درنگی کوتاه بر سه تصنیف عارف قزوینی
- شناسه خبر: 33325
- تاریخ و زمان ارسال: 29 فروردین 1403 ساعت 07:40
- بازدید :
محمدرضا مقدم
ابوالقاسم عارف قزوینی (1259ـ 2 بهمن 1312) یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین موسیقیدانان تاریخ ایران است. عارف علاوه بر تخصص در موسیقی در سرایندگی شعر نیز طبع آراستهای داشت و با شوریدگیای که مختص به خودش بود آثار فاخری را در موسیقی ایرانی به جای گذاشت که هنوز بعد از گذشت چندین دهه مورد اقبال و توجه افراد صاحبنظر است.
از عارف تصانیف متعددی برجای مانده است که هر کدام در جای خود مورد توجه و تدقیق پژوهشگران قرار گرفته است. ذوق و قریحه شاعری عارف در کنار تسلطش به دستگاهها و آوازهای موسیقی ایرانی سبب شده بود تا قریب به اکثر تصانیف او شهره عام و خاص شود و بعد از وی نیز خوانندگان متعدد آنها را نیز بازخوانی کنند.
معمولا تصانیف عارف بر اساس ظهور وقایع تاریخی و یا به یاد شخصیتهای آزاده زمانهاش و یا در اعتراض به حاکمیت وقت و بیکفایتی حکام وقت سروده شده است.
برای مثال میتوانیم به تصنیف:
«هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زَغَن شد
از ابر کَرَم خطه ری رشگ ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد»
این تصنیف نزد عموم مردم به تصنیف «از خون جوانان وطن» معرف شده است و جایگاه رفیعی بین عام و خاص دارد و شاید بتوان از آن به عنوان معروفترین اثر عارف نام برد. تصنیف «از خون جوانان وطن» در دستگاه دشتی از ملحقات دستگاه شور ساخته شده است. در صفحه 74 کتاب «عارف موسیقیدان» حاصل پژوهش گرانسنگ مهدی نور محمدی نوشته شده: «این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ملی ایران در طهران ساخته شده است. به واسطه عشقی که حیدرخان عمو اوغلی بدان داشت، میل دارم این تصنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد.
یا در صفحه 98 همان کتاب نوشته است: موقعی که از اسلامبول به طهران آمدم و از طهران به دیدن دوست عزیزم محمد کریم خان گزی میرفتم، در کمال تنهایی در بیابان فراخ (مورچهخورت) اصفهان که شکارگاه صفویه بوده، به فکر وحشیت و بیحقیقتی جنس بشر افتاده و در همان صحرا عاصی شده، دیوانهوار گفتم:
رحم ای خدای دادگر کردی نکردی
ابقا به فرزند بشر کردی نکردی
بر ما در خشم و غضب بستی نبستی
جز قهر اگر کار دگر کردی نکری
روحا… خالقی از موسیقیدانان شهیر ایران در یک سخنرانی که روز 13 اسفند 1342 در مورد تصانیف عارف به سخنرانی پرداخته بود که بخشی از آن به این شرح است:
اما تصنیفهای عارف که موضوع بحث اصلی ما درین سخنرانی میباشد، باید به طور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد و از چند نظر درباره آنها گفتوگو شود که حالا این بحث را آغاز میکنم. عارف در حدود 25 تصنیف ساخته که شعر و آهنگ همه آنها از خود اوست و این تصنیفها شامل یک دوره تاریخ گویای 15 ساله آغاز مشروطیت ایران و حوادثی است که در آن ایام در کشور ما گذشته است. اگر محفل ما مجلسی فقط از اهل موسیقی بود بهتر بود به تجزیه و تحلیل این تصنیفها از لحاظ موسیقی بپردازم ولی برای اینکه موضوع تنها جنبه فنی پیدا نکند، نغمههای عارف را به طریقی مورد بحث قرار میدهم که برای غیر اهل فن نیز قابل استفاده باشد و برای این که مطلب به درازا نکشد به نکاتی که در درجه اول اهمیت قرار دارد اشاره میکنم و این نکات از این قرارند:
روانی و زیبایی نغمهها، ارتباط و پیوستگی آهنگ و شعر، ابتکارات عارف از لحاظ وارد کردن مضامین اجتماعی در تصنیف.
… به نظر من تصنیفهای عارف از لحاظ نغمه از آن نواهایی است که کهنه شدنی نمیباشد و هر چه بیشتر خوانده شود لطف و جذبهاش بهتر درک میشود. از این گذشته، اغلب این تصنیفها خاطراتی را در ذهن ما بیدار میکند و ما را از این زمان به دوران دیگری میبرد که یادآوری چگونگی آن ایام نیز برای ما دلنشین است. البته این اثر بیشتر برای کسانی است که دوران عارف را درک کردهاند و از آن زمان خاطراتی دارند ولی من که در آن دوره کودکی بیش نبودم و شاید توجهی به معانی اشعار عارف هم نداشتم امروز که این نغمهها را میشنوم حتی آنچنان تحت تاثیر قرار میگیرم که هیچ آهنگ دیگری را آن اثر نیست.
در تصنیف دشتی که به یاد دوست شهیدش کلنل محمد تقی پسیان سروده، تاثیر پیوستگی شعر و موسیقی را به حد اعلای کمال رسانیده. کلمات تصنیف بسیار زیباست و با این ابیات شروع میشود:
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد
نالهای که ناید ز نای دل اثر ندارد
هر کسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشکِ تر ندارد
این تصنیف یکی از زیباترین تصنیفهای عارف است که نغمه نیز با ابیات شعر میگرید و تاثیرات درونی شاعر را از این حادثه غمانگیز به خوبی مجسم میکند. (عارف موسیقدان ـ صفحه 134)
بدون شک عارف را میتوان یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان موسیقی ایران دانست. تصانیف عارف جدا از ذات هنری و اصالت موسیقیایی که دارند به دلیل همراه بودن با مسائل اجتماعی و اعتراضی به وقایع سیاسی آن روزگار و همچنین انتقاد از حکام و شاهزادگان، نزد مردم جایگاه رفیعی داشت که اثر بخشی آن نیز تا امروز ادامه دارد و هنوز جامعه موسیقی ایرانی از عارف به عنوان یک هنرمند دغدغهمند یاد میکند.