زندگی پس از مرگ
- شناسه خبر: 49072
- تاریخ و زمان ارسال: 19 آذر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

نفیسه سیرانی
بخش دوم
دنیون برینکلی، در سال ۱۹۷۵، که هنوز هیچ بحثی دربارهی این پدیدهها نبود، در تجربهاش، این حوادث را مشاهده کرد و با پژوهشگر معروف NDE، یعنی پرفسور ریموند مودی در میان گذاشت.
گزیدهای از آنچه تجربهکنندگان NDE از آینده تمدن بشری دیدهاند را در شماره قبل خواندید، به نظر میرسد ما در ابتدای همان دورانی قرار گرفتهایم که در تجربیات نزدیک به مرگ، پیشگویی شده است. خواندن این مطالب واقعا دلهرهآور و ناامیدکننده است، اما حقیت این است که آیندهای که تجربهکنندگان دیدهاند، حتمی و قطعی و غیرقابل تغییر نیست، همه چیز بستگی به عملکرد مردم زمین دارد!
در واقع تجربیات NDE زیادی به این امر اشاره میکنند که آینده، غیرقابل تغییر نیست و تحت تاثیر انتخاب انسانها و رفتار آنها خواهد بود.
***
مارگوتگری در تجربه خود میگوید:
«… به من اتفاقاتی نشان داده شد که احتمال دارد در آینده نزدیک رخ دهد، ولی این آگاهی نیز به من داده شد که هیچ چیزی به طور مطلق ثابت شده و غیرقابل تغییر نیست و به این بستگی دارد که ما چگونه از آزادی انتخاب خود استفاده کرده و عمل کنیم، حتی آن اتفاقاتی که از هماکنون معین شدهاند.»
در تجربهی دنیون برینکلی خواندیم:
این آینده بر روی سنگ حک نشده است و اگر شما خود را تغییر دهید، میتوانید از جنگ (و تراژدیهایی) که در انتظارتان است اجتناب کنید. آینده، قابل تغییر است و شما میتوانید آن را تغییر دهید..
هوارد استرم در این باره میگوید:
«ما آزادی انتخاب داریم و اگر خود را تغییر دهیم میتوانیم آیندهای را که به من نشان دادند تغییر دهیم. آیندهای که به من نشان دادند بر اساس رفتاری بود که مردم امروزه دارند. … خدا در حال تغییر دادن دنیای ماست و میخواهد مردم دنیا، عوض شوند. خدا به زودی هر کس را بیدار خواهد کرد تا آن، کسی شود که خدا او را آفریده است. آنانی که اراده خدا و این بیداری را در زندگی خود قبول کنند نجات یافته و سرفراز خواهند گشت و کسانی که آن را رد کنند از بین خواهند رفت.»
آنها به من گفتند که نگرانی و دلسوزی آنها برای تمامی بشریت و مخلوقات خدا بر روی زمین است و آنها به دنبال یک گروه یا ملت خاص نیستند. آنها میخواهند هر انسانی انسانهای دیگر را بیشتر از رگ و پیخود دوست داشته باشد. اگر یک نفر در جائی از دنیا آسیب و دردی دید، این باید درد تمام انسانها باشد و کمک به او باید برای همه مهم باشد. بشریت برای اولین بار در تاریخ این سیاره به درجهای از تکنولوژی و ارتباط رسیده است که چنین چیزی مقدور است و تمام مردم روی زمین میتوانند با هم یکی شوند.
من از آنها پرسیدم که چگونه میتوان رفتار مردم را روی زمین تغییر داد؟ چنین چیزی بینهایت مشکل، اگر نه غیر ممکن است! آنها بهطور خیلی واضح گفتند تنها چیزی که نیاز است تغییر یک نفر است! یک نفر با تلاش خود برای تغییر یافتن به دیگران و اطرافیان الهام میبخشد و آنها نیز به نوبه خود سعی در بهتر شدن کرده و باعث تشویق و الهام کسان دیگری میشوند. تنها راه تغییر رفتار مردم این است که این تغییر از یک نفر شروع شود! (این قسمت از سخنان هوارد استرم، ناخداگاه بنده را به یادِ این بیت زیبا انداخت: تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟، تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز)
من از آنها پرسیدم که اگر تغییراتی که شما میگویید اتفاق بیافتد و مردم آن طوری که شما میگویید رفتار کنند، آینده زمین چطور خواهد بود؟ آنها آیندهای را به من نشان دادند که با آنچه من انتظار داشتم خیلی تفاوت داشت. من انتظار داشتم دنیائی بسیار مدرن و پر از دستگاه و تکنولوژی و الکترونیک را ببینم. ولی تکنولوژی و ابزار زیادی در این دنیا وجود نداشت. مردم بیشتر وقت خود را با کودکان صرف میکردند و کودکان با ارزشترین چیز برای مردم بودند. هنگامی که این کودکان بزرگ میشدند، در آنها کوچکترین اثری از نگرانی، رقابت، دشمنی، و احساس کمبود یا عقده نبود. بین مردم احساس عمیق احترام و اعتماد متقابل وجود داشت. اگر کسی مریض یا ناراحت میشد، تمام اجتماع و گروه نگران او میشدند و برایش دلسوزی میکردند و برای بهبود او دعا کرده و به او محبت میورزیدند. همچنین مردم وقت زیادی را با گل و گیاهان میگذراندند. مردم برای رشد گیاهان و درختان و باغبانی یا کشاورزی تقریباً نیازی به هیچ تلاشی نداشتند.
تنها دعای آنها کافی بود که میوههای بزرگ و خوبی به بار آید. مردم میتوانستند به طور گروهی و با دعای دسته جمعی آب و هوا را کنترل کنند و تقاضای باران یا آفتاب نمایند. حیوانات نیز در این آینده در هارمونی و هم زیستی با انسانها بودند.
در آیندهای که به من نشان دادند مردم بیشتر از دانش به حکمت علاقه داشتند. زیرا آنچه که از علم و دانش علمی نیاز داشتند را میتوانستند به راحتی و تنها با دعا کردن دریافت کنند. برای این مردم مشکل غیرقابل حل و درد لاعلاج وجود نداشت. این مردم تقریباً قادر به انجام هر کاری که میخواستند بودند. آنها به ندرت دلتنگ میشدند و احساس غربت میکردند و میتوانستند از طریق روحی با یکدیگر از هر فاصلهای ارتباط برقرار کنند.
در آن زمان کسی نیاز به تعطیلات نداشت، زیرا هر کس از آنچه میکرد و از جایی که زندگی میکرد و مردمی که با آنها بود بسیار لذت میبرد.
ند دوگرتی در این مورد میگوید:
بانوی نور به من گفت که هیچ یک از این اتفاقات لازم نیست حتماً رخ دهند، اگر بشریت راه خود را تغییر داده و شروع به شناخت مسیر الهی و عمل بر طبق آن نماید. بانوی نور گفت: «راه شناخت مسیر الهی و عمل بر طبق آن از طریق دعا و مدیتیشن است. دعا برای خدا را صدا کردن و مدیتیشن برای دریافت پیغام او»
به من گفته شد که زمین را میتوان از این بلایا حفظ کرد، نه توسط رهبران و سیاستمداران و سردمداران، بلکه با دعاهای دست جمعی در نقاط مختلف زمین. به من گفته شد که دعای یک گروه ۲۰ نفری میتواند یک کشور را از وقوع جنگ حفظ کند. به من گفته شد که سرنوشت بشریت بسته به توانائی افراد، چه به طور مجزا و چه گروهی، در تغییر مسیر به سمت خدا دارد.
در دوردست و به طور مبهم و در مه منظرهی سرزمینی را میدیدم که درک کردم متعلق به بعد از این اتفاقات و بلایاست. به عبارت دیگر درک میکردم که آخرالزمان به معنی آخر دنیا نیست، بلکه به معنی آخرِ این دوره و نوع زندگی بشر و شروع دورهای جدید است.
***
در مجموع باید گفت که ما در بزنگاه حساس تاریخ زمین قرار داریم و هریک از ما تک به تک با اعمال، افکار، گفتار و نیتهایمان در تعیین سرنوشت زمین نقش بسزایی ایفا میکنیم. دوستان من، هیچیک از ما سیاهی لشگر نیستیم، همین که آفریده شدهایم و نعمت وجود و حیات به ما عطا شده نشانگر اهمیت ما هست زیرا خدای خالق مهربان که کار بیهوده نمیکند پس حضور هر یک از ما در این زمان و مکان و در این نقطه از جغرافیا و تاریخ زمین، حساب شده و دقیق و توسط خالق حکیم هوشمند صورت گرفته. دوستان من، اینکه هرکدام از ما در سمت درست این معرکه بایستیم، اینکه گسترش دهندهی عشق و دوستی و مهربانی و شفقت باشیم، اینکه یاریرسان همهی مخلوقات خدا اعم از انسان و حیوان و گیاه و حشره باشیم، اینکه نور الهی را در قلب و روح و ذهن خود تابنده کرده و فانوس آگاهی و عشق را جلوی پای یکدیگر بگیریم، اینکه خوب باشیم و خوب بمانیم و مهمتر از همه اینکه با توبه و امید، به آغوش پر مهر و رحمت خدای ستارالعیوب و توبهپذیر باز گردیم، همه و همه موجب گسترش نور و رحمت الهی شده و انشاءا… با گذر از این بزنگاه حساس تاریخی، وارد عصر طلایی تاریخ بشریت خواهیم شد.
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
***
پینوشت: کلیه تجربههای نزدیک به مرگ مورد اشاره در این مطلب، برگرفته از سایت در آغوش نور و کانال NDE میباشند.