تنهایی عذابآور سالخوردگان!
- شناسه خبر: 52767
- تاریخ و زمان ارسال: 16 بهمن 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

ا.امیردیوانی
با من اگر سپهر بود سرگران چه باک
چون پیر گشت، ناز پدر میتوان کشید
حسن بیک رفیع
تعداد پرشماری از صاحبنظران بر این باورند که تنها ماندن سالمند پس از عمری زندگی مشترک با همسرش که با بد و خوب و کم و زیاد، همدوش بوده، هولناکترین لطمه روحی را به او وارد میسازد چونان که اینگونه کسان به دنبال جانسپاری همسرشان دیگر انگیزهای ندارند، خویشتن را در قفس جدا ماندگی محبوس میکنند و این فرزندان، خانواده و اطرافیانند که باید شرایط مناسب را جهت دلبستگی وی به ادامه زندگی فراهم سازند. به قول حافظ شیرین سخن:
سینه مالامال دردست ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد، خدا را همدمی
یا صائب تبریزی باریکاندیش و نازکخیال چه خوش گفته است:
میکند بر سنگ خارا داغ تنهایی اثر
بیستون خاموش شد تا کوهکن از پا فتاد
در ایران، تنهایی و بی یار و یاوری، سرنوشت محتوم شمار زیادی از کهنسالان است. فرزندانی که جدا زندگی میکنند و چه بسا در شهرهای دور هستند یا قید همه را زدهاند و رفت و آمدهای خویشاوندی محدود که برآیندِ این اجتماع است، برای پیران، معضلات ایشان را دو چندان کرده است! نسل امروزین نیز از هماکنون این اندیشه را در سر پرورانند؛ چندان نمیپاید که در چهره تک و تنهایی دچار میگردند. جدایی، دورافتادگی کمفرزندی بیاولادی و کمبود عاطفه این قبیل مشکلات و ناهمواریها را در نسلهای آتی شدیدتر میکنند.
دل از درد جدایی میکشد آهی و میگوید
که تنهایی عجب دردی است، وای از درد تنهایی
هلالی جغتایی
جمع کثیری از پیرزنان و پیرمردان به سبب بیماریهای جسمی و روحی و درگذشت عزیزان و نزدیکان در معرض انزوا و جاماندناند، بیشتر اینان دوران سالخوردگی را در «عصر تنهایی» توصیف کرده و به منزله تجربهای ناخوشایند از آن هراسانند. شواهد حکایت از آن دارند که احساس تنهایی، پدیدهای فراگیر و گسترش یافتهای است و بین ۲۵ تا ۵۰ در صد کل جمعیت فزون تر از 65 سال را در بر حسب سن و جنس، تحت تاثیر قرار میدهد.
عصا با راستی هر دم به گوش پیر میگرید
دگر در خواب خواهی دید ایام جوانی را
واعظ قزوینی
به نظر «ژان پل سارتر»؛ فیلسوف نامدار فرانسوی: «یک علت تنهایی این است که باید مراقب قلبهایمان باشیم. وقتی تنهاییم، در پی دوست میگردیم، پیدایش که کردیم، دنبال عیبهایش میگردیم. موقع از دست دادن، به دنبال خاطراتش میگردیم و همچنان تنها میمانیم. هیچ چیز آسانتر از قلب نمیشکند!»
نجیب کاشانی چه شیوا سروده است:
ز دل شکستگی خویشتن زمینگیرم
دل شکسته ز پای شکسته کمتر نیست
دریغم میآید از ژرفای سینه بانگ بر نیاورم که:
تو اگر میدانستی که چه دردی دارد، که چه رنجی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن؛ دیگر نمیپرسیدی: «آه ای مرد، چرا تنهایی؟!»
تنهایی و هزار درد
پیری نه قرص داره نه آمپول
هر روز داره یک بامبول
حمیدی
نرگس خانم میگوید: «نباید گفت پیری است و هزار درد!» منظورش دردهایی است که از وقتی دخترانش را در شهرستان شوهر داد و همسرش به رحمت خدا رفت، دچار آنها شد: فشار خون، سردردهای میگرنی و مرض قند از جمله این دردها بود. ناراحتی روانی به خاطر تنهایی، به علاوه بیماریهای روحی، امراض روان تنی بر اثر افسردگی هم مزید بر علت شد. بررسی شواهد موجود درباره احساس تنهایی سالمندان دلالت بر این دارد که ریشه خیلی از حالات نامتعادل روانی پیران مانند افسردگی، خودکشی و یاس شدید، حس تنهایی است. دانشمندان بر این باورند هر چالشی که به رفع احساس پیران بیانجامد، سدی است استوار در برابر موج معضلات غامض روانی افراد مسن و از سوی دیگر موجب بهبود عزت نفسشان میشود. مداوای موفقیتآمیز احساس تنهایی ممکن است مرض جدیای به مثابه افسردگی را بکاهد. از سویی فزونی ارتباطات اجتماعی امکان دارد باعث ارتقای تندرستی این گروه از سالخوردگان شود.
مرا تکیه جانِ پدر به عصاست
دگر تکیه بر زندگانی خطاست
سعدی
حس دردمندی و مرارت و شرایط عاطفی بس زجرآور و احساس فرسایش روانی در تجربیات مشارکتکنندگان یک پژوهش در مورد تنهایی پیران در متن زیر بازگو شده است.
پژوهندگان این تحقیق، احساس تنهایی را به عنوان شرایط عاطفی بس محنتزا و تجربهای فردی، ناخوشایند، منفی، عذابآور دردمند، دشوار وحشتناک و تحملناپذیر به وصف در آوردهاند. در عین حال، تنهایی به منزله سرنوشتی تیره و مبهم شناسانده شده است.
از جمله کسانی که با او در این پژوهش مصاحبه شده بود، راجع به وضعیت خویش میگوید: «دردآورترین چیز زندگانیام، تنهایی و بیکسیه. تنهایی خیلی ناجوره، حس میکنی همه غمهای عالم مال تست، همش آدم میره تو فکر و خیال؛ این فکر و خیال کردنا آدمو دیوونه میکند؛ خیال میکنی هیشکی برات تره هم خرد نمیکنه و بهت محل نمیزاره، فراموشت کردن، حال انسان از خودش به هم میخوره تا اونجا که میخواد سرشو به دیوار بکوبه! گاهی وقتا اینقدر دلم میگیره که میشینم و هایهای میزنم زیر گریه. با خودم میگم: آخه واسه چی؟ چرا باید من بخت برگشته این اندازه دلم تنگه بشه و تک و تنها بمونم … پاهام، کمرم همه جای بدنم درد میکنه، ولی خداوکیلی هیچ دردی بدتر از درد تنهایی نیست که نیست!!
تجربیات سالمندان شرکتکننده در این پژوهش، حالت احساس افسردگی روانی را عیان ساختند. مشارکتکنندگان بیان داشتند از حس بیحوصلگی، خودکمبینی، بیارزشی و بیمصرفی، نومیدی، اضطراب، افسردگی و درماندگی و عدم عزت نفس ـ که به دلیل احساس تنهایی به وجود آمده ـ در رنجاند که این خود باعث فزونی درد و محنت برخاسته از حس تنهایی میگردد.
ستمی تحت عنوان تجرد
افراد مسنی که همسرشان را از دست می دهند و یک عامل عمده احساس تنهایی را فوت آنان قلمداد میکنند. بیشترشان میگویند که ازدواج مجدد ممکن است در تقلیل احساس تنهایی بدیشان یاری کند؛ لیکن به رغم تمایلشان به ازدواج مجدد، فرزندانشان با این امر مخالفت میورزند.
یکی میگوید: «الان ۸ سالی میشه که خانمم به رحمت خدا رفته، یک دسته گل بود! دو سال بعد از فوت اون میخواستم به خاطر تنهاییام زن بگیرم؛ اما بچههام دو پا را توی یک کفش کردن و نذاشتن و گفتن آبرومون جلوی در و همسایه و فک و فامیل میره…»
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده اکنون همانیم
مولوی
مرگ، موضوعی طبیعی است ولی وقتی کسی در دوران کهولت، همسر خویش را از دست میدهد، احساس نزدیکی بیشتری به مرگ میکند و این برای وی دردآورست. این در حالی است که در سالمندی بدن فرد میانسال نیز دچار افت عملکرد میگردد و چنین کاهش قوی کارکرد و پیدایش بیماریها این احساس را در آدم به وجود میآورد که به آستان مرگ نزدیکتر شده است!
ضمنا باید بدین نکته اشاره داشت که مرگ همسر برای شخص سالخورده فشار روحی (استرس) زیادی حدود 100درصد ایجاد میکند و آسیبپذیری را در وی میافزاید. علت این است که فرد سالمند به سبب مشکل جسمی و کهولت سن قادر نیست بعد از مرگ همسر برای خودش سرگرمی پدید آورد و بدین علت حسن میکند فاصله چندانی تا مرگ ندارد. سالمندان، آفتاب لب بامند تا سایهشان بر سرمان است باید برایشان کاری کنیم. حالا میدانیم تنهایی چه بلایی سر سالخوردگان میآورد و فهمیدهایم ازدواج یا معاشرت چقدر میتواند به آنها مدد کند. ارتباط با خدا، زندگی با خاطرات گذشته و ایجاد ارتباطات نوین راههای جبران این تنهایی است، ایمان و اعتقاد به پروردگار و ارتباط با او تنها امید و قدرت مبارزه با احساس تنهایی را میدهد. سالمندان میدانند خدا پیوسته با آنان بوده و تنها امیدشان است و با وجود توکل و ایمان به ایزد توانا احساس آرامش خاطر و امنیت میکنند.