سالمندی، یک مسأله حاکمیتی
- شناسه خبر: 41884
- تاریخ و زمان ارسال: 7 شهریور 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
هانیه رحیمی
زنگ خطر سالمندی جامعه چند سالی است به صدا درآمده و بسیاری از کارشناسان حوزه جمعیت در حالی در این زمینه ابراز نگرانی میکنند که هنوز از روزهای سردادن شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» فاصله چندانی نگرفتهایم.
هنوز از روزگاری که از پزشک گرفته تا معلم و مهندس و… همه با تقبیح تعداد فرزندان بالا، یکدیگر را به داشتن فرزند کمتر توصیه کرده و آن را امری قابلاحترام و پرافتخار جلوه میدادند، دور نشدهایم.
حالا برخی که پس از سالها سر از برف برون آوردهاند برای جبران روزگار از دست رفته، پا روی پدال گاز گذاشته و به هر روشی میخواهند جمعیت را افزایش دهند تا شاید دوباره جامعه جوان شود. غافل از اینکه حتی جوانسازی جمعیت هم نمیتواند مسئولیتهای جامعه را در قبال آن بخش از جمعیت که رو به سالمندی میرود مرتفع کند.
اکنون آنچه در کنار بحث جوانسازی جمعیت اهمیت دارد، برنامهریزی برای سالمندان فعلی و جمعیتی است که بهزودی به خیل سالمندان میپیوندد.
رشد سریع سالمندی
به گفته کارشناسان در حال حاضر حدود ۱۰ درصد از جمعیت کشور ایران را سالمندان تشکیل میدهند. این مساله با توجه به سرعت بالای رشد سالمندی در کشور ما کمی نگرانکننده است.
سرعت رشد سالمندی جامعه به این معناست که در ۴۰ سال گذشته، جمعیت سالمندان ما 2 برابر شده است. در سال ۱۳۵۵ تقریبا ۵ درصد جامعه را سالمندان تشکیل میدادند و حالا سالمندان ما ۱۰ درصد هستند. با توجه به اینکه 2برابر شدن این آمار ۴۰ سال طول کشیده پس در آینده زمان رسیدن این ۱۰ درصد به ۲۰ درصد، ۲۰ سال خواهد بود.
به عبارت دیگر زمان 2 برابر شدن، نصف میشود و زمانی که این درصد بخواهد به ۳۰ درصد برسد، عملا ۱۰ سال طول میکشد. به این سرعت سالمند شدن جامعه نگرانکننده است؛ زیرا علاوه بر اینکه کشور زیرساختهای مورد نیاز این رویداد را ندارد، اهتمام جدی نسبت به ساماندهی متناسب با نیاز این امر در کشور نیز موجود نیست.
تکرار تلخ
این تجربه در دهه ۶۰ درباره جمعیت کودک و جوان هم اتفاق افتاد. آن سالها با افزایش جمعیت کودکان و جوانان دولت به دلیل نبود زیرساختهای لازم با مشکلات زیادی از جمله تعداد کم مدارس در مقابل جمعیت دانشآموزان، کمبود دانشگاهها و نبود زیرساختهای اشتغال جوانان مواجه بود که موجب شد حاکمیت به دلیل عدم برنامهریزی قبلی نتواند از نیروی جوان به عنوان عامل توسعه استفاده بهینه کند.
اما مشکلات سالمندان قطعا متفاوتتر، بغرنجتر و سرسختتر از مشکلات جوانان خواهد بود و به دلیل نبود فرصت کافی برای مواجهه با این جمعیت سالمند، قطعا در آینده یک چالش جدی در این حوزه وجود خواهد داشت.
فقدان حمایتگرها
بحران سالمندی به معنای انباشت مجموعهای از آسیبهای اجتماعی، روانی و جمعیتی حول سالمندی است، بخش مهمی از بحران سالمندی ناشی از دست رفتن حمایتگرهای عاطفی و اجتماعی سالمند از جانب خانواده و مسائلی مانند محدودشدن شبکه ارتباطی سالمند، بیفرزندی و کمفرزندی، رواج سالمند آزاری، دلسردی از حمایتهای خانوادگی و کاهش فرصت درگیری سالمند در روابط اجتماعی است.
سالمندان مجرد
همچنین نباید از این نکته غافل شد که بخش اعظم جوانان ما ازدواج نکردهاند و در آینده به نحوی تجرد قطعی و آمار سالمندی افزایش پیدا خواهد کرد؛ بنابراین یکی از مشکلات جدی آینده کشور بحث سالمندان مجرد و فاقد فرزند است؛ گروهی که کسی را برای مراقبت از خود ندارند.
توجه به مسائل اجتماعی ـ روانی در دوره سالمندی و کمبود مراقبین در این دوره از زندگی هم پدیده فراگیر آینده نزدیک خواهد بود که باز به ناکارآمدی دولت برمیگردد. بیشترین اشتغال در دولت سوئد، در حوزه سالمندان است. با توجه به اینکه یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما اشتغال است، وزارت رفاه، سازمان بهزیستی و شهرداریها میتوانند با اشتغالزایی در حوزه سالمندی درصد بالایی از جوانان جویای کار را به سمت اشتغال هدایت کنند؛ اما جای این موضوع همچنان خالی است.
خطر تنهایی
به گفته استادان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در حال حاضر مشکل اصلی سالمندی کشور بیش از آن که مشکل فقر یا سلامتی آنها باشد مشکل تنهایی و انزوای سالمندان است.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر به علت تغییر مسائل فرهنگی و اجتماعی، ارتباطات بین سالمندان با خانواده، دوستان و شبکههای اجتماعیشان قطعشده است، این رخداد به عنوان یک تهدید مطرح است و نکته قابل تأمل این است که نهتنها تنهایی بلکه احساس تنهایی آنها یک مشکل جدی است؛ یعنی سالمند در خانواده حضور دارد؛ ولی تنهاست و با خانواده نمیتواند ارتباط بگیرد.
سالمندی، یک مساله حاکمیتی
واقعیت تلخ این است که ساختار فعلی کشور هیچ تناسبی با نیازهای سالمندی ندارد. در حال حاضر مقابله با مشکل سالمندی بهویژه بحران سالمندی که در راه است در حد سازمان بهزیستی نیست. مشکل سالمندی در آینده به میزانی در کشور عمیق خواهد شد که بهزیستی به تنهایی قادر به ساماندهی آن نخواهد بود.
مساله سالمندی میطلبد که یک مساله حاکمیتی فراتر از یک سازمان و دستکم در حد یک وزارتخانه شود. به بیان دیگر این مساله باید هر سه قوای مقننه، مجریه و قضائیه را درگیر کند و حتی میطلبد که حاکمیت و رهبری نیز به آن ورود کند.
موضوع سالمندی، سالمندان مجهولالهویه، سالمندان نیازمند، سالمندان بیخانمان، سالمندان فقیر، زنان سالمند و سالمندان روستایی مواردی است که ضرورت تحول وضعیت فعلی و ایجاد یک وزارت و سازمان سالمندی در راستای حل معضلات موجود را به وضوح بیان میدارد. باید دانست سازمان بهزیستی در حال حاضر حتی درباره ساماندهی سالمندان نیازمند و معلول هم دچار مشکل است، چه رسد به اینکه بخواهد ساماندهی ۸ میلیون سالمند در حال حاضر را بر عهده بگیرد.
چگونگی مواجهه با جمعیت سالمند
سالمند شدن جامعه یک پدیده غیرقابلانکار است؛ اما موضوع تاسفبار این است که باوجوداینکه این مسأله واقعیت جامعه امروز است با این حال جامعه هنوز خود را برای مواجهه با آن آماده نکرده است.
درباره تمام این مسائل باید از سالها قبل تدبیر میشد و الان برای اندیشیدن به آن شاید کمی دیر باشد و با توجه به اینکه نیاز اصلی سالمندان بحث مراقبت، تکریم و احترام است و از طرفی هم در آینده، نقش خانواده کمرنگ میشود، به طور قطع در آینده مشکل اصلی ما مشکل فرزندان خواهد بود و این موضوعی است که نیاز به سالها کار فرهنگی، آموزشی و تربیتی دارد.
هنوز دیر نشده
جامعه و نهادهای مسئول باید سالها پیش به فکر دوران سالمندی جمعیت خود میافتاد؛ اما با اینکه وقت زیادی هدررفته باز از همین حالا هم میتوان برنامهریزی کرد و آماده شد و راهکارهای علمی مدیریت جمعیت سالمند را مرور کرد؛ چون هنگام مواجهه با اصل بحران سالمندی دیگر برای برنامهریزی و فرهنگسازی بسیار دیر خواهد بود.
با الگوبرداری از کشورهایی که جمعیت سالمندان در آنها بخش بزرگی از جامعه را تشکیل میدهد، میتوان مراکز مخصوص سالمندان تاسیس کرد تا افراد در آنجا با همسنهای خودشان وقت بگذرانند، آموزش بدهند و آموزش ببینند. موضوع سالمندان آینده با سالمندان امروز متفاوت خواهند بود، زیرا علم کمک کرده آدمی بیشتر عمر کند و سالمندی سختی نداشته باشد و ما باید به این مهم توجه کنیم.
کسب آمادگی اجتماعی برای مواجهه با پدیده سالمندی جمعی باید از اکنون پیریزی شود. مناسبسازی فضاهای شهری، اصلاح قوانین، تربیت نیروی انسانی مجرب برای مراقبت از سالمندان، ایجاد نهادهای تخصصی برای توجه و مراقبت از طیف سالمند و استفاده از تجربه کشورهای دارای جمعیت سالمند را برای آینده کشور ضروری میباشد.
طریق الگوبرداری از کشورهای موفق در اشتغال برای تربیت نیرو و هدایت افراد جویای کار به سمت پرستاری و مراقبت از سالمندان، تدبیر دولت برای حل معضل انزوا و تنهایی ناشی از تغییر مسائل فرهنگی و اجتماعی برای سالمندان، ایجاد مراکز روزانه نگهداری از سالمندان برای سپری نمودن اوقات ایشان در طول روز و بودن در کنار همسنوسالهای خود با انجام فعالیتهای انگیزشی و آموزشی، ایجاد وزارت سالمندی نسبت به تحول موضوع سالمندی، سالمندان مجهولالهویه، سالمندان نیازمند، سالمندان بیخانمان، سالمندان فقیر، زنان سالمند و سالمندان روستایی، تدوین قوانین حمایتی، تشکیل سازمان ملی سالمندان میتواند از جمله راهکارهای مواجهه با جمعیت سالمندان در آینده نزدیک باشد.