توهمات ترکی، آذری و صهیونیستی
- شناسه خبر: 19196
- تاریخ و زمان ارسال: 4 شهریور 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
سید ابوالفضل هاشمی
پس از اینکه در جنگ اخیر قره باغ سلاح اسرائیلی و عناصر وابسته به داعش که توسط ترکیه تأمین شده بودند قرهباغ را به نام آذربایجان تصرف کردند، باد به سر برخی خورد و تصور کردند که میتوانند کارهای زیاد دیگری را انجام دهند.
در آن برهه آنها متوجه نبودند که اگر ایران و روسیه ورود نکردهاند به دلیل ناتوانی آنها نبوده و آنها دلایل دیگری داشتند که به آن دلایل از ارمنستان در مقابل آذربایجان حمایت نکردند، مساله بیشتر به رویکرد غرب گرایانه دولت ارمنستان مربوط میشد و دلیل واقعی شکست ارمنستان در آن جنگ، نتیجه رأی مردم این کشور به غرب گرایان بود.
البته درباره ایران هم نمیتوان انکار کرد احساسات قومی و مذهبی تاثیر بسیار زیادی در تصمیمگیری به نفع حمایت از آذربایجان داشت، به هر حال آذربایجان پاره تن ایران است و هنوز مردم ایران چنین دید و احساسی نسبت به آذربایجان و مردم این کشور دارند، آنها آذربایجان را جزو خود میدانند نه جدا از خود؛ اما متأسفانه اتفاقی که رخ داد این بود که برخی سیاستمداران در آذربایجان به جای بهره بردن از این ماجرا در تحکیم روابط خود با ایران به سمت تحکیم روابط خود با اسرائیل و ترکیه رفتند.
سیاستمدارانی که بینش سیاسی داشته باشند به خوبی میدانند که منافع عمومی و درازمدت آذربایجان در همکاری با ایران و روسیه به عنوان همسایههای دیوار به دیوار است.
در این میان اسرائیل به دنبال جنگ نیابتی است؛ در نتیجه با استفاده از شهروندان آذربایجانی، تا آخرین نفر آنها با ایران بجنگد، از طرفی ترکیه نیز به دنبال آن است که هژمونی خود را گسترش دهد و نقش خود را در ناتو به عنوان نفوذی در میان کشورهای مسلمان نشان دهد و بزرگتر کند.
طی دو دهه پیش، غرب دو پروژه را برای مقابله با پخش شدن موج ایدئولوژی اسلامی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی در ایران داشت؛ یکی حمایت و تقویت سلفیگری وهابی و دیگری حمایت و تقویت تفکر اخوان المسلمین با الگوی ترک آن بوده و هست از اینرو ایجاد گروههای تروریستی معروف مثل داعش و القاعده و… هم همه در همین راستا بوده است.
تنها سادهلوحان حرفهای سیاستمداران آمریکایی را باور میکنند، چرا که آنها یاد گرفتهاند بسیار خوب دروغ بگویند؛ به عنوان نمونهی بسیار آشکار، آمریکا در حالی با طالبان در حال مذاکره بود که دولت رسمی افغانستان در حال اداره کشورش بود، آن هم دولتی که متحد رسمی آمریکا به حساب میآمد.
آنهایی که روی آمریکا حساب باز کردهاند باید به خوبی از این ماجرا درس عبرت بگیرند و بدانند که آمریکاییها در ظاهر ممکن است خود را متحد و دوست برخی کشورها و حکومتها نشان دهند ولی وقتی منافعشان اقتضا کند حاضر هستند با دشمن آن حکومتها هم تبانی کنند.
واقعیت مخفیای نیست که القاعده به طور رسمی توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ایجاد شد و همه گروههای تروریستی که ذیل این سازمان ایجاد شدند، مثل داعش، همه توسط همان سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ایجاد شدند و برای منافع آن فعالیت میکنند.
به هر حال مشاهده میکنیم در جریان آنچه از آن به عنوان بهار عربی یا بیداری اسلامی نام برده میشود، آمریکاییها پشت متحدین دیرینه خود را خالی کردند و اجازه دادند گروههای وابسته به اخوانالمسلمین در شمال آفریقا به قدرت برسند.
آقای اردوغان هم بلافاصله پس از فروپاشی حکومتهای لیبی و تونس و مصر به آنجا سفر کرد و نمونه ترکیهای را به آنها پیشنهاد داد ولی با تعجب اینها دست رد به سینه اردوغان زدند و علیرغم اینکه همه اینها وابسته به جریان اخوانالمسلمینی بودند ولی اعلان کردند که ترجیح میدهند الگوی ایرانی را پیاده کنند (منظور اینجا این نیست که ایران در این ماجراها نقشی داشته و یا آنها را هدایت میکرده، منظور این است که آنها دنبال الگوی حکومت ایرانی اما از نوع سنی آن بودند، این را به نقل از کتاب «بحران اهل تسنن» نوشته وزیر اطلاعرسانی سابق اردن گفتم)
آمریکاییها و ترکها نقشه دوم خود را پیاده کردند، آنها استفاده از گروههای سلفی وهابی و ایجاد گروههایی مانند داعش را اجرا کردند چراکه بخش دیگر نقشه آنها، استفاده از ترکیه به عنوان ابزاری برای تجمیع اقوام ترک بود.
در جاهایی که ترکیه نمیتوانست نفوذ کند، کشورهای عربی، بحث سلفیگری وهابی را پیش کشیدند و در جاهای دیگر مانند آذربایجان و… بحث قومیت ترک را، این درحالی است که قومیت ترک و مسلمان برای اینها مهم نیست.
از نظر سیاسی، ترکیه که تنها عضو مسلمان ناتوست، برای تقویت موقعیت خود نیاز دارد به کشورهای مسیحی عضو ناتو بگوید که داشتن ترکیه میتواند امتیازهای بسیار زیادی را برای ناتو ایجاد کند که بدون آن، آنها نمیتوانند، به آن برسند.
با توجه به ایدئولوژی فکری حاکم بر ترکیه که بر مبنای ایدئولوژی اخوانالمسلمینی است، شهروندان آذربایجان که شیعه هستند در چنین حکومتی جایگاهی ندارند، مثل علویها و شیعیان ترکیه که حدود 25 درصد جمیعت این کشور را تشکیل میدهند، ولی چون منافع آمریکا و ناتو اقتضا میکند ترکیه از بهانه اتحاد قومیت ترک استفاده میبرد.
متأسفانه برخی سیاستمداران در آذربایجان تصور میکنند داشتن تفکرهای لاییک میتواند اولویت بر بحث مذهبی داشته باشد اما واقعیت امر این است که ایدئولوژی لاییک در این ماجرا نقشی ندارد به عنوان نمونه مدتی پیش پروژه جدیدی را برای اشغال استان سیونیک ارمنستان آغاز کردند تا این منطقه را به آذربایجان و ترکیه وصل کنند.
علیرغم همه اخطارهایی که توسط ایران و روسیه به آنها داده شده بود، ولی گویا اینها سرمست از پیروزی قره باغ که توسط دیگران برایشان به ارمغان آمده بود تصور کردند این طرح هم به راحتی به اجرا در خواهد آمد در نتیجه ابتدا، حدود سه کیلومتر هم درخاک ارمنستان پیشروی کردند، اما به یکباره با واکنش شدید ارمنستان مواجه شدند و علیرغم برخورداری از انواع و اقسام تسلیحات اسرائیلی و ترکیهای، نه تنها نتوانستند یک قدم جلو بروند بلکه متحمل خسارت هم شدند، بعد آمدند ایران را متهم کردند که به ارمنستان پهباد و خمپاره و موشک و… داده و ناکامی تسلیحات اسرائیلی و ترکیهای را به دوش تسلیحات ایرانی انداختند.
البته ناکامان هیچ شاهدی برای این اتهامات خود مطرح نکردهاند و فقط در حال الگوبرداری از اوکراین در تهمت زنی به ایران در این ماجرا هستند. آنها پیشتر هند را تهدید کرده و مدعی بودند ارمنستان از هند تسلیحات تهیه کرده است البته برخی بر این باورند که چون ایران تسلیحاتی تولید کرده که میتواند تسلیحات تولید شده اسرائیل، ترکیه و ناتو را زمینگیر کند، چنین اتهاماتی بر علیهاش مطرح میشود.
واقعیت امر این است که تجربه نشان داده ارمنیها، جنگجویان بسیار خوبی هستند و اگر تسلیحات دستشان باشد به خوبی بلد هستند از خودشان دفاع کنند از اینرو طی دو سال اخیر از نقاط مختلف اسلحه تهیه کردهاند تا از خاک خود دفاع کنند و این ماجرا ربطی به ایران، هند و یا کشور دیگری ندارد.
ترکیه و آذربایجان به صراحت نشان دادهاند که در صدد اشغال ارمنستان و یا استانهای جنوبی آن هستند و طبیعی است ارمنیها هم خود را برای چنین مقابلهای آماده کنند، همانگونه که آذربایجان منابع تسلیحاتی دارد ارمنستان هم منابع تسلیحاتی دارد و قطع یقین هم ارمنیها به دنبال تسلیحاتی خواهند رفت که بتواند در مقابل تسلیحات اسرائیل و ترکیه خودی نشان دهد و ماجراهای اخیر نشان داد که دستیابی آنها به چنین تسلیحاتی بعید نیست.
اگر درایت سیاسی وجود داشته باشد قطع یقین مقامات عالی این کشورها جنگطلبان را کنار میگذارند و متوجه میشوند که کشورهای منطقه اجازه تغییر نقشه را به آنها نخواهند داد و رویای اتصال ترکیه به دریای خزر محقق نخواهد شد و بهتر است به داشتههایشان در مرزهایشان اکتفا کنند و به جای دشمنی با همسایهها به سمت دوستی با آنها بروند.
البته ایران در ادامه سیاستهای تنشزدایی خود؛ پرهیز از تنش را به سمت همکاری اقتصادی سوق داده است از اینرو دیدار وزیر خارجه کشورمان با مقامات آذربایجان و نشست ادارات مسئول ارتباطات حمل و نقل دو کشور در آستارا را باید در عمل به چنین رویکردی تعریف کرد.
شاهین مصطفی اف و مهرداد بذرپاش چندین تصمیم مهم را به طور همزمان اتخاذ کردند که بر این اساس آذربایجان و ایران ساخت پایانه بار آستارا تا پایان سال 2024 میلادی، ایجاد زیرساختهای مرزی و گمرکی بر روی پل جادهای رودخانه آستارا، اجرای پروژه هاب بار راهآهن آستارا را اجرایی میکنند.