سفر امام رضا(ع) به قزوین در منابع شیعه و سنی ذکر شده است
- شناسه خبر: 38131
- تاریخ و زمان ارسال: 11 تیر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
محمدرضا مقدم
درآمد: «سید مصطفی علوی» که دستی در امامزادهپژوهی دارد به تازگی خورشید قروین را از تنور چاپ بیرون آورده و به پیشگاه کتابفروشیها نشانده است. این کتاب با موضوع شناختنامه حضرت امامزاده حسین بن علی بن موسیالرضا علیهالسلام (شاهزاده حسین) در 400 صفحهی رقعی و مصور در 1500 شمارگان با همکاری انتشارات مهرگان دانش به زیور طبع آراسته گردیده است. بدین خاطر گفتوگوی کوتاهی با نامبرده تدارک دیده شده که از نظر شریفتان میگذرد.
چه شد به فکر تألیف کتاب «خورشید قزوین» افتادید؟
به طور اتفاقی به محضر یکی از مردان بزرگ الهی و صاحبنفس رسیدم. البته بعدها متوجه شدم که ایشان از رجال الهی است. آن نیکمرد از فضایل شهر قزوین و داشتههای معنوی آن صحبت میکرد تا رسید به مقام و منزلت حضرت شاهزاده حسین (ع) و فرمود: «همین بقعه و بارگاه ملکوتی این نورچشمی حضرت امام رضا (ع) برای اهالی استان قزوین کفایت است اگر قدرش را بدانند.» ایشان پس از آن که متوجه گردید بنده در این حوزه دستی بر آتش دارم بسیار تشویقم نمود و مطالبی بیان فرمود که آتش اشتیاقم برای چاپ و تألیف این کتاب، بیشتر شد و لذا دامنهی مطالعاتم را بیشتر کردم و حاصلش شد کتاب حاضر.
آیا قبل از جنابعالی در این مورد مطلب، مقاله و یا کتابی چاپ شده بود؟
بله ولی نه زیاد. شاید مجموعه تمامی این مقالات و کتابها به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. البته بنده قدردان زحمات تمامی این عزیزان و به ویژه جناب حاج شیح رضا خادمیان عزیز و دیگر بزرگواران بوده و هستم و بهرهبرداری لازم را از آثارشان نموده و در کتابم به آن اشاره و استناد نمودهام و با این همه اما میطلبید که پژوهش و تحقیق تازهای در این زمینه صورت گرفته و تازهیافتهها در اختیار اهل معرفت و دانش و دوستداران خاندان عصمت و طهارت ـ علیهمالسلام ـ قرار گیرد. همچنین به شبهاتی که در رابطه با حضرت شاهزاده حسین (ع) در اینجا و آنجا و جسته و گریخته و به ویژه در فضای مجازی مطرح میباشد پاسخ لازم داده شود.
چه شبهاتی؟
اینکه گفته شده این شاهزاده فرزند امام رضا (ع) نیست و بلکه فرزند جناب جعفر طیار (ع) هست که پسرعموی رسول خدا (ص) و برادر بزرگتر حضرت امیرالمومنین(ع) بوده است. یا اینکه میگویند قدمت این بقعه و بارگاه حداکثر تا زمان صفویه است و مطالبی از این دست.
برای این شبهات، چه پاسخی ارائه دادید؟
البته شاید اغراق نباشد که عرض کنم علت عمدهی تالیف «خورشید قزوین» به خاطر پاسخ دادن به اینگونه شبهات بوده ولیکن به قول شاعر:
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
به خاطر اینکه متهم به یکسونگری، جانبداری و تعصب شیعهگری نشوم در پاسخ به این شبهات استناد به منابع اهل سنت کردهام. البته بزرگان شیعه بیشتر و پیشتر از ایشان جوابهای لازمه و محکم و خردپسندانهی خودشان را ارائه نمودهاند و در منابع و مآخذ درجه اول ثبت است؛ با این همه اما بنده به خاطر مطلبی که عرض کردم به سراغ علمای مطرح اهل سنت رفتم و خواننده عزیز در یک تورّق اجمالی به صدق عرایضم خواهد رسید.
برای خالی نبودن عریضه به یکی دیگر از این دست شبهات اشاره کرده و از زبان علمای اهل سنت بدان پاسخ میدهم. مثلاً گفته شده که:
«اصولاً حضرت امام رضا (ع) به قزوین تشریففرما نشدهاند تا چه رسد به اینکه فرزندش در اینجا بیمار شده و از دنیا رفته باشد!»
جوابش این است که پیش از حمدا… مستوفی که ایشان هم از علما و جغرافیدانان درجهی اول اهل سُنّت است، عالِم مشهور دیگری بهنام امام عبدالکریم بن رافعی (م 723 ھ ـ ق) در کتاب بسیار ارزشمند و تحقیقی «التدوین فی ذکر اخبار قزوین» از شخص عالِم سُنّی دیگری بهنام حافظ بویعلی (م 446 ھ ـ ق) نقل میکند که وی در کتاب «تاریخ قزوین و فضائلها» چنین نوشته است:
«مشهور است که حضرت رضا (ع) از قزوین عبور فرموده و در سرای داوود بن سلیمان غازی پنهان بوده است.»
مقصودم این است که نباید در برابر چنین پدیدهی خطرناک و شومی به نام «شبهه» دچار وادادگی و انفعال و عقبنشینی شد. کمااینکه متأسفانه خیلیها دچار شده و عقب کشیدهاند؛ بلکه گاهی اوقات عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد و از این طریق به پاسخ شبهات میپردازد.
برای تالیف کتاب «خورشید قزوین» از چه منابع دیگری استفاده کردید؟
معمول و مرسوم است که برای به سامان رسانیدن یک اثر تحقیقی، رو به کتابخانههای عمومی شهر و منطقه و یا کشور مینمایند که امری است بسیار رایج و شایع و لازم و ضروری و پسندیده. با اینهمه اما بنده قدری فراتر رفته و دامنهی تحقیقاتم را بیشتر و وسیعتر نمودهام و شاید بشود گفت که از مزایای این کتاب این است که: تلفیقی است از منابع کتابخانهای و شواهد و منابع ملموس و مشهود و گفتوگوی شفاهی و رو در رو و زانو به زانو با افراد موثر و مطلع و استفاده از منابع و اسناد غیر کتابخانهای که مزیّت این امر بر اهلش پوشیده نیست.
ضمن تشکر از همراهی شما، اگر مطلب ناگفتهای هست بفرمایید.
ضمن تقدیر و تشکر از مجموعهی فرهنگی وزین روزنامهی ولایت که بانی فراهم آوردن این گفتوگو گردید عرض میشود که خوب است بدانید که دیار مینودری قزوین بیش از 50 سال پایتخت صفویه بوده و هماینک نیز پایتخت خوشنویسی کشور است و شاید در هیچ شهری در کشور عزیزمان ایران به اندازهی کهنشهر تاریخی قزوین دارای تنوع و تعدد میراثفرهنگی نباشیم تا حدی که آن را بیش از 1400 مورد برشمردهاند.
بنده آستان مقدس و ملکوتی نورچشمی و فرزند برومند حضرت امام رضا (ع) یعنی حضرت شاهزاده حسین (ع) را شاخص و چشم و چراغ و بلکه «خورشید قزوین» میدانم و برای ما قزوینیها بسی مایهی فخر و شرف و مباهات است که در جوار آستان قدسی این نور چشم زهرای اطهر (س) قرار گرفتهایم.
در کشورهای اروپایی و غیره، پاتوق یک نویسنده یا هنرپیشه را مرکز و مهد توریستی نموده و از سرتاسر جهان، هزاران و بلکه میلیونها گردشگر را جذب مینمایند و آنها هم میروند و با کمال میل پولی هم میدهند و عکس و فیلمی هم گرفته و در فضای مجازی به اشتراک میگذارند و پُز میدهند. البته نفس این امر، خیلی مهم و حیاتی و بلکه لازم است ولی به قول شاعر:
«آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»
ما در مملکت عزیزمان ایران همه چیز از هر نوعش را داریم؛ به ویژه از نوع معنوی آن. صحن و سرای باصفا و بهشتی و ملکوتی پسر امام رضا (ع) کجا و دفتر و مکان یک هنرپیشهی هالیوودی و امثالهم! عرض کردم نباید دچار وازدگی بشویم. داشتههای آنها اگر فرع باشد، داشتههای ما اصل است. چرا نباید آستان مقدس حضرت شاهزاده حسین (ع) و امثالهم را به جهانیان معرفی نماییم؟ و چرا نباید چنین حرکتهایی در این آستانه انجام شود؟
خوشبختانه شنیدهام که مدیریت جدید اوقاف در صدد است با همافزایی دیگر سازمانهای مربوطه به توسعهی آستانه و ساخت زائرسرا و فضاهای فرهنگی، ورزشی و تجاری و … در حول و حوش آن بپردازد که این امر در راستای معرفی بیشتر حضرت شاهزاده حسین (ع) و جذب گردشگر و نیز رونق اقتصادی قزوین و حومه خواهد بود.
در آخر، گفتن این نکته خالی از لطف نخواهد بود که در کتاب «خورشید قزوین» به غیر از مباحثی که مطرح شد به مطالب و مسائل دیگری هم پرداخته شده است؛ مثل تبارشناسی سادات، علل مهاجرت امامزادگان و سادات والامقام به ایران، چگونگی ورود حضرت امام رضا (ع) به ایران و به تبع آن به قزوین، و دهها موضوع دیگری از این دست که امیدوارم که انشاءا… قبول افتد و درنظر آید.