جولان موتورسیکلتها در شهر
- شناسه خبر: 16325
- تاریخ و زمان ارسال: 21 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
کهنشهر مینودری قزوین سالهاست که از آن شهر آرام گذشته فاصله گرفته. از روزهایی که اتومبیل نبود و تردد در کوچههای آن اگر قرار بود با دوچرخه انجام شود مشروط به داشتن گواهینامه راندن دوچرخه میبود. گواهینامهای که آدابی را آموزش میداده و قوانینی داشته تا تردد با این وسیله نقلیه برای دیگر شهروندان مزاحمتی ایجاد نکند.
حالا اما آن شهر باصفا تبدیل شده به جولانگاهی برای موتورهایی با صدای گوشخراش که آرامش را از شهروندانش ربوده.
سرعت و خشونت
عبور موتورسیکلت با سرعت بالاو صدای گوش خراش برای هر کسی آزاردهنده است. این آسیب اجتماعی در محلات قدیمیتر هم موجب آزار و اذیت شهروندان به خصوص افراد مسنتر و کودکان و زنان میشود.
نسیم 15 ساله یکی از این افراد است. او میگوید: از مدرسه که برمیگردیم همیشه در کوچههای اطراف مدرسه چند موتورسوار هستند که با سرعت رد میشوند و مزاحم دخترهای دانشآموز میشوند. بعضی پدر ومادرها به دنبال بچههایشان میآیند. عده کمی هم سرویس دارند. اما ما که خانهمان نزدیک مدرسه است باید پیاده برویم و این موتورسوارها باعث آزارمان هستند. با سرعت رد میشوند از کنارمان و کمی جلوتر میایستند تا برسیم یا دور میزنند و باز از کنارمان سریع عبور میکنند.» نسیم توضیح میدهد: «مگر خشونت فقط باید کتک زدن باشد؟ صدای موتور واقعا خشونت آمیز است. مخصوصا که به عمد بیشتر هم گاز بدهند و بخواهند آزارت بدهند.»
او همینطور شاهد است که حتی مادربزرگش از صدای موتورها در عذاب است. گاهی که برای خریدهای جزئی بیرون از خانه میرود و در همین کوچههای بلاغی تردد میکند، وقتی که برمیگردد از صدای گوشخراش موتورسیکلتها شاکی است.
نسیم توضیح میدهد: «مادربزرگم معمولا سکوت و آرامش را دوست دارد. حتی به رادیو یا تلویزیون خیلی علاقه ندارد چون از سر و صدا خوشش نمیآید. بیشتر در سکوت مینشیند. حالا شما فکر کنید همین آدم با آرامش چادرش را سر میکند تا برود یک نان بخرد که هم از خانهنشینی فرار کند و هم قدم بزند. بعد کسی با موتوری که صدای گوشخراش دارد با سرعت از کنارش رد بشود و برود. تا وقتی به خانه برگردد تپش قلب دارد و اذیت شده و هر بار که بیرون میرود ما نگرانیم.»
*
پیکهای موتوری بلای دیگری هستند که به جان شهر افتادهاند. موتورهایی که هرکدام یک جعبه یا صندوق پشتشان دارند و تنها چیزی که میدانند این است که باید محتوای بسته را با سرعت هرچه سریعتر به مقصد برسانند؛ از پیادهرو تردد میکنند و عبور ممنوع را با سرعت وارد میشوند و خیابان را برخلاف جهت حرکت طی میکنند. رفتارشان واقعا جنونآمیز و ترسناک است و حتی کارفرما نه به امنیت جانی پیکش فکر میکند نه جان و آسایش شهروندان. تنها معیار همان است که سریعتر به مقصد برسند و بسته را برسانند.
موتورسیکلت به جای ماشین
جدا از خانوادههایی که تنها وسیله نقلیهشان موتور است و معمولا چند نفره ترک موتور مینشینند و در شهر تردد میکنند؛ اما بسیاری دیگر از جوانان هم هستند که به دنبال راحتی تردد موتورسیکلت را انتخاب میکنند. علیرضا که یک خودرو پژو دارد، میگوید: «فقط دو بار من از ماشینم استفاده کردم در این 8 ماهی که آن را خریدم. بیشتر اوقات ترجیح میدهم با موتورم بیرون بروم. این عادت را از دوستان تهرانیام یاد گرفتهام. از هر جهت به صرفهتر است. هم در تردد با موتور نسبت به ماشین مصرف سوختم کمتر است، هم در زمان صرفه جویی میشود. اگر بخواهم با ماشین بروم تا مرکز شهر باید نیم ساعت در راه باشم آن هم در زمان شلوغی. اما با موتور از بین ماشینها راحت رد میشوم و نهایتا از پیادهرو عبور میکنم و در ترافیک نمیمانم.»
میپرسم این تخلف نیست؟ میگوید: خب وقتی امکانات شهری خوب نیست شهروند مجبور میشود راه میانبر پیدا کند. شما ببینید تمام پزشکان در یک خیابان هستند. مراکز خرید هم در همان خیابان متمرکزند. اینکه من الان تخلف میکنم بخش زیادی تقصیر مسئولان و مدیران شهری است. از گذشته تا به حال تصمیمات تک تک آنها باعث شده که حالا وضعیت ترافیک، حمل و نقل و عبور و مرور اینطور باشد و شهروند هم مجبور شود خلاف کند.
علیرضا همینطور ادامه میدهد: «شاید اگر ترددم کمتر بود من هم از ماشین استفاده میکردم؛ اما برای من که در روز مدام باید از این سر شهر به آن سر شهر بروم موتور خیلی وسیله نقلیه به صرفه و خوبی هست.»
*
شاید آرزوی شهری آرام، که بشود در آن صدای پرندههای مختلف و صدای آب جاری در جویهایش را شنید دیگر یک رویا باشد. آن هم در این زمانی که پیادهروی برای اغلب افراد مشروط به پوشیدن لباس خاص و کفش مخصوص و زمان مناسب در یک مسیر خاص شده است. شاید باید پذیرفت که با وجود مدیران شهری که تا به حال شهر را خودرو محور طراحی کردهاند و مدیران فعلی هم که قصدی برای تغییر و بهبود آن ندارند و تدبیری برای آینده نمیاندیشند اوضاع قرار نیست از این بهتر شود!
ولی حالا که مسئولان به فکر نیستند حداقل خودمان به فکر شهری باشیم که در آن نفس میکشیم.