جای خالی سالن تئاتر
- شناسه خبر: 24909
- تاریخ و زمان ارسال: 30 آبان 1402 ساعت 07:30
- بازدید :
حسن لطفی
حالا دیگر بیش از هر زمانی نیاز به سالنهای استاندارد برای اجرای تئاتر، کنسرت موسیقی، همایشهای فرهنگی، نمایش فیلم و… احساس میشود. برایش هزار و یک دلیل هم میشود آورد. از پیشینه فرهنگی قزوین گرفته که کسی نمیتواند انکارش کند تا رشد قابل توجه مخاطبان هنر، ظرفیت بالای هنرمندان منطقه قزوین که روزبهروز بیشتر و بهتر میشود و… دیگر کسی نمیتواند بگوید هنرمندان قزوینی در دنیای هنر شاخص نیستند. درخشش داستاننویسان، فیلمسازان، هنرمندان عرصه تئاتر، هنرمندان موسیقی، تصویرگران، مجسمهسازان، نقاشان و خطاطان صاحبنام دیگر استثناء نیست و قاعده است. استقبال مردم و هنردوستان از رویدادهای هنری و فرهنگی هم مال امروز نیست. از دیرباز قزوین و شهرهای اطرافش به هنگام برگزاری اتفاقات هنری با مخاطب قابل قبولی روبرو بوده است. فراموش نمیکنم در اواخر دهه شصت در یکی از نشستهای سینمایی که در سینما آریا برگزار شده بود، میهمان جلسه (عبدا… اسفندیاری) با دیدن سالن مملو از جمعیت به من که گرداننده جلسه بودم گفت: این همه جمعیت غیرممکنه، حتما فکر کردن نمایش فیلمه، قول میدم، یکربع از جلسه گذشته، ده نفرهم نمانند! اشتباه میکرد. جمعیت کمتر که نشد بیشتر هم شد. تعجب عبداله اسفندیاری و بهروز غریبپور در اختتامیه بیست و پنجمین جشنواره تئاتر قزوین از یک نکته حکایت میکند، ظرفیت بالای مخاطبان آثار هنری در قزوین! شاید به خاطر همین کمبود یا بهتر بگویم نبود سالن مناسب هنری، که خواسته به حق و درستی است و سالها گوشی برای درک فریادش و ارادهای برای ساختش نبوده است. برای نویسنده این مطلب، این گوش و اراده فقط در بین مدیران و متولیان فرهنگی و هنری کمیاب نبوده! ثروتمندان شهر و کسانی که دود کارخانهها و شرکتهایشان نصیب مردم قزوین میشود، بازاریانی که ثروت زیادشان زبانزد این و آن است و خیّرینی که داراییهای خود را صرف ساخت مدرسه و… میکنند شامل این گوشها و چشمهای بسته هستند. مدیران مقصرند نه به خاطر نبود پول و سرمایه! که وجود این دو اگر چه ضروری است اما گاهی اراده و پشتکار فردی میتواند کمبود آن را تا حدوی جبران کند و نتایج نسبتا خوبی داشته باشد (نمونهاش ساخت سینما بهمن توسط جعفر نصیری شهرکی با همفکری هنرمندان) البته این حرفم به معنای عدم تلاش برای تزریق پول به کارهای فرهنگی و هنری نیست. فراموش نمیکنم در همان سالهای پایانی دهه شصت بودجه ساخت مجتمعی فرهنگی به قزوین اختصاص یافته بود، هادی تبسمی (مدیر کل وقت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی) دربهدر به دنبال زمین برای ساخت مجتمع میگشت. زمینی که از او دریغ شد و باعث شد تا هزینه آن به رودبار تعلق گیرد. شهری که ظاهرا مردمش بیش از ما به شهری که در آن زیست میکردند علاقه داشتند. قصدم از این نوشته شخم زدن گذشته و افسوس و آه نیست. پی تحقق خواستهای هستم که برندهاش فرهنگ، هنر، مردم، هنرمندان و خطه مینودری قزوین است. تعلل و سستی و بیارادگی و قدر دیار خود را ندانستن کافی است. بازیهای سیاسی را تمام کنیم و به بیکفایتیها خاتمه بدهیم. قزوین گوهر بزرگی است که سرمایههای فرهنگی و هنری و دینی و سیاسی و ورزشی و علمی و….. کم ندارد. لطفا به عنوان مدیر، مسئول و ثروتمند و شهروند به فکر پیشینه قزوین باشیم.