دو روی سکهی باز شدن مدارس
- شناسه خبر: 1868
- تاریخ و زمان ارسال: 6 مهر 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
عکس دختربچه کوچک یکی از فامیلها را که با مانتو و شلوار مدرسه در خانه ایستاده چند هفته قبل از شروع مدارس در گروه فامیلی دیده بودم. آنیل آنطور که پدرش میگوید برای رفتن به کلاس اول خیلی ذوق دارد. مادرش میگوید از روزی که لباس فرم مدرسه را خریده چند بار پوشیده و کیف و وسایلش را هم جمع کرده و در خانه راه رفته است. برای نشستن پشت میز و نیمکتهای مدرسه و دوست پیدا کردن لحظهشماری میکند. خودش شیشه لاکهایش را ردیف میکند و برایم نشان میدهد که برای روز اول مدرسه قرار است کدام را بزند. خندهام میگیرد و او وقتی میشنود که حق ندارد در مدرسه لاک بزند کمی به فکر فرو میرود.
میپرسم به نظرش مدرسه چه جور جایی است؟ با نگاه به جایی مبهم تعریف میکند: «پر از دخترهای خوشگل. لباس نو میپوشیم. با هم خوراکی میخوریم. نقاشی میکشیم. بازی میکنیم.»
به این فکر میکنم که چند درصد از کودکان ما برای مدرسه رفتن آماده هستند و مدرسه را محلی برای تلاش و تحصیل میدانند؟ آیا همین تصورات خوش خیالانه نیست که بعدها به بیزاری از مدرسه و درس و مشق میانجامد و 12 سال تحصیل را برای بچهها همراه با مشقت و نارضایتی میکند؟ نکند همین طرز فکر است که در تنگناهای زندگی اجازه تلاش نمیدهد؟ همین که از زندگی، مدینه فاضلهای ساختهایم پر از خوشی و وصال و کامیابی و اگر کمی جز این شود واویلا!
ـ از برنامه شاد و کلاسهای پشت گوشی متنفرم
آرتین کلاس پنجم دبستان است. او اقبال این را داشته که تا پیش از همهگیری کرونا و تعطیلی مدارس، بتواند کلاس اول را در مدرسه بگذراند؛ اما حالا احساس عجیبی به ورود دوبارهاش به مدرسه دارد. گوشه لبش را کج میکند و میگوید: «آخه همش باید درس بخونیم. هر زنگ معلم میاد و تکلیف میده. امتحان میگیره.»
حمیدرضا دوست آرتین، کلاس اول مدرسه است. او تکفرزندی است که همسایهی همسن و سالی ندارد. او اما برای باز شدن مدارس خوشحال است، از اینکه میتواند در کنار همسن و سالانش باشد، میگوید: «زنگ ورزش رو از همه بیشتر دوست دارم. کتونی میخی فوتبالم خریدم. میخوام برم تو تیم فوتبال.» از تحصیل غیرحضوری میگوید: «از برنامه شاد و کلاسهای پشت گوشی متنفرم. هم درسها خیلی سخت بود و یاد نمیگرفتیم؛ نه میشد با بقیه بازی کنیم و دوستهای جدید پیدا کنیم.» او بیشتر از این گله دارد که در مدت دو سال و نیم تحصیل مجازی بیشتر همکلاسیهایش را ندیده و نتوانسته ارتباطی با آنها برقرار کند ولی حالا با آموزش حضوری فرصت این را خواهد داشت تا بتواند دوستانی پیدا کند و حداقل ساعاتی در روز را کنار همسالان خودش بگذراند.
ـ اولیا؛ مشتاق بازگشایی
مادر آرتین از اینکه او قرار است به مدرسه برود خیلی خوشحال است، میگوید: «این مدت که مدارس غیر حضوری شده بود، به ضرب و زور تقلب و هزار مکافات کمکش کردیم تا هر سال قبول شود. صبح تا شب توی کوچه بود و یا توی خانه پای بازی پلی استیشن.» توضیح میدهد: «صبحها برای کلاس اصلا بیدار نمیشد. مجبور بودم خودم آنلاین باشم و حضورش را بزنم و سر بیشتر کلاسها اصلا تمرکز نداشت. معلم درس میداد و او کاملا حواسش جای دیگر بود.» از مادرش میپرسم حالا اگر مدارس باز شود ممکن است همان بازیگوشیها را سر کلاس درس داشته باشد و او میگوید: «آن وقت دیگر خودش هست و معلمش. به ما ربطی ندارد. حرص و جوش اینکه به درس گوش نمیدهد را معلمش میخورد و خودش هم حساب کار را دستش میدهد.»
مجتبی پدر نازنین مریم است. او هم از باز شدن مدارس خوشحال است. برای ولایت دلیل این خوشحالی را اینطور میگوید: «هر روز که از سر کار میرسیدم چون بچهها از صبح در خانه بودند، انرژی زیادی داشتند و باید حتما میبردمشان بیرون. مدرسه اما اگر باز شود خیالم راحتتر است. آنجا از صبح زود بازی میکنند و پشت میز مینشینند و خسته میشوند و شب که به خانه میآییم همه نیاز به استراحت داریم.» مجتبی همینطور توضیح میدهد: «من و همسرم اصلا وقت نداریم که با هم بگذرانیم. از بس بچهها ور دلمان مینشینند و همیشه هستند. اما با باز شدن مدارس و کلاسهای ورزشی و هنری کمی هم فضا برای خودمان پیدا میکنیم تا نفسی بکشیم.»
ـ مدارسی که دیگر محبوب نیستند
به نظر میرسد بر اساس این گزارش باز شدن مدارس همانقدر که برای عدهای شگفت انگیز و پر هیجان است و انتظارش را میکشند، برای عدهای دیگر اما سخت و دوست نداشتنی است.
بررسیها نشان میدهد دلیل اینکه مدارس کارکردی جدا از آموزش هم دارند و به عنوان مراکزی برای چند ساعت نگهداری فرزندان در روز مورد توجه پدر و مادرها هستند، بیتاثیر در محبوب نبودنشان نبوده است.
اما چند در صد از خانوادهها و فرزندانشان واقعا برای تحصیل علم و داشتن سواد و آگاهی مایلند با شوق برای رفتن به مدرسه روزشماری کنند و صرفا با این انگیزه پا به مدرسه بگذارند؟ و شاید سوال مهمتر این است که باید پرسید چه کسی مقصر فقدان این نوع نگاه به سیستم آموزشی است؟ معلمان؟ مسئولان؟ اولیای دانشآموزان؟ یا خود دانشآموزان؟