در حکمرانی شایسته، موفق نبودهایم
- شناسه خبر: 15607
- تاریخ و زمان ارسال: 11 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
راه برونرفت کشور از مشکلات، شنیدنِ صدای مردم است
مقدمه:
با توجه به اینکه انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در تاریخ جمعه ۱۱ اسفند امسال برای تعیین نمایندگان این مجلس برگزار خواهد شد؛ تصمیم وزارت کشور هم بر این است تا این انتخابات همزمان با انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری باشد و از آنجایی «انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی دوم اسفند سال 98 در حالی برگزار شد که پس از پایان رایگیری در شعب اخذ رای، میزان مشارکت شهروندان در آن در فضای سیاسی و رسانهای سوال برانگیز شد. درحال حاضر نیز با توجه به رویدادهای اعتراضی که سال گذشته کشور با آن روبرو بود میزان مشارکت مردم در دو انتخابات امسال، اهمیت بسزایی یافته است.
از همینرو به منظور بررسی مشارکت مردم در این انتخابات دقایقی با «سالار قاسمی از فعالان سیاسی استان» به گفتوگو پرداختیم که معتقد بود «اعتمادسازی» مهمترین مولفه برای همراهی مردم با حاکمیت است.
او «دکترای روانشناسی و کارشناس ارشد حقوق» است و علاوه بر فعالیتهای سیاسی، در دولت آقای روحانی، «مدیرکل آموزش و پرورش استانهای قزوین و البرز» بود. قاسمیدر این گفتوگو بر مشارکت سیاسی مردم تاکید جدی داشت و آن را جوهره دموکراسی حکومت برشمرد؛ آنچه در ادامه میخوانیم گفتوگوی روزنامه ولایت با این چهره سیاسی استان است.
مریم بهبهانیفر
¢ به عنوان یک فعال سیاسی نظر شما درباره مشارکتهای مردمیدر انتخابات چیست؟
در علم سیاست و حقوق سیاسی جوهره دموکراسی و مردمسالاری، مشارکت سیاسی است. وقتی از «جمهوری اسلامی» صحبت به میان میآید؛ یعنی «مردم و جمهوری که اسلامی» هستند و مهمترین جلوه مشارکت سیاسی نیز «انتخابات» است. بنابراین وقتی میخواهیم ببینیم در کشوری «دموکراسی» و «مردمسالاری» حاکم است باید به میزان مشارکت سیاسی مردم آن نگاه کرد. البته مشارکت سیاسی در صحنههای مختلفی مانند: مناسبتهای ملی و راهپیماییها وجود دارد؛ ولی اینها معیار ارزشیبابیها نیستند. آنچه در زمینه «دموکراسی» استاندارد بینالمللی است؛ مشارکت مردم در انتخابات است که میتواند معیاری برای سنجش مشارکت سیاسی مردم یک جامعه باشد.
¢ در کشور ما به مشارکت سیاسی اهمیت داده میشود؟
در کشور ما مشارکت سیاسی در قانون اساسی تقیین شده است؛ به عنوان مثال: در «بند هشت» از «اصل سوم قانون اساسی» به حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم اشاره شده است. در «اصل ششم قانون اساسی» نیز عنوان شده که «اداره حکومت به اراده مردم» است یا در «فصل هفتم» به موضوع «شوراها» و در «فصل سوم» به «مردم» تاکید شده است.
در «فصل هشتم قانون اساسی» نیز که به «امر به معروف و نهی از منکر» اشاره شده است به معنی «نظارت همگانی مردم» است. بنابراین موضوع «انتخابات و مشارکت مردم» بستر و معیاری برای نشان دادن و سنجش جوهره جمهوری اسلامی، جلوه حاکمان، رابطه دولت با مردم است و در انتخابات، میزان مردمسالاری واقعی نشان داده میشود.
برخی از سیاسیون و علمای علم حقوق نیز تاکید دارند که «قانون انتخابات» همتراز و یا شاید مهمتر از «قانون اساسی» است و انتخابات تنها با مشارکت مردم صورت میگیرد.
¢ به عنوان یک فعال سیاسی بفرمائید چه باید کرد تا مردم در پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند؟
مردمسالاری یعنی تن دادن به صندوق رأی، مدنیت سیاسی و این که مردم باور کنند به معنای واقعی در تعیین سرنوشت خود و کشورشان موثر هستند و پیام تغییر را به گوش حاکمیت با رأی اکثریت و شرکت حداکثری برسانند؛ در این صورت به بهترین وجه ممکن سرنوشتشان را تعیین میکنند؛ البته از آنجایی که یک شبه نمیشود مردم را پای صندوق رأی آورد و این عدم مشارکت آنها از فرآیندهایی نشأت میگیرد که باید دیده و بررسی شود؛ به عبارتی هر چه قدر جامعه و مردم از آزادی و آگاهی بیشتری برخوردار باشند؛ حضورشان در پای صندوق رای و مشارکت سیاسی گستردهتر خواهد شد.
¢ به نظر شما، شرایط معیشتی و تنگناهای اقتصادی میتواند در عدم مشارکت مردم در انتخابات اثربخش باشد؟
قطعاً شرایط معیشتی و تنگناهای اقتصادی مانند تورم 40 الی 60 درصدی «رویای مسکن، عدم شغل و ازدواج» در عدم مشارکت مردم در انتخابات موثر است؛ زیرا وظیفه مسئولان ایجاد «امنیت عدالت و رفاه» در جامعه است که از اینها هم به عنوان «ارزشهای بنیادین و فراآزادی» در همه حکومتها یاد میشود.
در واقع برای برگزاری یک انتخابات پررنگ با مشارکت حداکثری، تأمین ارزشهای بنیادین در مشارکت مردم حایز اهمیت است. اگر بخواهیم به مشارکت سیاسی واقعی در جامعه دست پیدا کنیم باید این مولفهها و به ویژه معیشت امنیت و عدالت به عنوان موتور محرک انتخابات مورد توجه قرار گیرند.
¢ به آزادی انتخاب اشاره کردید؛ با توجه به رد صلاحیتها آیا این مهم محقق میشود؟
متأسفانه در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 98 با عدم مشارکت مردم روبرو شدیم؛ این عدم حضور مردم در بسیاری از استانها و کلان شهرها روی داد به تبع آن استان قزوین هم با این پدیده روبرو شد و مشارکت گروههای سیاسی و مردمی در انتخابات اندک بود که میتوان اذعان کرد فقدان «آزادی انتخاب» برای مردم در مشارکت آنها بسیار اثرگذار بوده است.
بنابراین اگر جریانهای مختلف سیاسی احساس کنند که کاندیداهای مختلف، همسو با سلایق آنها در انتخابات حضور دارند به طور حتم انگیزه حضور در پای صندوقهای رأی را پیدا خواهند کرد.
¢ به عنوان یک فعال سیاسی چه پیشنهادی دارید تا سلایق مختلف در عرصه انتخابات نقشآفرینی کنند؟
اگر در کشوری احزاب، قدرتمند نباشند کشور «باندی» اداره خواهد شد؛ آنگاه «قدرتزایی ثروت و ثروتزایی قدرت» صورت میگیرد و نظام سیاسی و انتخابات را تحت تاثیر قرار خواهد داد و آنگاه با پول سرمایهدار و یا پول بیتالمال از پل مردم عبور میکنند نه بر اساس شایستهسالاری و پالایش حزبی و تشکیلاتی و پاسخگویی جریانهایی که در یک نظام حزبی از کاندیداها و برنامههایشان دفاع میکنند؛ در این صورت وقتی رقابت تشکیلاتی و سازمان یافته شد این به معنی نقشآفرینی سلایق مختلف در انتخابات است.
¢ به نظر شما مسایلی که سال گذشته کشور با آن روبرو بود میتواند در مشارکت مردم در انتخابات اثر گذار باشد؟
اینگونه اعتراضات را پیش از سال گذشته و در دی ماه 98 برای موضوع بنزین تجربه کرده بودیم؛ آن زمان شاهد بودیم که افزایش نرخ بنزین و مسائل پس از آن در میزان مشارکت بخش قابل توجهی از مردم تاثیرگذار بود و بسیاری از مردم در اعتراض به آن در انتخابات مجلس دوره یازدهم شرکت نکردند.
در انتخابات امسال حساسیتهای بیشتری وجود دارد زیرا در اعتراضات سال 98 که رویکرد اقتصادی و معیشتی داشت؛ موجب کاهش میزان مشارکت شد. در اعتراضات سال گذشته که نسبت به دیگر اعتراضات مدنی به مراتب هزینههای سنگینی برای کشور برجای گذاشت، شاهد بودیم که بخش قابل توجهی از جوانان دهه هفتاد و هشتاد، جامعه دانشگاهی و بانوان در آن حضور پیدا کردند؛ پس میتوان تحلیل کرد با توجه به اینکه اقشار مختلفی در آن حضور پیدا کردند این اعتراضات در میزان مشارکت مردم و عدم حضور آنها در پای صندوقهای رأی موثر باشد.
¢ به عنوان فردی دارای تجربه سیاسی، به نظر شما در این شرایط، حاکمیت چگونه میتواند در ترغیب مردم درپای صندوقهای رأی ایفای نقش کند؟
در این زمینه تصمیم مسئولان سران کشور بسیار حایز اهمیت است که چگونه موتور محرک انتخابات را به حرکت در بیاورند؛ همه میدانیم که این موتور با حضور مردم، احزاب، دانشگاهیان، جریانهای سیاسی، بانوان و جوانان و گروههای مرجع شتاب میگیرد. پس در حال حاضر حاکمیت برای «بازسازی فضای سیاسی» باید دقت داشته باشد تا سرمایههای اجتماعی آسیب دیده را ترمیم کند یعنی با ارایه راهکارهای مدبرانه، میان جوانان، دانشگاهیان و سایر سرمایههای اجتماعی کشور با جریان حاکمیت آشتی سیاسی ایجاد کند.
اگر حاکمیت در کنار مردم، جوانان و دانشگاهیان و دیگر اقشار جامعه قرار گیرد و صدای آنها را بشنود همین میتواند در همراهی مردم با نظام بسیار اثربخش باشد. امیدواریم این صداها شنیده شود و حاکمیت تصمیمهایی اتخاذ کند تا شاهد ایجاد آشتی و همراهی میان جوانان جامعه و حاکمیت باشیم.
¢ لازمه برگزاری انتخابات با مشارکت حداکثری را در چه میدانید؟
جنبشهای دانشجویی و جوانان، احزاب؛ موتور محرکه انتخابات پرشکوه هستند. همراهی این اقشار هم تنها با دیده شدن و شنیدن صدای آنها محقق میشود. با توجه به این که مقام معظم رهبری اخیرا فرمودند انتخابات امسال خیلی مهم است؛ باید دید عوامل اجرایی و نظارتی چه گامهایی برای پررنگ شدن انتخابات برمیدارند؟ با توجه به اینکه فرصت زیادی هم برای این امر مهم نمانده است.
¢ نظر شما درباره اجماع جریانهای سیاسی چیست؟ آیا این موضوع میتواند در میزان مشارکتها و تامین سبد رأی یک جریان سیاسی اثرگذار باشد؟
مهمترین گام، «اجماع جریانات سیاسی» برای حضور با یک لیست واحد قدرتمند و شایسته است. در انتخابات گذشته مجلس، شاهد بودیم برخی از گروههای سیاسی همچون: جبهه اصلاحطلبان در تهران لیست ارایه ندادند هرچند با این وجود با مشارکت برخی احزاب سیاسی یک اجماع نسبی صورت گرفت. متأسفانه برای آن انتخابات در استان قزوین نیز اجماعی صورت نگرفت درحالیکه اگر اجماع صورت میگرفت وقایع بهتری روی میداد.
¢ برای ایجاد اجماعهای سیاسی چه راهکارهایی وجود دارد؟
انتخابات و اجماع، آنی و در یک شب صورت نمیگیرد و باید در یک بستری شکل بگیرد؛ اگر قرار است که اجماعی صورت گیرد بایستی از همین الان جریانهای سیاسی فعال شوند و برای شناسایی نامزدهای انتخاباتی خود اقدام کنند. باید توجه داشته باشیم که گفتوگوهای اجتماعی موجب اجماع میشود هر چند این درحالی است که ما برای مصلحت کشور هم نمیتوانیم بر روی موضوعی اجماع کنیم.
¢ لازمه گفتوگوی اجتماعی را در چه میدانید؟
لازمه گفتوگوی اجتماعی، ساختارسازی، بسترسازی و از همه مهمتر اعتمادسازی است و این اعتماد با آزادی و آگاهی که پیش از این اشاره کردم؛ حاصل خواهد شد.
¢ به اعتمادسازی اشاره کردید؛ این مهم چگونه حاصل خواهد شد؟
اعتمادسازی با صداقت، شفافیت آزادی و آگاهی، تمکین به خرد جمعی و گفتوگو حاصل میشود.
¢ به نظر شما، دیپلماسی بینالمللی در اعتمادسازی مردم نسبت به نظام و مشارکت آنها در انتخابات میتواند اثرگذار باشد؟
امروز تعامل و دیپلماسی بینالمللی لازمه حکمرانی مطلوب در حل مشکلات، اداره کشور و اتکاء به توانمندیهای داخلی است؛ بنابراین در دنیای امروز، تعاملات هوشمندانه و دیپلماسی فعال از اصول پذیرفته شده است و این موضوع در اعتمادسازی مردم و مشارکت سیاسی موثر است.
¢ مذاکرات در دولت اعتدالگرا، نزدیک به اصلاحطلبی رقم خورد و شاهد هستیم امروز دولت اصولگرا آن را دنبال میکند؛ به عنوان یک چهره اصلاحطلب چه دیدگاهی در اینباره دارید؟
جریان اصلاحات و اعتدالگرا همواره به مذاکرات در دنیا و دیپلماسی فعال در چارچوب عزت حکمت و مصلحت تاکید داشته است و برجام و سایر مذاکرات در همین راستا صورت گرفت. امروز خوشحال هستیم که دولت آقای رئیسی به دنبال این مذاکرات میباشد؛ مهم اصلاح شیوه حکمرانی و تعامل سازنده با دنیا، همسایگان و همچنین فهم متدلوژی درست در سیاست خارجی است.
اتفاقاتی مانند بالا رفتن از دیوار سفارت عربستان و برخی اقدامات این چنینی هزینههای سنگینی برای کشور دارد.
¢ پس جریان اصلاحات، موضعی با ادامه مذاکرات توسط دولت سیزدهم ندارد؟
ما با مشاهده تعامل سازنده و دیپلماسی فعال خوشحال میشویم و امیدواریم اثر آن را در زندگی و سفره مردم ببینیم. برای جریان ما، رفاه و آزادی و سربلندی کشور مهم است؛ برای ما مصلحت کشور و مردم مهمتر از در قدرت بودن خودمان است؛ اگر این دولت در این مسیر موفق باشد؛ قطعاً این سیاست مورد حمایت ما نیز است؛ چرا که در این صورت مردم امیدوار میشوند درحالیکه که وقتی دولت یازدهم و دوازدهم روی کار بود جریان مخالف سعی داشتند که دولت روحانی در مذاکرات ناموفق باشد. آنها تصور میکردند در صورت عدم موفقیتهای دولت وقت، مردم به سراغ آنها خواهند رفت درحالیکه ناامیدی مردم موجب میشود که آنها در صحنههای سیاسی حضور پیدا نکنند؛ همان موضوعی که امروز مقام معظم رهبری برای امیدوار کردن مردم اشاره فرمودند. ما اصلاحطلبان معتقد هستیم که موفقیتهای کشور سبب میشود که مردم در صحنههای مختلف سیاسی و اجتماعی حضور پیدا کنند و اینها بر عزت و اقتدار کشور میافزاید.
¢ چه عواملی سبب شده است که دولت آقای رئیسی و اصولگرایان مذاکرات را جدی تلقی کنند؟
مگر میشود اثرات تحریم را روی قیمت دلار، مسکن، خودرو و سایر عوامل را ندید. این موارد و موردهای دیگر از جمله دلایل جدی گرفتن مذاکرات بود؛ ولی فراموش نکنیم همه این تعاملات بینالمللی، مهم و موثر هستند و امیدواریم به ویژه در بهبود شرایط اقتصادی موثر باشند؛ لیکن مهمتر اینکه اتکا به قدرت واقعی و پشتیبانی حداکثری مردم است که موانع بینالمللی و مشکلات داخلی را حل خواهد کرد.
¢ میخواهیم از فضای انتخابات خارج شویم و به فضای مدیریتی و اجرایی استان بپردازیم؛ به عنوان یکی از مدیران اسبق دیدگاه خود را درباره مدیریت ارشد استان، عملکرد و تعاملات ایشان به جریانهای مختلف سیاسی و اجرایی بفرمایید.
من مدتها است در فضای مدیرتی استانی متمرکز نشدهام؛ اما میتوانم اذعان کنم مدیریت استان جدا از مدیریت کشور نیست؛ اینها با هم یک مجموعه هستند. من در حوزه مدیریت به کلیاتی اعتقاد دارم و اگر اینها برای هر استانی رعایت شود آن استان میتواند موفق باشد در غیر این صورت ناموفق میشود در این راستا شما رسانهها و مردم میتوانید قضاوت کنید.
¢ منظورتان از کلیات چیست؟
وقتی درباره مدیریت استان صحبت میشود باید دید آن مدیر ارشد چه برنامههای استراتژیک و راهبردی و توسعهمحور دارد. به عنوان مثال: باید دید یک مدیر استانی چقدر برای جذب اعتبارات ملی تلاش کرده است. من اعتقاد دارم که مدیر استانی باید بتواند اعلام کند چه پروژههای ملی و توسعهای را در استان سرمایهگذاری کرده است. همانند پروژه توسعهای قزوین به شمال، پروژه باراجین در حوزه مدیرت شهری یا ساخت جادههای مختلف و شهرکهای صنعتی که دوره اصلاحات در استان قزوین صورت گرفت. با تحقق اینها میتوان عملکرد مدیریت یک استان را ارزیابی کرد. همچنین مدیریت استان را با اقتدار و استقلال مدیریتی ارزیابی میکنیم.
¢ نظرتان درباره انتصابات اخیر استان چیست؟
معتقدم، درست است که ما به عنوان جریان رقیب هستیم؛ لیکن باید با «حریت و تقوای سیاسی» به نقد مدیران پرداخت بر همین اساس انتصابات را حق استاندار میدانم؛ البته باید در مدیریت به یک اصل توجه کرد و آن این است که انتصابات بر اساس شایستگی و کمترین هزینه باشد تا حاشیهای ایجاد نکند و مصالح مردم تامین شود. در زمان ما هم بابت انتصاباتی که صورت میگرفت همواره نقدهایی میشد و این یک امر نسبی است؛ اما استقلال و اقتدار مدیریت استان باید در برابر همه و نه تنها یک نماینده باشد؛ مدیریت ارشد باید با مدیریت اقناعی پاسخگوی عملکردها باشد.
¢ به نظر شما، در انتصاب مدیران استان، بهتر بود چه نکاتی مورد توجه قرار گیرد؟
ارزیابی مدیریت باید با سه مولفه «رزومه، کارنامه و برنامه» صورت گیرد؛ همچنین در انتصاب مدیران باید توجه شود که چقدر مدیران توسعه محور انتخاب میکنیم؛ امروزه داشتن برنامه عملیاتی و توسعه محور، راهبردی و استراتژیک تحولی حایز اهمیت میباشد و ثبات و تثبیت مدیریتی به نفع کشور است. در کنار اینها نیز رزومه مدیران باید مورد توجه قرار گیرد؛ در آموزههای دینی نیز به اینها تاکید شده است. مگر حضرت امیر (ع) کمیل با آن همه معارف اسلامی را از مدیریت عزل نکرد؛ برخیها نمیتوانند فرماندار یا فرمانروای خوب باشند؛ ولی در مسایل دیگر خوب هستند. بنابراین امیدوارم در ارزیابیها و انتصابات؛ به برنامه محوری، استقلال و شایستهسالاری مدیر توجه شود و مدیری روی کار بیاید که در کار اجرایی ذوب در جریان خود نشود.
¢ درباره اینکه مدیر «ذوب در جریان نشود» بیشتر توضیح دهید؛ مگر انتصابات ما همیشه براساس دیدگاههای سیاسی افراد نیست؟
مدیریت اجرایی با مدیریت سیاسی متفاوت است؛ مدیر اجرایی با حفظ موازین جریان سیاسی نباید تنها به دنبال موضوعات سیاسی جریان خود شود و امیدواریم که مدیریت استان در اجرا و مشارکت سیاسی موفق باشد. البته به نظر میرسد مدیریت اجرایی استان تعاملی با جریانهای سیاسی منتقد نداشتهاند درحالیکه بهتر بود صحبتهای جریان مقابل را بشنود. حضرت علی (ع) خطاب به کمیل نیز در حوزه مدیریت توصیهای دارند با این مضمون که «مدیران در مدیریت دل بزرگی داشته باشند و ظرفیت خود را بالا ببرند» بنابراین انتظار میرود؛ استاندار محترم حرفهای جریان مقابل را بشنود. در دوره اصلاحات و اعتدال ما سعی کردیم با حفظ مواضع سیاسی و رعایت وظایف مسئولیتی اگر عناصر توانمندی از جریان سیاسی مخالفی در میان ما بود، او را در کارهای اجرایی حفظ کنیم. ما به این موضوع اعتقاد داشتیم و از افراد اصولگرای شناسنامهدار نیز بهره گرفتیم و با آنها تعامل داشتیم؛ چرا که ما موفقیت دولت را موفقیت مردم و نظام میدانیم هر چند که رقیب سیاسی ما باشند برعکس دوستانی که در مصاحبه اخیر خود با همین ولایت به جای بیان کارنامه و وعدههای انتخاباتی جریان خود در مجلس و دولت همه مشکلات را به دولت قبل نسبت داده بودند.
خوشحالم که در 8 سال مسئولیت خود هیچگاه نگاهم به گذشته و قبل نبود بلکه به آینده و برنامههای خودم متمرکز بودم.
¢ اختلافات، حاشیههای موجود، عدم وحدت میان برخی از مسئولان استانی چه آسیبهایی میتواند برای استان به همراه داشته باشد؟
یکی از آسیبهای جدی برای هر کشوری، اختلافات موجود در آن جامعه است درحالیکه وحدت اجتماعی اصل مهم تحقق توسعه و پیشرفت و عدالت اجتماعی است. وحدت اجتماعی هم به این معنا است که مصلحت عمومی و مصلحت مردم جایگزین منافع جریان سیاسی و حزب مورد نظر افراد نشود. با توجه به اینکه اختلافات جریانها و گروههای سیاسی به مردم آسیب وارد میکند؛ مدیران اجرایی برای آنکه بتوانند به مردم خدمت کنند باید از حاشیه و اختلافات سیاسی فاصله بگیرند؛ تمام یک دغدغه مدیر، استاندار و فرماندار باید متمرکز بر خدمترسانی و انجام مسئولیتها باشد و زمانی برای پاسخگویی به حاشیهها نداشته باشد. فضای اختلافی و رویکرد تقابلی در کارهای مدیریتی آسیبرسان است. نباید در کار مدیریت دنبال اختلاف بود در خدمترسانی باید برای کاهش هزینههای مردم تلاش شود. مدیر باید حذف هرکاری که هزینه آن برای مردم بیشتر است را اولویت امور بداند و به دنبال برنامههایی باشد که نتایج آن برای مردم اثربخش باشد. مدیری که به دنبال توسعه باشد اهل رفتارهای هیجانی و احساسی نیست در عین حال شجاع و مقتدر است؛ بنابراین با توجه به اینکه اختلافات برای استان و کشور آسیبرسان است باید از آن پرهیز شود.
¢ به نظر شما مدیران فعلی و تیم اجرایی دولت تخصص و توانمندی کافی برای مدیریت استان دارند؟
امروز در کشور و استان با اَبر چالشهایی در حوزههای مختلف فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی روبرو هستیم که میطلبد با نگاه ملی و کشور تلاش شود تا از آن عبور کنیم. مدیر شهرستانی اگر ظرفیت استانی نداشته باشد، موفق نخواهد بود. مدیر استانی باید ظرفیت ملی و مدیر ملی باید ظرفیت بینالمللی داشته باشد تا بتوانند در کار موفق و توانایی تعاملات داشته باشد.
همانگونه که گفتم مدیریت استان را باید با رزومه، برنامه و کارنامه تحولگرایی و مردمداری ارزیابی کرد به ویژه که در این دولت تمام ارکان حاکمیتی با تمام ظرفیت در خدمت مدیران هستند و هیچ توجیحی در عدم موفقیت و عدم خدمت شایسته در استان و کشور پذیرفته نیست.
¢ چنانچه صحبت دیگری دارید؛ بفرمایید.
به عنوان یک فرهنگی و فعال سیاسی تاکید دارم که راه بدون رفت کشور از مشکلات در شنیدن صدای مردم است؛ نباید خود را فریب دهیم. کشور ما، در حکمرانی شایسته و مطلوب موفق نبوده است. مردم هم تنها همین را انتظار دارند؛ سخن اصلی مردم هم این است که حکمرانی شایسته روی دهد. اگر در این زمینه به خوبی گام برمیداشتیم با مشکلات امروز روبرو نمیشدیم. حکمرانی شایسته و مطلوب میتواند برای مردم آزادی رفاه و معیشت ایجاد کند.
لازمه حکمرانی شایسته، قانونمندی، شایستگی و شفافیت است اگر اینها محقق شود به حکمرانی مطلوب دست پیدا میکنیم و مردم برای دستیابی با موفقیت با ما همراهی خواهند کرد.