درباره مشروعیت و مقبولیت
- شناسه خبر: 3910
- تاریخ و زمان ارسال: 14 آبان 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
یک جمله کوتاه توئیت کرده بودم با این مضمون که: “هیچ خلیفهای، حتی امام علی (ع) بدون رای مردم به خلافت نرسید. افکار عمومی مشروعیت میبخشد و میگیرد. حتی اگر اشتباه کند.”
دوست فاضلی خرده گرفت که شما مشروعیت را با مقبولیت خلط کردهاید. مشروعیت را خدا میبخشد و نه مردم … البته در همانجا توضیحاتی دادم متناسب با فضای مجازی و وعده که آن را به شکل مستقل به لحاظ اهمیت موضوع، در سر مقاله روزنامه قلمی کنم.
£
معنای مقبولیت را همه میدانیم. نماینده مجلس و نماینده شورای شهر چنانچه مقبولیت نداشته باشند؛ رای نمیآورند. نماینده بودن یا نبودشان ربطی به مشروعیت ندارد. اما مشروعیت را مردم تعیین نمیکنند؛ مگر در یک جا و همانا انتخاب خلیفه و حکومتی است که قرار است بر آنان حکمرانی کند. دلالیش را عرض خواهم کرد.
مشروعیت یک رفتار یا گفتار را دقیقا خداوند تعیین میکند. اینکه آب انگور تا مدتی که سرکه میشود؛ خوردنش مشروع است. اما زمانی که میزان مشخصی از آن تبخیر شود؛ تبدیل به شراب شده و خوردنش نامشروع و اینکه خوردن کدام گوشت حلال است یا حرام و چه عملی مشروع است و کدام نامشروع را خدا تعیین میکند. کما اینکه اگر تمام آحاد ملت بلکه همه بشر ربا را عملی مقبول بدانند؛ باعث نمیشود که این عمل مشروع شود. یا همجنسبازی یا زنا…
اما خداوند حق تعیین کسانی که قرار است بر مردم حکومت کنند را به خود مردم واگذار کرده است. با ذکر دلایلی از صدر اسلام و استناد به گفتاری از امام خمینی این موضوع را مستند میکنم.
همانگونه که در جمله کوتاه فوق گفتم؛ همه خلفای راشدین رای مردم را داشتند. حضرت علی (ع) اگر چه در روز عید غدیر خم از طرف خداوند و توسط پیامبر اکرم و مستند به آیات غدیر به عنوان امام به مردم معرفی شد؛ اما مردم تحت تاثیر فضاسازی عدهای، با خلیفه اول بیعت کردند.
این بیعت را ما شیعیان اشتباه میدانیم اما آیا این اشتباه، خلافت ابن خطاب را غیر مشروع کرد؟
آیا حضرت علی (ع) به یک عمل خلاف شرع نعوذبالله تن داد که هیچ با چنین حکومتی همکاری کرد؛ چندانکه خلیفه دوم به کرات گفت: لولا علی لهلک عمر؟
اگر مردم حق انتخاب خلیفه نداشتند؛ آیا حضرت علی (ع) در انتخاب خلفای دوم و سوم شرکت نموده، و نامزدی خود را میپذیرفت؟ کسی که در یک انتخابات شرکت میکند؛ یعنی لوازم آن را مشروع میداند. اگر من انتخاب شدم؛ دولت تعیین میکنم و اگر من انتخاب نشدم و دیگری انتخاب شد؛ به آن تن میدهم و مشروعش میدانم کما اینکه علی (ع) همچنین کرد. و امام خمینی فرمود: من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد؛ دولت تعیین میکنم …
این ذرهای از جایگاه امامت امیرالمومنین نمیکاهد. ایشان همیشهی تاریخ امام بوده و امام است. اما امامت حضرتشان با بیعت مردم تبدیل به خلافت نشد؛ تا پس از قتل عثمان.
حضرت اگر حتی خلیفه سوم را هم مشروع نمیدانست؛ در مقابل شورشیان نمیایستاد و از جان خلیفه سوم حفاظت نمیکرد. حضرت با گسیل شیعیان و فرزندانش و محاصره دارالخلافه از حمله افراطیون منتقد که صد البته انتقاداتشان هم اکثراً درست بوده ممانعت نمیفرمود. حتی در انتخاب خلیفه اول کثیری از شیعیان به دفاع از حق خلافت علی (ع) قصد مقاومت و ایستادگی داشتند که طبق نص تاریخ حضرت از این کار به شدت ممانعت کرد.اگر چه گفته شد که حضرت برای جلوگیری از تفرقه بین مسلمین در آغاز حکومت اسلام، چنین کرد که صحیح هم هست. اما اگر عمل انتخاب غیرمشروع بود؛ آیا حضرت مقابل خلاف شرع العیاذبالله سکوت میکرد؟
آیا سراغ دارید که حضرت علی (ع) غیر آن سه سال و نه ماهی که خلیفه بودند؛ حتی یک حکم حکومتی صادر کرده باشند؟ در حالی که طبق نص قرآن کریم و فرمایش پیامبر اکرم، ایشان پس از پیامبر ولیّ مومنین بودند. و اگر ولی را به معنای دوست و یاور بگیریم چنان که برادران اهل سنت میگیرند؛ این سوال پیش میآید که مگر در زمان حیات پیامبر اکرم علی (ع) ولی و یاور و دوست پیامبر اکرم و مومنین نبود؟
£
حقیقت این است که درک سیاسی امام خمینی از تشکیل حکومت همین بود. چندان که تاکید پر رنگ ایشان به وجوب حضور و حقوق مردم بیبدیل و بینظیر است.
نظریهپردازانی که این نکته ظریف از دیدگاه امام راحل را نگرفتند یا نخواستند بگیرند یا قبول نداشتند یا به صرفه نبود که قبول کنند؛ از کنار این نظریه چنان بیتفاوت گذشتند که امروز کار به رویارویی معترضین و حکومت رسیده است. البته که شورشهای مسلحانه اوایل انقلاب ماهیت محاربه داشته است. اگر ولایت امام خمینی برای مشروع بودن حکومت کافی بود؛ چرا حضرتشان بلافاصله پس از پیروزی انقلاب دستور برگزاری همهپرسی دادند؟ آیا اگر فرضا مردم رای منفی به جمهوری اسلامی میدادند؛ ایشان میگفتند مخالفید که مخالفید! حکومت ولایت فقیه مشروع است ؛چه شما بخواهید و چه نخواهید؟ آن وقت نمیگفتند پس دلیل برگزاری همهپرسی چه بود؟
امام در جایی فرمود: « … ما فرض میکنیم که شاه خیلی هم مرد صالحی باشد … خیلی هم آدم صحیحی باشد. خیلی هم خدمتگزار به مردم باشد. خوب مردم وقتی یک خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود. (صحیفه امام خمینی جلد 5 ـ ص 244)
یا جای دیگری میفرمایند :«… اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است. ولو به خلاف و به ضرر خودشان باشد. شما ولی آنها نیستید که بگویید این به ضرر شماست ما نمیخواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید…» (سخنرانی امام خمینی در جمع نمایندگان خبرگان در قم 27 مرداد 1358)
امام حتی قانون اساسی را به رأی مردم گذاشت. در حالی که مردم امور مشروع و نامشروعشان را از مرجع تقلیدشان میپرسند. اما امام قانون اساسی را به رأی مردم گذاشت.
£
این چند کلمه به معنای پیش داوری در مقبولیت و مشروعیت نیست. خصوصا این زمان که فضا ملتهب است. برعکس نگارنده معتقد است رای اکثریت مردم علیرغم نارضایتیهای عمیق براندازی نیست. اما در اثبات اهمیت افکار عمومی و رأی مردم و انتخاب حکومت توسط خودشان است. که متاسفانه گروهی تازه به حکومت رسیده خود را از آن به شدت بینیاز میداند.