سلامت پایدار
- شناسه خبر: 39673
- تاریخ و زمان ارسال: 6 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
دکتر داود افلاطونی ـ دبیر نظام روانشناسی و مشاوره استان قزوین
آروین یالوم در کتاب «انسان موجودی یک روزه و قصههای دیگری از رواندرمانی» میگوید: انسانها از رابطه به وجود میآیند، در رابطه رشد میکنند، در رابطه آسیب میبینند، و در رابطه ترمیم میشوند. همه چیز به رابطهها مربوط است.
سلامت انسان از سه مولفه ۱ـ سلامت جسمانی ۲ـ سلامت روانی ۳ـ سلامت اجتماعی تشکیل شده است. این سه مولفه مثل ۳ تا چرخدنده هستند که چرخ سلامتی انسان را میچرخانند. اگر سلامت روان فرد آسیب ببیند (مثلا فرد دچار اختلال افسردگی اساسی بشود) به احتمال قوی سلامت اجتماعی فرد هم آسیب میبیند (ممکن است فرد در روابط اجتماعی خودش به خصوص روابط زوجی دچار مشکل شود، گوشهگیری و انزوای اجتماعی داشته باشد) به عبارتی چرخدنده سلامت روان فرد کج شده و به چرخدنده سلامت اجتماعی او برخورد میکند و این شعر مصادق مییابد: در خلوت دل راه مده همچو منی را/ افسرده دل افسرده کند انجمنی را.
اثرات افسردگی بر روابط اجتماعی
۱ـ کم شدن روابط اجتماعی و حذف روابط قبلی ۲ـ متوقف کردن ارتباط فرد با دوستانش ۳ـ فرد احساس میکند که دوستانش او را درک نمیکنند ۴ـ فرد مدام با افراد مختلف بدرفتاری و پرخاشگری میکند که این موضوع روابط اجتماعیش را خراب یا قطع میکند ۵ـ فرد شوق ارتباطات اجتماعی را از دست میدهد. همچنین فرد افسرده ممکن است زودتر از یک فرد عادی درگیر بعضی مشکلات جسمی شود به عبارتی چرخدنده سلامت روانی کج شده و به چرخدنده سلامت جسمانی برخورد میکند (افسردگی به عنوان یک اختلال روانشناختی تاثیرات شدید و زیادی بر بدن دارد. رایجترین عوارض افسردگی بر بدن شامل موارد زیر میشود:
۱ـ کاهش یا افزایش وزن ۲ـ احساس در مفاصل ۳ـ کمر درد ۴ـ احساس خستگی و نداشتن انرژی کافی برای حرکت و انجام کارها ۵ـ کمر درد ۶ـ مشکلات گوارشی ۷ـ تحریکپذیری سیستم عصبی مرکزی
۸ـ بیماریهای قلبی و عروقی ۹ـ دردهای بدنی مزمن ۱۰ـ اختلالات سیستم ایمنی ۱۱ـ اختلالات جنسی ۱۲ـ اختلالات خواب
۱۳ـ مشکلات سیستم گوارشی)
در نتیجه این موارد چرخ سلامت جسمانی فرد لنگ میزند (چون بهداشت روانی پایین بر سلامت جسمانی اثر دارد. روانشناسان میگویند «عصبانیت یعنی تنبیه خود به خاطر اشتباه دیگران». «کینه یعنی خوردن زهر برای کشتن دیگران». چون وقتی فرد مدام عصبانی شود یا کینه در دل بپروراند به مرور زمان ممکن است دچار مشکلات قلبی و عروقی و یا مشکلات گوارشی و سایر مشکلات جسمانی شود).
همینطور برعکس اگر فردی به دلیل نداشتن مهارتهای زناشویی چه از سوی خودش و چه از سوی همسرش دچار مشکلات در روابط زناشویی شود، اختلافات و جنگهای لفظی، قهر کردنها، خشمهای ابراز نشده و کینه و…. ممکن است باعث بروز مشکل در وضعیت روانشناختی طرفین شود یعنی چرخدنده سلامت اجتماعی با چرخدنده سلامت روان فرد برخورد میکند، در این حالت ممکن است فرد به دلیل کاهش روابط اجتماعی (کاهش رفت و آمد به منزل خانواده همسر به دلیل نزاعهای کلامی ناشی از دخالت آنها در زندگیش و مقابله بهمثل همسر وی که موجب کاهش رفت و آمد به منزل خانواده خودش میشود)، یا به علت نزاعهای لفظی مثلا با خواهر شوهر یا برادر زن و … فرد ممکن است خشم پنهان داشته باشد، یا به دلیل یاس و ناامیدی مداوم و نشخوار فکری منفی در این باره که زندگی ما آیندهای برایش متصور نیست و چندین مطلب دیگر فرد ممکن است به سمت افسردگی سوق پیدا کند. یکی از علائم افسردگی کاهش روابط اجتماعی و تمایل به دوری از جمع است که ریشهاش میتواند همین باشد، یکی دیگر از علائم افسردگی، داشتن مقداری از پرخاشگری است که میتواند از همین خشم پنهان ناشی شده باشد و یکی دیگر از علائم افسردگی که احساس یاس، ناامیدی، بیانگیزگی و احساس حقارت است که میتواند ریشهاش از همین اختلافات زناشویی و سرزنشهایی که فرد شنیده است باشد. در اینجا چرخدنده سلامت اجتماعی کج شده و به چرخدنده سلامت روانی برخورد میکند (سلامت اجتماعی پایین زمینهساز بروز افسردگی میشود) مشکلات در روابط با همکاران و دیگر شهروندان نیز همینطور است.
اگر میخواهیم چرخ سلامتی ما خوب بچرخد باید چرخدنده سلامت روانی، چرخدنده سلامت اجتماعی و چرخدنده سلامت جسمانی ما به صورت موازی با هم بچرخند. به عبارتی برای داشتن سلامتی باید هم به سلامت جسمانی هم به سلامت روانی و هم به سلامت جسمانی خودمان توجه داشته باشیم.
آن طور که به نظر میرسد در جوامع در حال توسعه که کشور ما هم جزئی از آنهاست توجه به سلامت جسمانی خوب است ولی توجه به سلامت روانی و سلامت اجتماعی چندان کافی نیست. آنچه که سلامت پایدار در یک جامعه را تضمین میکند، توجه همزمان به هرسه مقوله سلامت میباشد. سلامت جسمانی در حوزه وظایف پزشکان و متخصصین بهداشت است، سلامت روانی در حوزه وظایف روانشناسان و متخصصین سلامت روان است و سلامت اجتماعی در حوزه وظایف جامعهشناسان، مددکاران اجتماعی، مشاوران خانواده و … میباشد.
به نظر میرسد فرهنگسازی در حوزه دریافت خدمات مشاوره و روانشناسی در سطح جامعه برای زندگی سالم از ضروریات میباشد. با عنایت به اینکه مقاومت در برابر مراجعه به روانشناس به دلیل ترس از برچسب خوردن در جامعه بیشتر دیده میشود تامین بهداشت روانی جامعه به درستی انجام نمیشود لذا وقتی بهداشت روانی در افراد پایین باشد یک تصادف جزئی با اتوموبیل هم گاها موجب نزاع و درگیری خیابانی میشود، حتی بهداشت روانی پایین در جامعه میتواند منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، طلاق، فرار از منزل، خودکشی و … شود. لذا به نظر میرسد در زمان کنونی توجه بیشتر افراد جامعه به بهداشت روانی خود و اطرافیان در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی از ضروریات است.