سهم ما در حوادث اخیر
- شناسه خبر: 3040
- تاریخ و زمان ارسال: 27 مهر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
بر اساس برخی از دادههای اطلاعاتی و با توجه به مشکلات و مسائلی که مردم در طول ماههای گذشته با آن در بخشهای مختلف از جمله حوزه اقتصادی، اجتماعی و … دست به گربیان بودند حوادث، اعتراضات و قابل پیشبینی بود. فوت خانم مهسا امینی بهانهای شد که آتش زیر خاکستری که در عمق جامعه وجود داشت فوران کند و این بار جوانان دهه هشتادی آتش بیار این معرکه شدند تا ناراحتیها، عقدهها و مطالباتی که خود و مردم داشتند را در کف خیابان مطرح و به گوش حاکمیت برسانند و ندیدنهای خود را در کف خیابان به رخ بکشانند و زورگوییهای نسبت به خود را در خیابان پاسخ بدهند. اینک با ارایه گزارش رسمی و تخصصی سازمان پزشک قانونی به عنوان یک مرجع مستقل و تخصصی بخش زیادی از ابعاد فوت خانم امینی آشکار شد؛ لذا گذشته از چگونگی فوت مهسا امینی و همچنین ماهیت و فراینده احضار ایشان از سوی گشت ارشاد که شیوه و ادامه فعالیت آن بحثهای بسیار جدی را در بین مخالفان و موافقان به وجود آورد میتوان در خصوص ابعاد مختلف اعتراضات هفتههای گذشته بیشتر سخن گفت. البته ناگفته پیداست دشمنان کینهورز ایران، مردم و انقلاب که در طول 43 ساله گذشته لحظهای از توطئهچینی و دشمنی خود دست نکشیدهاند؛ هر لحظه مترصد فرصت و بهانهای هستند که از سرمایهگذاری سنگینی که در ابعاد مختلف بهویژه در حوزه رسانه و همچنین همراهی برخی از جریانات منفور از جمله منافقان، سلطنتطلبان و … بر علیه نظام داشتهاند در جهت منافع خود بهرهبرداری کنند و یقینا دستهای آشکار و پنهان آنان در حوادث اخیر نیز کاملا روشن است. اما صاحب قلم باور دارد اگر ما بخواهیم تمام نارضایتی، مشکلات، کاستیها و اعتراضات جوانان و اقشار مختلف مردم را در بخشهای مختلف صرفا به توطئه و طراحی دشمن گره بزنیم و خود را در شکلگیری، دمیدن و شعلهور شدن بخشی از مشکلات و نارضایتیهای مردم تبرئه کنیم بدون شک دچار اشتباه فاحش، استراتژیک و محاسباتی برای ادامه مسیر انقلاب شده و به نوعی دچار خود فریبی شدهایم. بسیاری از دلسوزان واقعی انقلاب و کشور در ماههای گذشته رگههایی از شکلگیری نارضایتی عمومی را در سطح کلان و حتی در ابعاد استانی به جهت برخی از سیاستها، رویکردها و رفتارهای اشتباه را شناسایی و در خصوص آنها هشدار داده بودند که به هر دلیل و بهانه مورد توجه قرار نگرفت. هر چند نقش جوانان دهه هشتادی در بحران اخیر بسیار پررنگ و حتی محوری بود و بسیاری نقشآفرینی جوانان را در حوادث اخیر حاصل هیجانات و همچنین فضای مجازی میدانند اما باید زمینه و بستر این اعتراضات را در حوزههای مختلف مدیریت، اقتصاد، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، رسانه، و …. جستوجو کرد. به عنوان مثال کمتر فرد منصفی در کشور وجود دارد که اذعان نداشته باشد که اقشار مختلف مردم بهویژه دهکهای پایین جامعه در تامین حتی مایحتاج و نیازهای اولیه خود دچار مشکل و چالش اساسی شدهاند «و به قول آیتا… جوادی آملی امروز تازیانه فقر پشت مردم را زخم کرده است» لذا فقر مردم، زمینه شکلگیری مشکلات در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، و … شده است؛ بنابراین سهم مدیریت کشور در سطوح مختلف در رقم زدن وضعیت سخت اقتصادی برای مردم و کشوری که از بینظیرترین ظرفیتهای اقتصادی برخودار است غیرقابل انکار است. واقعیت این است که امروز بخش زیادی از دهکهای جامعه در حوزه اقتصاد دچار مشکل و کمبود هستند و وقتی که یک جوان دهه هشتادی خوشبینانه با داشتن شغل ماهانه 10 میلیون تومان حقوق دریافت کند با این میزان درآمد میتواند کدام یک از نیاز اولیه را برای تشکیل خانواده از جمله هزینه ازدواج، تامین مسکن، تهیه لوازم زندگی، تامین خوراک، تحصیل فرزندان، تفریح و … را تامین کند پس طبیعی است که این جوان چشمانداز روشنی برای زندگی خود متصور نداشته نباشد و برای تغییر چنین وضعیتی دست به هر اقدام و کاری بزند. در بخش سیاسی هم زمانی که یک جریان در انتخابات مختلف میزان پایگاه اندک اجتماعی خود را بارها مورد محک قرار داده میخواهد، تمام بخشهای مدیریت کشور در حوزههای اجرایی، سیاسی، اقتصادی، رسانهای و … را در دست بگیرد و سهمی را برای سایر دلسوزان انقلاب و مردم قائل نباشد و رقیبان سیاسی را با انگهای خائن، نفوذی، … و از صحنه خارج کند قطعا فعالان این جریانات و هواداران آنها خواسته و یا ناخواسته در صف معترضان قرار میگیرند و در ادامه مشارکت مردم در عرصههای مختلف از جمله انتخابات کاهش پیدا میکند.
بنابراین در کشور باید به معنای واقعی بستر و زمینه فعالیت تمام جریانات سیاسی بر اساس پایگاه اجتماعی خود فراهم شود و هر یک از احزاب و جریانات سیاسی با توجه به میزان پایگاه اجتماعی در مدیریت کشور نقشآفرینی داشته باشند و قطعا وحدتی در کشور پایدار باقی خواهد ماند که کثرت نگاهها مورد قبول و احترام قرار بگیرد. موضوع کرسیهای آزاداندیشی بهویژه در دانشگاهها چندین سال است که از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده است؛ امروز مدیران دانشگاهها از جمله در استان قزوین در دانشگاه بینالملی امام خمینی (ره)، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه علوم پزشکی و … پاسخ دهند تاکنون چند نشست کرسی آزاداندیشی به معنای واقعی و چالشی برگزار کردهاند تا دانشجویان مجبور نشوند دیدگاهها و مطالبات خود را در کف خیابانها مطرح کنند و اینکه به راستی در دانشگاههای کشور و استان چند تشکل سیاسی دانشجویی از همه جریانات فعالیت دارند تا بتوان از فعالیت این تشکلها، پویایی فعالیتهای سیاسی را در جامعه مشاهده کرد.
بنابراین میتوان گفت همه ما به طور مستقیم و غیرمستقیم در شکلگیری نارضایتیهای امروز جامعه به تناسب مسئولیت نقش داشتهایم؛ به عنوان مثال باید روحانیون و مذهبیون و دستگاههای متولی در این حوزه پاسخ دهند که چه شده است که مساجد ما خالی از مردم، بهویژه جوانان شده است، صدا و سیما در سطح ملی و استانی پاسخگو دهند چه میزان تربیون برای بیان دیدگاههای مختلف در اختیار جریانات فعال سیاسی قرار دادهاند و چه میزان در جذب مخاطبان موفق بودهاند و چه میزان برنامههای آنها در هدایت و تقویت باورهای دینی مردم بهویژه نسل جوان موفق بودهاند و چرا امروز مرجع اخبار بخش زیادی از مردم و نسل جوانان، شبکههای معاند شده است و چراهای دیگر که دستگاههای نظارتی باید پاسخ دهند که چرا در سطح کلان و استان با بکارگیری افراد غیرمتخصص و ضعیف و … در پستهای تخصصی موافقت کردهاند و مجموعه فعالان این دستگاهها را نسبت به ارزشهای انقلاب در موضوع شایسته سالاری و … بدبین و ناامید کردهاند؟ باید برخی از مدعیان اصولگرایی و انقلابی پاسخ دهند که چرا به محض اینکه خود در مسند قدرت قرار گرفتند شعارهای خود را در زمینه حفظ بیتالمال، ساده زیستی، بکار نگرفتن آشنایان و نورچشمیها در مسئولیتها را فراموش کردهاند و امروز هر آنچه را که برای دیگران نهی و منع میکردند خود حریصانه در همان مسیر گام برمیدارند؟ به هر حال تفاوتهای اعتراضات مهرماه 1401 این زنگ خطر را برای همگان به صدا درآورد که در اثر غفلت، تصمیمگیری و عملکردهای، اشتباه ما، نسل پرسشگر، جسور، و… دهه هشتادی و فردا دهه نودی سخنان و توصیههای ما را در عمل مورد قضاوت قرار میدهد و حذف خود را از تصمیمگیریها و توجه نکردن به ذائقههای آنان آنگونه که دوست دارد جستوجو خواهد کرد نه آنگونه که ما انتظار داریم و سخن پایان اینکه اگر توده مردم نجیبانه، صبورانه، دلسوزانه، آیندهنگرانه و مصلحتگرایانه در اتفاقات اخیر نه تنها همراهی نکردند بلکه در بزنگاه حمایت و همراهی خود را مجدد اعلام کردند این به معنای رضایت از وضع موجود و نبود مشکلات نیست که کمر مردم از مشکلات خم شده است بنابراین تا دیر نشده همه ما باید سهم خود را در مشکلات و نارضایتیها بپذیریم و به طور ملموس و فوری در جهت اصلاح آنها گام برداریم در غیر اینصورت نه تنها فاصله زمانی شکلگیری این اعتراضات کوتاهتر خواهد شد بلکه ابعاد آن هم گستردهتر و قطعا ویرانگرتر خواهد بود.