«دهلچی» صدای فراموششده روستاهایی است که فرهنگشان شنیده نمیشود
- شناسه خبر: 69806
- تاریخ و زمان ارسال: 4 آبان 1404 ساعت 07:30
- بازدید :

محمدرضا مقدم
مقدمه
فیلم داستانی «دهلچی» اثر دینا… کریمی، فیلمساز قزوینی است؛ فیلمی که از دل دغدغههای فرهنگی و پژوهشهای او درباره آداب و آیینهای بومیزاده شده است. کریمی در این اثر به زندگی یک نوازنده دهل در روستایی از قزوین میپردازد؛ شخصیتی مردمی و مؤمن که در عین سادگی، نمادی از پیوند میان موسیقی، ایمان و زیست روستایی ایرانی است.
این فیلم که بخش عمده آن در روستای تاریخی گرکین فیلمبرداری شده، با بهرهگیری از لوکیشنهای بکر و همکاری هنرمندان بومی و چهرههای شناختهشده، تلاشی دارد برای بازآفرینی فضایی از اصالت، اخلاق و همدلی. کارگردان معتقد است سینما، اگر با نگاه پژوهشگرانه و آگاه به ریشههای فرهنگی ساخته شود، میتواند یکی از موثرترین ابزارها برای حفظ میراث ناملموس و زندهکردن سنتهای فراموششده باشد.
دینا… کریمی در گفتوگو با ما از روند شکلگیری ایده «دهلچی»، دشواریهای تولید در فضای روستایی، اهمیت موسیقی در روایت فیلم و نقش نهادهای محلی در پشتیبانی از تولیدات مستقل سخن میگوید.
¢ در ابتدا بگویید ایده ساخت فیلم «دهلچی» از کجا شکل گرفت و چه چیزی شما را به سمت پرداختن به زندگی یک نوازنده دهل سوق داد؟
من سالهاست که در شاخههای مختلف فرهنگ و سنن تحقیق و پژوهش میکنم و با آدمها و افکار مختلفی در این راستا روبرو شده و گفتوگو داشتم. تلاشم این بود که به بهانهای، داستانی را بنویسم که به وسیله آن بتوانم بخش کوچکی از فرهنگهای فراموش شده را بیان کنم. به این ترتیب زندگی یک نوازنده به ذهنم رسید؛ نوازندهای که در روستا زندگی میکند ولی شغلش نوازندگی نیست. در واقع از سال گذشته این ایده به ذهن من رسید. ابتدا داستان کوتاهی از آن نوشتم و نظر چند نفر را جویا شدم. نظرات ماخوذه مطلوب بود و من با اشتیاق به آن پرداختم تا تبدیل شد به یک فیلم بلند داستانی.
¢ چرا نام «دهلچی» را برای فیلم انتخاب کردید؟ آیا این شخصیت، نمادی از طبقه یا نسل خاصی است؟
محور داستان فیلم زندگی یک نوازنده دهل است و به همین دلیل این اسم را انتخاب کردم و اصلاً نظر خاصی به طبقه یا حزب یا گروه خاصی نداشتم. این داستان میتوانست با محوریت سرناچی یا حتی یک خواننده باشد اما دهلنواز مومن، متعهد، خیر و مردمدار محور اصلی داستان این فیلم است.
¢ در معرفی فیلم آمده که بیش از دو ماه پیشتولید و ۱۵ روز فیلمبرداری در روستای گرکین انجام شده؛ کمی درباره روند تولید و سختیهای کار در فضای روستایی توضیح دهید.
پیش تولید و خدمات بیش از پیش تولید دو ماه زمان برد. چون شرایط به ایام جنگ و بعد از آن گره خورد و همچنین انجام وظیفه به عنوان یک سمن قزوینی در هفته قزوین هم پیش آمد؛ البته متاسفانه علاقمندان به سینما که به ما اعتماد کردند و داوطلب شدند، چندان مهارت لازم را نداشتند و ما مجبور شدیم یک ماه آموزش مبانی هنر هفتم قبل از تست بازیگری برپا و دایر کنیم و مورد بعدیای که زمان پیش تولید را کمی طولانی کرد، بضاعت ناچیز موسسه بود که هیچ حمایت مالی نداشتیم. پیوسته کارها در هم گره میخورد و دچار ضعف میشدیم. خلاصه همه چیز دست به دست هم داد تا زمان پیش تولید کمی بیشتر از موعد مقرر طول بکشد اما در تولید در روستای گرکین با همکاری اهالی و عنایاتی که اکثر مردم داشتند همه چیز به موقع انجام شد. جا دارد از شورای اسلامی، هیئت امنای مسجد و اهالی روستای گرکین از صمیم قلب سپاسگزاری کنم.
¢ همکاری با موسسه «تمدن و اصالت ماندگار» و سازمان بسیج هنرمندان استان چگونه شکل گرفت؟
موسسه بینالمللی تمدن و اصالت ماندگار زیر نظر وزارت میراث فرهنگی ثبت شده و تنها نهاد تخصصی در پژوهش، شناسایی، احیا، معرفی و اجرای آداب رسوم در قزوین است. بنده خودم از مدیران این نهاد هستم و اعضای این مجموعه در سراسر کشور همگی عاشق فرهنگ و اصالت هستند. اما این نهاد متاسفانه از هیچ جا حمایت نمیشود و نداشتن بنیه مالی موجب مشکلاتی برای اعضا و گروههای فعال است. در مورد بسیج هنرمندان استان هم این شرایط صدق میکند. سازمان بسیج هنرمندان استان در حمایت اداری و ارائه خدمات به حد بضاعت خود همکاری کرد. بنده خودم مسئول امور انجمنهای تخصصی سازمان بسیج هنرمندان و از مدیران موسسه ماندگار هستم و این همکاری به این شکل صورت گرفت.
¢ انتخاب لوکیشن در گرکین بر چه اساسی انجام شد؟ آیا بهدنبال بازنمایی فضای خاصی از روستاهای قزوین بودید؟
ما برای انتخاب لوکیشن فاکتورهایی داشتیم. از جمله نزدیک بودن، دارا بودن بیشترین بافت روستایی، داشتن بیشترین فضای بکر طبیعی و برای این کار از قاقازان طارم دشتابی الموت و مرکزی دیدن کردیم و گرکین بیشترین شرایط را دارا بود از جمله مردم خوب و همفکر. گرکین روستایی است با قدمت بالا، دارای فضای طبیعی و بکر. خانههای قدیمی آن به سبک معماری تاریخ فیلم بیشتر نزدیک بود و هیچ تمایزی با کلیت معماری استان ندارد.
¢ درباره طراحی لباس و صحنه که با تاکید بر آداب بومی است، چه مطالعات یا الهامهایی داشتید؟
در پژوهشهای ما لباس دوران اواخر پهلوی و اوایل انقلاب از پا تا سر تقریباً در همه اقوام تشابهات فراوانی وجود دارد. به جز کلاه و پاپوش که سعی کردیم تقریبا به گونهای استفاده کنیم که مربوط به یک قوم یا یک نژاد نباشد. اگر همه کلاهها نمدی گنبدی بود یا همه نمدی دایرهای بود یا حتی کلاه تخت پارچه بود و یا اگر پای همه گیوه یا همه کلوش بود هر کس داستان را به قومی نسبت میداد. ولی ما این کار را نکردیم تا نمادی از یک روستای کوچک ایرانی باشد همین.
¢ شما در «دهلچی» از موسیقی و نوازندگی دهل برای روایت مسائل اجتماعی استفاده کردهاید؛ این موسیقی چه نقشی در فرم و مضمون فیلم دارد؟
در موسیقی قدیمی و مقامی استان چندان که باید کنکاش نشده و متاسفانه در تنوع قومی استان موسیقی استان از حواشی جغرافیایی کم کم به تملک استانهای همسایه درآمده است. به طور مثال آوای لات پرگاهی الموت قزوین به نام آبکناری گیلان شناخته شده یا موسیقی مردم دشتابی به نام زنجان تمام شده. متاسفانه در یک فیلم با مسائل فراوان نتوانستم آنگونه که لایق هست از موسیقی بیان کنم. ولی نوازندگی دهل، سرنا، چگور، نی، بالابان و هر کدام اگرچه یک هنر محسوب میشوند ولی بخش لاینفک یک جامعه هستند و شاید بهترین ابزار برای بیان ارزشها و تاریخ یک جامعه باشند.
¢ اشاره کردهاید که یکی از اهداف فیلم، احیای آداب و فرهنگ بومی است. از نظر شما سینما تا چه اندازه میتواند چنین نقشی را در حفظ میراث فرهنگی ایفا کند؟
اگر هر کدام از فیلمهایی که ساخته میشود فقط یک بازی بومی و محلی اقوام یا یکی از رسومات فرهنگی مثل همسایهداری و غیره یا یکی از روشهای کسب و کار را تحت نظارت کارشناس به نمایش گذاشته بود امروز این همه آداب فراموش شده نداشتیم. من سینما را بهترین امکان برای حفظ آثار ملموس و ناملموس و آموزش آداب معاشرت و غیره میدانم.
¢ فیلم به مشارکت روستاییان در دفاع مقدس نیز پرداخته است؛ چگونه این بخش را با روایت زندگی یک نوازنده پیوند دادید؟
بسیاری از شهدای ما از اقشار مختلف بودند از جمله خواننده، نوازنده و غیره. در این داستان پسر حاج شعبان که از نیروهای موثر انقلاب و از فرماندهان جنگ است، در یک عملیات به گونهای شهید میشود که جز یک پلاک از او، چیز دیگری برنگشته و حاج شعبان که معتمد آبادی است، نوازنده سورناست و پسر دهلچی در پی او به جبهه رفته و زخمی برمیگردد. یکی از اهداف ما در این داستان همین است. اینکه ما ایرانی هستیم و ذاتاً بسیجی هستیم. فرهنگ ما فرهنگ دفاع از وطن است. حالا در هر شغل و حزب و فرقهای که باشیم.
¢ ترکیب بازیگران فیلم هم شامل چهرههای شناخته شده است و هم هنرمندان بومی؛ چه معیارهایی در انتخاب بازیگران داشتید؟
اول یک ماه تلاش کردم تا همه بازیگران را از استان تامین کنم و البته در این حوزه موفق هم شدم. استعدادهای فراوان بچههای قزوین در آزادی بیان و راحتی کار و توانایی فراگیری چشمگیر بود. اما برای چند نقش بنا به قواعد ارزیابی فیلم به سمت بازیگران چهره رفتم که البته لازمه کار بود تا هم استانیهای ما در کنار بازیگران پیشکسوت دیده شده و از تجارب آنها استفاده کنیم. اما ملاک اصلی ما در انتخاب بازیگر افزایش کیفی کار بود.
¢ کار با هنرمندانی مثل محمود مقامی و جلیل فرجاد در پروژهای بومی چه ویژگیهایی داشت؟
حضور آقای محمود مقامی و آقای جلیل فرجاد برای ما مایه مباهات بود و تجربههای آنها در کار خیلی کمکمان کرد. همچنین سرکار خانم هما خاکپاش و آقای غلامرضا اصانلو و دیگران که هر کدام به جهت کسوت و تجربه مورد احترام هستند. البته آقای مقامی بیشتر از بقیه در روند کار موثر بودند. ایشان حتی در موارد دیگر مشاوره میدادند و به گونهای دلسوزانه به کار نگاه میکردند.
¢ آیا از نوازندگان یا اهالی روستا نیز در نقشهای فرعی استفاده کردید؟
روستای گرکین نوازنده نداشت ولی از اهالی در برخی از نقشهای اصلی و فرعی استفاده کردیم. خوشبختانه مردم دغدغهمند بودند و همکاری کردند.
¢ فیلم اکنون در مرحله تدوین است؛ در این مرحله چه دغدغههایی دارید و چقدر از نتیجه رضایت دارید؟
مرحله تدوین در واقع مهمترین مرحله کار است و تدوینگر جایگاه کارگردان دوم را در فیلمسازی دارد. اما دغدغه ما هم وجود دارد که آیا همه چیز طبق دکوپاژ ما پیش رفته؟ آیا فیلم دچار مشکل نشده؟ ولی الحمدا… باید بگویم چون با دو دوربین کار کردیم این دغدغهها کاسته شده است.
¢ آیا برای نمایش عمومی یا شرکت در جشنواره برنامهریزی کردهاید؟
فعلاً برای ارائه تصمیمی نگرفتیم. انشاا… پس از تدوین، موسیقی و غیره تصمیم میگیریم.
¢ به نظر شما، سینمای بومی ایران چه چالشهایی در مسیر تولید دارد و برای دیده شدن نیاز به چه حمایتهایی دارد؟
سینما در استان قزوین مثل بسیاری از هنرها متاسفانه منحصر به عدهای خاص است. مثلاً خود بنده وقتی قصد و هدف خود را بیان میکردم متوجه نگاه تحقیرآمیز دوستان میشدم و متاسفانه حاضر نمیشدند حتی ما را تو محافلشان راه بدهند. نگاه انحصاری باید از سوی متولیان برداشته شود. ما در قزوین پتانسیلهای ناشناخته و استعدادهای سرخورده فراوان داریم.
¢ اگر بخواهید در یک جمله هدف اصلی «دهلچی» را بیان کنید، آن چیست؟
به طور کلی هدف دهلچی بیان دلیل انزوای هنر موسیقی و معرفی زندگی بیغل و غش است.
¢ آیا مخاطبان قزوینی را مخاطب اصلی فیلم میدانید یا جامعه مخاطب ملی را مدنظر دارید؟
«دهلچی» هم یک اثر هنری است با انبوهی از حرفهای نگفته که زحمات زیادی برایش کشیدم. قطعا برای سطحی فراتر از داخل استان و کشور ساخته شده است.
¢ از پروژههای بعدیتان بگویید.
ما یک مجموعه پرکار و پرجمعیت هستیم و قطعا بیکار نمیمانیم. در حال حاضر در حال همکاری با یک کار مستند هستیم و همینطور جنگ. همچنین در حال برنامهریزی برای برگزاری جشنواره و ساخت فیلم هستیم.
¢ ضمن تشکر از همراهی شما در پایان بگویید آیا حمایت خاصی از موسسه بینالمللی تمدن و اصالت ماندگار در قزوین وجود دارد تا از پتانسیل آن استفاده شود؟
تنها ارگانی که نیم نگاهی به این مجموعه داشته و تقریبا هر از گاهی با هدف حمایت یا منافع دوطرفه از ما استفاده و همکاری کرده تا این لحظه فقط سازمان فرهنگی شهرداری بوده و در حمایت از پروژه دهلچی هم مذاکراتی شده و قرار هست اقداماتی صورت بگیرد.











