سکوت مسعود
- شناسه خبر: 41292
- تاریخ و زمان ارسال: 28 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
حسین دهباشی برای تحریک رئیسجمهور به سخن گفتن، نوشت که بعد از بنیصدر این اولین رئیسجمهوری است که پس از تحلیف با رسانهها سخن نگفته است.
محسن رنانی در مقاله حاشیهساز «پایان مسعود» نوشت: … ایکاش میدانستی که در ایران رئیسالوزرای عاقبت به خیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند (امیرکبیر) یا با تبعید به روستا دقمرگش کنند (مصدق) یا در حصر گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند (میرحسین موسوی)
البته شاید با این عیار از غلظت، فراموش کرد که از استخر فرح هم نامی ببرد! (هاشمی)
£
واقعیت این است که دکتر پزشکیان در اولین گام کارش با مشکل بزرگی مواجه شده است. او امروز فهمیده است که در این مملکت اگر همه چیز به خواست رهبری باشد؛ خواست و اراده رهبری در کانال و در راستای خودش قابل اجرا و دستیابی است. و بیمقدمه نمیشود هر خواستهای را اراده کرد.
رهبری میتواند اولویت اول انتخابات را مشارکت بالا اعلام کند. چون در کانال تعریف شده خودش قرار دارد. اما نمیتواند برای مظلومیت لاریجانی در پاسخ شورای نگهبان موضعگیری کند. چون از کانالش خارج میشود.
امام خمینی هم با شورای نگهبان و نظام اجرایی گاهی چالش داشت. اما کانال رهبریاش را بهم نزد. یک بار تهدید کرد که اگر شورای نگهبان صحت انتخابات تهران را اعلام نکند؛ اخبار ساعت 2 تلویزیون اعلام خواهد کرد؛ که شورای نگهبان عقبنشینی کرد. تا ساختار آن شکسته نشود. و معلوم نیست اگر عقبنشینی نمیکرد؛ مثل فقره لاریجانی، کانال رهبری و شورای نگهبان چگونه میتوانست در راستای هم باقی بماند. بدیهی است که شرایط و صدها عامل بیرونی و درونی، تصمیمگیری را در موقعیتهای مختلف ممکن میسازد.
در زمان امام در فقره استانداری کرباسچی در اصفهان هم همین اتفاق افتاد. در مساله تغییر ریاست سازمان غله هم همینطور. که اهل تحقیق برای ورود به جزئیات میتوانند به صحیفه امام رجوع نمایند.
اما همین امام در پاسخ به غیرقانونی بودن جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام، اشکال را تایید فرمودند و فرصت خواستند که یا آن را منحل یا در قانون اساسی تعریف کنند؛ که کردند. اما رهبری درست است که ولایتش مطلقه است؛ اما جمله کلیدی ایشان را در مجلس خبرگان به یاد بیاورید که به آن مجتهد مرحوم عضو خبرگان فرمود: «فردای رهبری من، همین شما با من مخالفت میکنید» و کرد.
تندروان سوپرانقلابی که در موضعگیری دهان را باز میکنند و عقل را میبندند؛ خطرناک میشوند. بنابراین بسادگی نمیتوان کاری کرد که خارج از کانال باشد و تبعات شدیدی نداشته باشد.
£
سادهاندیشی است اگر خیال کنیم در ساز و کار نظام ما رئیسجمهور در معرفی وزرا اختیار تام دارد. و باز هم سادهاندیشی است اگر فکر کنیم رضایت رهبری مطلق است. و این نظر بدون ملاحظه اطراف و اکناف صاحبان قدرتهای مادی و معنوی امکان بروز و اعمال دارد.
احمدینژاد گفته بود من میتوانم با رئیس مجلس روی دو سه وزیر معامله کنم. اما این در ردههای پایین به رشوه تبدیل میشود. (و درست گفته بود) و ادامه داد: یک اختیاراتی مجلس دارد که به آن عمل میکند. یک اختیاراتی هم رئیسجمهور دارد. عمل میکنم تا چه پیش آید.
اینگونه اظهارنظر خوش خیالانه هر چه باشد؛ مصلحتجویانه نیست. آنوقت رهبری هم میرسد به موضع امام در مورد شهید بهشتی و بنیصدر که فرموده بود: «یک کلمه علیه هم حرف نزنید و گرنه هر چه به هر کس دادم پس میگیرم.» آیا بنیصدر کار درستی انجام داده بود؟
£
واقعیت این است که رهبری مجموعه آراء موجود را رصد و رئیسجمهور را به گونهای هدایت میکند تا اوضاع هم از کانال خارج نشود و هم امکان مدیریت ریاست جمهوری از بین نرود و هم اینکه رئیسجمهور بتواند پاسخ آرایی که به خواست خود رهبری شاخصهاش، بالا رفتن مشارکت بود، بدهد.
در این میان فشار غیرقابل تصوری به رئیسجمهور میآید. زیرا در میان دو تیغه قیچی سیاست، یکی خواست رای دهندگان و دیگری مصالح نظام قرار دارد. اکنون چه باید بکند؟
هنوز یک ماه از سخنانش نگذشته که پا روی همه مواضعش بگذارد. اگر مصالح نظام و خواست فوری رایدهندگان در یک جهت نبود؛ که نیست؛ پس رئیسجمهور چه باید بکند؟
امروز اگر برای مصاحبه حاضر شود چه بگوید؟ دروغ بگوید؟ که نمیتواند. دلیل شکیباییاش را بگوید؟ که نمیتواند. چون لااقل اکنون گفتنی نیست. پس از سکوت بهتر چه راهی کسی دارد که جلوی پایش بگذارد؟
بگوید مثلا هفت نفر برای وزارت کشور مطرح کردم تا روز معرفی به مجلس با چالش کمتری مواجه شوم و هر 7 نفر خط خورد؟ بگوید در میان وزرای کشور مطرح شده همین بهترین بود که به قول عباس عبدی «هم طرفدار زنان است و هم عملکرد و کارنامه مثبتی در گذشته دارد»؟
سکوت امروز گذشتن از خود است. سخت است اما چارهای هم غیر آن نیست. البته امروز و در بادی امر.
رئیسجمهور تمام توانش را به کار میبندد که هیات وزیرانی را با خود همراه کند که بیشترین قرابت را با آراء او داشته باشند. هر چه همراهی مجلس بیشتر باشد؛ به نفع نظام است. اگر این همراهی با تکیه بر اجبار سکوت مسعود انجام نشود و هیات دولتی فشل و در هم به او تحمیل کنند؛ پزشکیان نه بنیصدر است که به پشتوانه منافقینی پا به فرار بگذارد. نه هاشمی است که در آن شرایط مصلحت را در سکوت و گلایه و عقبنشینی تا مرگ بداند. نه احمدینژاد است که دوگانگی را عیان کند و کار حکومت را به تعطیلی بکشاند. و نه خاتمی است که بایستد تا طرفدارانش از او عبور کنند. نه روحانی است که به طمع حضوری دوباره بماند و تحمل کند و یک یک خاکریزها را تحویل دهد؛ تا جایی که هر نوجوان سیاسی او و دستاوردهای سیاسیاش را تخطئه کند و او نتواند بگوید که دیگر فرمان در دست من نبود …
چرا دکتر پزشکیان هیچکدام از گذشتگان نیست؟ چون تجربه گذشتگان را دارد و گذشتگان این را نداشتند یا در توانشان نبود.
در یک کلام اگر نگذارند پزشکیان کار کند؛ نه دلبستگی دارد و نه آیندهای برای خودش تصور کرده است. میگذارد و میرود به مجلس خودش!
این را رهبری هم میداند و اگر بتواند؛ نخواهد گذاشت که چنین موقعیتی پیش بیاید. تا پزشکیان به حصر و حبس برود و حتی خدای ناکرده اگر دعای «حفظ ا…» رهبری اجابت نشود! چیزی از او کم نمیشود. رگزنی امیرکبیر او را بزرگتر کرد و نه تحقیر؛ زیرا در عرض سه سال، کاری کرد که تاریخ تاکنون از تکرارش عقیم بوده است.
و اما رو سیاهی میماند برای ما طرفداران و رایدهندگان پزشکیان که او را در شرایط سخت آغازین مورد تخطئه و فشار، و تهدید به رها کردن کردیم. بعضی هم رها کردند. البته که انتقاد همواره و در هر شرایطی خوب است.
£