام است. شعر نیز توانمند است و رسالت رسانهای دارد.
طنزنویسی عبید، شگردهای بسیاری دارد. چهار ویژگی استفاده از کلیدواژه اما، ایهام، استفهامانکاری و شخصیتسازی در طنز عبید کاربرد ویژهای دارد. چهار ویژگی در طنز عبید وجود دارد نخست کلیدواژه با دو گفتمان متفاوت، دیگری در حد واژه با دو مفهوم متضاد و متفاوت، بخشی دیگر به جمله با دو معنی متفاوت اختصاص دارد و دیگری شخصیتی که عبید ساخته و با شخصیت ظاهری آن تفاوتهای بسیاری دارد. کلیدواژه «اما» در رسانه، سیاست، ادبیات بسیار استفاده میشود. عبید در بهرهگیری از کلیدواژه «اما» مهارت بسیاری دارد.
ایهام یکی دیگر از شگردهای عبید در طنز است
واژه «اما» در «خلاقالاشراف عبید آمده است. در اخلاقالاشراف دو گفتمان در دو مفهوم و دو جای مختلف اتفاق میافتد و بعد بسیار تنبیهکننده و آگاهیدهنده است. اما طنز عبید با متن رسانه فرق دارد. یکی دیگر از شگردهای عبید در طنز، ایهام است که به نسبت کلیدواژه «اما»، کمتر در رسانه استفاده میشود. هرچند بسیاری از بزرگان علوم ارتباطات مدرن در جهان میگویند بهترین تیترهای خبری، تیرهای رمزآلود و طنزآلود است که منظور از رمزآلود بودن همان داشتن ایهام است. استفهامانکاری یکی دیگر از شگردهای عبید در طنز است. عبید این بازی را بسیار دارد و از استفهامانکاری بهره زیادی برده است.
از عبید چیزی برای ما باقی نمانده بلکه تنها یک متن، جمله و واژه و حرف از او داریم و در این زمینه درمییابیم که عبید از ابزارهای ارتباطی طنز درست استفاده کرده است. عبید توانسته از هفتصد سال پیش، در گذر زمان به قرن بیست و یکم برسد و در جمعی از ما خوانده شود و تأثیر بگذارد. یکی از ویژگیهای طنز این است که بر گستره مخاطبان تأثیر میگذارد و هوشمندی عبید این است که از این ابزار بهره گرفته است. به یک نکته دیگر هم باید اشاره کنم که متاسفانه در ایران نظریهپرداز طنز نداریم اما تولید طنز بسیاری وجود دارد، چنانکه اگر بخواهیم تاریخ طنز ایران را بنویسیم، نمیتوانیم بگوییم کجا آغاز راه است. بهدرستی که از زمان خیام تا روزگاران معاصر، طنزپردازان بسیاری داریم که عبید یکی از آنها بهشمار میآید، فردوسی نیز در شاهنامه سترگش که زبانی رسمی و حماسی دارد گاهی در سخنانش طنز هم دیده میشود.
دکتر الهام باقری