دل طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است
- شناسه خبر: 50964
- تاریخ و زمان ارسال: 18 دی 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

در هیاهوی این شهر پرآشوب اگر دلتان گرفت و طعم تلخ دلواپسی را چشیدید، پاشنهها را ور بکشید و به ملاقات سلطان سید محمد(ع) بروید که در رجِ درختها و تیرها استوار ایستاده و به رهگذران پیغام باران و بهشت میدهد.
پیرهای محله میگویند دردمندان بسیاری از این امامزاده حاجت گرفتهاند و ویژگی بارز سلطان سیدمحمد کرامات خاص او در شفای بیمارانی است که در همین حرم، همین صحن و همین کوچه جواب گرفته و رخت عافیت به تن کردهاند. پیرمردی کهنسال میگوید در ایام قدیم این امامزاده صاحب نقارهخانه بود و هرگاه بیماری شفا پیدا میکرد از آنجا اعلام میشد.
امروزه این نقارهخانه وجود ندارد، اما هنوز بسیاری جسم رنجور خود را به اینجا میرسانند تا میان زمستان و بهار از دردهای خود بکاهند و بر زخمهای ناسور خویش مرهم بگذارند.
در راهبندان روزهای کدر و در عصری که سرما تا مغز استخوان نفوذ کرده به روشنای امامزاده زل میزنیم و سر به زیر میآوریم و کمی حال خوب طلب میکنیم تا به دستبوسی آسمان مفتخر شویم و از جعبه شیرینی ملائکه نان خامهای برداریم.
جهان زیر یوغ دروغها و دغلها بیش و پیش به نیم نگاهی از معنویت دل بسته تا هبوط کند و دو پیاله عشق در چشمهای خود بریزد. جهان تبآلود و حزنانگیز سرمه خاک یک محدوده همیشه عطرآلود را به دیده میکشد و راز جاودانگی را با ضریح یار درمیان مینهد.
در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است
چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب
ما را قبول کن که دل ما شکسته است
فوج کبوتران تو آموخت عشق را
پرواز نور در حرمت دسته دسته است
دریاب روح خسته ما را که مثل اشک
دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است
میآید از تراکم عالم به این دیار
قلبی که از تزاحم اندوه خسته است…