تقدیم به مادران آسمانی
- شناسه خبر: 7443
- تاریخ و زمان ارسال: 20 دی 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
مهناز اسماعیلی
ای زیباترین نغمه روی زمین و ای زیباترین چهره جهان که همه خطوط زیبای صورتت را با تمام وجود دوست داشته و به خاطر میسپارم که نکند روزی در یادم کمرنگ شوند.
مهربانترین، چگونه آن همه مهربانی را در خود جای داده بودی؟
مگر میشود کسی را داشت که بتواند با من و هر کسی که نام انسان دارد، مهربان باشد و اینقدر دوست داشتنی؟
چه کسی میتواند طعم محبت را در چایی ساده جای دهد که بعد از آن هیچ طعمی در دنیا، آن را نخواهد داشت.
چقدر زود گذشت و چقدر سریع، و چه بیرحم است روزگار، که دیگر هیچکسی در دنیا نتواند حتی یک چای ساده برایت دم کند با چاشنی مهر مادر، که چنین دیگر زاده نخواهد شد و دیگر نیست آن فرشته مهربان که وقتی زنگ خانهاش را میزدم، با تمام وجود میگفت: «دخترم آمدـ. این جمله قشنگترین موسیقی دنیا بود که دیگر هیچکس مانندش را نمینوازد.
دیگر هیچکس نیست که با تمام وجود و با دلنشینترین لحن و جملات برایت دعا کند و البته که در ملکوت و نزد خداوند مهربان دعایم خواهی کرد، این مهر توأم با دعا، اتصالیست قطع نشدنی که با ذات پاک آمیخته است.
خوش به حال خدا، که فرشتهای به نام مادر آفرید و در مدتی کوتاه، این فرشته را فراخواند، اما چه کنم من با دلتنگیم؟
خوش به حال فرشتههای ملکوت که مادرم را در آغوش میکشند و چه خوشبختند آن فرشتگان که میتوانند طعم دلچسب آغوش مادرم را تجربه کنند و من چه دلتنگم و دستم کوتاه.
چقدر دنیا کوچک و تنگچشم است که نتوانست این رابطه پر مهر ما را تابآورد و چقدر دل من کوچک است و کوچکتر هم شد؛ چقدر طول خواهد کشید که بتوانم با سفرت به جوار سپهر خداوندی کنار بیایم.
راستی چگونه از من دل کندی؟ میدانم که بهترینها را برایم میخواستی و این دل کندن هم جزئی از آن بود. میدانم.
الان بیشتر در کنارمی، کاش بتوانم تحمل کنم، توأمان در کنارم بودن و نداشتنت را مادر.
میبینمت در آغوش فرشتگان، در جوار مهر خداوند که دعاگویم هستی.
با تمام وجود آن را حس میکنم و در عمق جانم نفوذ میکند.
دلخوشم با خاطراتت، با یادآوری چهره مهربان و خستهات، دلخوشم با دعاهایت از آسمان و خوابهای زیبایت که میبینم.
باز هم خوش به حال خدا، بندهای عابد چون تو دارد و خوش به حال فرشتههایش در ملکوت که محبتت را نثارشان میکنی. میدانم هستی و میدانم که مهرت را دریغ نمیکنی.
چگونه فراموش کنم محبت بیهمتایت را، حتی به گلها، که از محبت فراوانت به جنگلی میماند، اما آن جنگل هم که فقط با محبتت جولان میداد، دیگر نیست چون با نسیم بیمهری و نبودنت خشک شد.
چگونه فراموش کنم رنجها، زخمها، دردهایت را، صدای شکسته شدن دلت، تنهائیت را و حتی نبودن گلهایی که با تمام وجود پرورش داده بودی.
و چه ناجوانمردند کسانیکه حقت، که اندک مهر بود و همدلی، از تو دریغ کردند و خداوند نیز برنمیتابد این ظلم به فرشتهاش را.
از خداوند مهربان آرامش و شادی روحت را خواستارم، ای زیباترین فرشته بیتکرار خدا.