روابطعمومی مردم محور
- شناسه خبر: 34829
- تاریخ و زمان ارسال: 22 اردیبهشت 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
عادله مهرابی
لازمه بحث در مورد مفهوم «چشمانداز روابط عمومی» داشتن شناخت صحیح از روابط عمومی است. وقتی دنیای روابط عمومی و تغییرات تاثیرگذار در این حیطه را بشناسیم بدون شک به ترسیم چشماندازی قابل قبولی در آن خصوص دست خواهیم یافت. اکنون زمان آن فرا رسیده است که تغییرات به وجود آمده در دنیای بزرگ روابط عمومی را درک کنیم و از آن به عنوان اهرمی رو به جلو استفاده کنیم.
امروز عصر ارتباطات آن هم از نوع ارتباطات آنلاین یا برخط است. این به آن معناست که برقرار کردن ارتباطات حتی از کامپیوترهای محل کار و یا شخصی نیز کوچ کرده و به گوشیهای موبایل و به عبارتی به دستهای مخاطب مهاجرت نموده؛ از همینرو باید گفت چشمانداز روابط عمومی برای همیشه تغییر کرده است.
به عقیده نگارنده چشمانداز روابط عمومیها باید بر پایه «تعامل و به اشتراکگذاری عمومی» بنا نهاده شود.
با اندکی رصد و تمرکز در رفتارهای اجتماعی شهروندان درمییابیم که با گسترش راههای ارتباطی مانند تلفن همراه و… روابط عمومی در زندگی شخصی شهروندان نیز رخنه کرده است و هر یک از آنها میتوانند جزو ارکان این حوزه محسوب شود.
البته اعتقاد و اهتمام مدیران رأس نیز در دستیابی به این هدف اهمیت بسزایی دارد اما در کل با توجه به اینکه در نتیجه تغییرات ایجاد شده در جامعه، سبک زندگیها نیز تغییر کرده و امروز هر یک از شهروندان با قرار گرفتن در دنیای آنلاین به عناصر روابط عمومی سیار تبدیل شدهاند؛ مدیران روابط عمومیها با تکیه بر رویکرد «روابط عمومیِ مردم محور» میتوانند به شهروندان احساس عضویت در یک خانوادهی مشترک، اما بزرگ را القا کرده و در توسعه فعالیتهای خود، تقویت دامنه اطلاعرسانی و بهویژه افزایش اثرگذاری از آنها کمک بگیرند. میتوان به افراد جامعه احساس هم خانواده بودن را انتقال داد و با دادن بها، آنها را اعضای خانواده روابط عمومی دانست.
مسلما روابط عمومی بر محور تفکر و مشارکتمداری استوار است تا بتواند اثربخشی خود را در طول و عرض سازمان هویدا کند و ضمن انطباق با تحولات، از عهده پاسخگویی به افکار عمومی نیز برآید.
بنا بر همین نکته، سازمان باید در ترسیم جایگاه روابط عمومی دقت نظر لازم را به خرج دهد.
اصل اولِ موفقیت روابط عمومیها این است که خاستگاه این رکن؛ در ساختار سازمانی درست تعریف شود.
اصل دوم یا همان برآمدن از عهده وظایف نیز همعرض نکته قبلی است. به این معنا که روابط عمومی زمانی میتواند به وظایف تعریف شده خود به درستی عمل کرده و به آن جامه عمل بپوشاند که ابتدا جایگاهش در چارت سازمان درست تعریف شده باشد.
به عبارت دیگر اگر در تعیین جایگاه روابط عمومی کمدقتی صورت گیرد و مدیر روابط عمومی در رویه عملکرد خود از اختیارات و آزادی عمل کافی برخوردار نباشد نمیتوان به موفقیت آن چشم امید داشت.
بر این اساس شاید بتوان گفت تعیین جایگاه روابط عمومی در ساختار سازمانها با میزان اهمیت روابط عمومی در نگرش مدیریت آن سازمان و حتی سقف دانش و به روز بودن مدیریت کلان؛ رابطه مستقیم دارد.
نگارنده معتقد است مدیرانی که با اطلاع و هدفمندی به آنچه در جستجویش هستند اشراف و آگاهی کامل دارند و در حوزه فعالیت خود مقصود نهایی را شناسایی کردهاند، در تعیین جایگاه روابط عمومی کمتر دچار خطا شده و یکی از بالاترین ترازها را در ساختار سازمان خود به روابط عمومی اختصاص میدهند و به همین موازات روابط عمومی در سازمانهای تحت مدیریت افرادِ کمتر آگاه، از پایینترین مرتبه بها و اهمیت برخوردار میشود.
اگر مدیران اعتقاد داشته باشند که حیات سازمان به داشتن یک ارتباط دو سویه درون سازمانی و برون سازمانی بستگی دارد بدون شک در تعیین جایگاه روابط عمومی در ساختار اصلی سازمانها دچار سردرگمی و اشتباه نخواهند شد.