حرف درمانی، اپیدمی بین مسئولان قزوینی!
- شناسه خبر: 44615
- تاریخ و زمان ارسال: 18 مهر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
هانیه رحیمی
گفتار درمانی و حرف زدن از مشکلات، بدون ارائه راهحل بین مسئولان به اپیدمی تبدیل شده است. بیماری که در بین متولیان اداره امور استان رایج شده و در سالهای اخیر به درجه حاد خود رسیده است.
همه مسئولان از کمبود زیرساختها مطلعاند
نایب رئیس شورای شهر قزوین اخیرا به کمبود مراکز تفریحی و رفاهی در قزوین اشاره کرده و گفته است: قزوین از نبود این مراکز به شدت رنج میبرد و حتی کودکان قزوینی هم از این کمبود در رنج هستند.
رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر نیز در بهمن ۱۴۰۲ همین مطلب را گفته و اشاره کرده بود: قزوین در حوزه مراکز تفریحی و سرگرمی با کمبود مواجه است و نباید هزینه تفریح مردم را افزایش دهیم.
استاندار قزوین هم سال گذشته با بیان اینکه زیرساختهای قزوین در شأن جمعیت فرهنگ و هنر نیست، به این فقدان اشاره کرده بود.
معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هم در سال ۱۳۹۸ گفته بود: با وجود پیشینه غنی فرهنگی قزوین، یک فضای مناسب و در شأن مردم برای اجرای برنامههای هنری در مرکز استان وجود ندارد.
مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان نیز در آذر ماه ۱۴۰۲ گفته بود: قزوین با داشتههای فرهنگی و آثار و ابنیه تاریخی فراوان سهم مناسبی از حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی کشور ندارد.
همچنین مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در سال ۱۴۰۰ گفته بود: قزوین در زمینه امکانات فرهنگ و هنر دارای ضعف است.
***
این موارد تنها بخشی از واکنشها و اشارههای مسئولان شهر به فقدان مراکز و زیرساختهای هنری، تفریحی و فرهنگی قزوین است.
کافی است این کلیدواژهها در فضای اینترنت جستوجو شود تا تعداد بیشتری از این نمونهها از سالها پیش تا امروز به نمایش درآید.
مسئولان قزوین پشت حرفهایشان پنهان میشوند
واقعیت این است که قزوین به میزان کفایت مراکز فرهنگی، هنری و ورزشی ندارد. اگرچه در حال حاضر شرایط اقتصادی مردم مجال تفریح به آنان نمیدهد با اینحال شهروندان قزوینی به اماکن تفریحی چندانی دسترسی ندارند. زیرساختهای هنر در شهر مغفول مانده و تکلیف فرهنگ و اماکن و ابزارهای اشاعه دهنده فرهنگ هم که معلوم است.
همان جماعت محدود که گاهبهگاه مجالی برای تفریح پیدا میکنند هم یا باید به تهران و شهرهای دور و نزدیک مراجعه کنند و یا به خیل عظیم آنانی که دستشان از امکانات کوتاه است بپیوندند و منتظر گفتار درمانی مسئولان بعدی باشند. اما در پس این واقعیت تلخ، واقعیت تلختر دیگری نهفته و آن پنهان شدن مسئولان پشت حرف و توسل آنها به گفتار درمانی است.
سیر و سوابق اخبار برجای مانده از جلسات، نشستها و رویدادهای استان نشان میدهد مسئولان استان قزوین از سطوح عالی تا پایین، سالهاست به نقص و کمبود در زیرساختهای هنری، ورزشی و فرهنگی وقوف دارند اما هیچکدام آستینی بالا نمیزنند و قدمی برنمیدارند.
حرف زدن از مشکلات ویژگی مسئولان
اگر بخواهیم یک ویژگی را بهعنوان ویژگی مشترک مسئولان استان در نظر بگیریم آن ویژگی قطعا دست روی دست گذاشتن و تنها حرف زدن از مشکلات است و اگر وظیفه مسئولان فقط این باشد پس اقدام عملیاتی و رفع مشکل وظیفه چه کسی است؟
آیا وظیفه مسئولان اطلاعرسانی مشکلات است و مردم از وجود مشکلات مطلع نیستند؟ اگر اینطور است بهتر نیست مسئولان جایشان را با اهالی رسانه عوض کنند؟
آیا مسئولان حرف میزنند تا مردم اقدامی بکنند و از مردم انتظار رفع و رجوع مشکلات را دارند؟ اگر این چنین است پس در جایگاه مدیریت چه میکنند؟
مردم به مدیرانی که صرفاً حرف میزنند بدون آنکه راهکاری ارائه داده و یا باری از دوششان بکاهند چه احتیاجی دارند؟ آیا راه دیگری برای هزینهکرد پول بیتالمال وجود ندارد؟
درد، نبود مدیریت است
درد، نبود مراکز فرهنگی نیست. درد اصلی نبود مدیران حاذق و درد شناس و جامعهشناس است. حرف زدن از مشکلات از عهده همگان برمیآید و آنچه کمیاب است مردان ژرفاندیش، مردمدار و دلسوزند. کسانی که دل در گرو مردم و میهن دارند وگرنه پوشیدن یک دست کت و شلوار و رد و بدل احکام رنگارنگ از کسی مدیر نمیسازد.
گفتار درمانی و حرف زدن از مشکلات، بدون ارائه راهحل بین مسئولان به اپیدمی تبدیل شده است. این بیماری رایج در بین متولیان اداره امور استان در سالهای اخیر به درجه حاد خود رسیده و نیاز به درمان عاجل دارد.
و اگر کسی به دنبال علتیابی نارضایتی عمومی در جامعه است نکته ظریف و پاسخ صدها سوال بیجواب همینجاست.