تغییر نیت در ظهورخواهی
- شناسه خبر: 44723
- تاریخ و زمان ارسال: 21 مهر 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
دکتر شهرامیار ـ استاد دانشگاه
بخش یازدهم
خداوند در آیه 8۴ سوره اسراء منشا عمل انسان را شاکله او میداند «کُّل یعمل عَلی شاِکلِته»، که در روایات از آن به نیت تعبیر شده؛ واژه شاکِله از شکَل است به معنای مهار کردن، یعنی نیت انسان هرچه باشد او را مقّید به یک رویهای مطابق همان نیت میکند. در واقع به اعمال و رفتارش شکلی مطابق نیتش میدهد. به این خاطر به آن شاِکله میگویند، خداوند در این آیه علت تفاوت اعمال و رفتار انسانها را با یکدیگر تفاوت شاکله آنها دانسته و فرموده، هرکسی مطابق نیتی که در او نهادینه شده و به او شکل داده و شخصیتش را ساخته عمل میکند. وقتی آیه 8۲ سوره اسراء «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا» نازل شد عدهای پرسیدند خدا با آن مهربانی کاش کاری میکرد که قرآن برای مومن و کافر رحمت میبود!!! بعد از آن بود که آیه 8۴ (که در ابتدا اشاره کردیم) نازل شد. خداوند با این آیه فهماند که اگر قرآن برای کافر موجب خسران و ضرر است به خاطر شاکله وجودی خود آنهاست؛ یعنی نیت آنها پلید است و همان موجب میشود با وجود رحمت بودن قرآن آنها رویهای که به ضرر خودشان میشود را در پیش بگیرند. رسیدن خسران از ناحیه شاکله خود آنهاست نه قرآن. به تعبیر دیگر چون مواضع عملیشان بر اساس نیتشان تعیین میشود و آن دارای مشکل است طبعا دچار خسران میشوند. بنابراین نیت فقط برای ثبت اعمال انسان جهت جزا یا پاداش در آخرت نیست بلکه نوع عملی که در دنیا انجام میدهیم و نیز میزان تاثیر آن ریشه در نّیات انسان دارد. انسان به هر شکلی برای خودش برنامهریزی کند و قصد هرکاری بکند به همان مسیر و طرف میرود. وقتی به عنوان مثال قصد رفتن به جنوب داشته باشد سر از شمال در نمیآورد. لذا چون قصد و نیت است که عمل و مقصد انسان را شکل میدهد، ما مطابق آنچه شکل گرفتهایم عمل میکنیم. با این توضیح با توجه به مباحثی که در بخشهای قبل در مورد نحوه ظهورخواهی ارائه شد، برای اینکه بتوانیم در امر ظهور آنچنان مسیر درست را برویم که نتیجه ظهورخواهی مان صدور اذن الهی برای ظهور باشد لازم است نیت و هدفمان را از ظهورخواهی بر مبنای همان که در غدیر تعیین شده قرار دهیم و یاوری حضرت را مبنای حرکتمان قرار دهیم چون نمیشود ما حضرت را برای رفع مشکلات خودمان بخواهیم ولی در زمان ظهور، همراه خوبی برای ایشان باشیم. تحقق ظهور در گستره زمین نیازمند وجود یاورانی با نیت یاوری خود حضرت و تلاش برای برگرداندن حق از دست رفته ایشان میباشد. لذا حضرت در توقیع نوعی از ظهورخواهی را تعیین فرمودند که میدانند منجر به حاکمیت الهی ایشان خواهد شد.
ظهورخواهیای که متکی به نیت برگشت امام به جایگاه غدیر باشد. توجه مردم به امیرالمومنین برای حکومت، بعد از مرگ عثمان عمل درستی بود ولی چون نیت درستی آن را پشتیبانی نمیکرد موجب برگشت حق، به جایگاهی که از آن خارج شده بود نشد!
اکنون هم اگر حضرت را برای حکومت بخواهیم البته کار درستی است ولی اگر با نیت بهرهمندی خودمان از نعمتهای بعد از ظهور باشد نتیجهای که خدا میخواهد حاصل نخواهد شد، چون با این نوع ظهورخواهی، ما حضرت را وسیله رسیدن به خواستههای خودمان قرار دادهایم، به تعبیر دیگر رسیدن به خواستههایمان را با اهرم ظهور شتاب دادهایم. لذا نتیجه میگیریم، آنچه در توقیع به عنوان راهکار برونرفت از غیبت بیان شده، تعیین نوع ظهورخواهی است. یعنی حضرت از عموم شیعیان خواستهاند ظهور را به نیت احقاق حقی که قرنهاست از امام گرفته شده بخواهند. به تعبیر دیگر شیعیان باید در نیت خود نسبت به درخواست ظهور، چرخش و تغییری بدهند. در زاویه دیگری بنشینند و به ظهور بنگرند. یعنی ظهور را فقط برای برگشت امام به حقی که از ایشان گرفته شده بخواهند نه به این نیت که با ظهور، مشکلات و سختیها برطرف شود و عدالت و برابری سراسر گیتی را بگیرد. این آن چیزیست که حضرت در توقیع و بسیاری از روایاتی که قبلا مطرح شد به عنوان راهی که موجب تحقق ظهور میشود معرفی کردهاند. مگر اینکه قبل از آن پیمانه غیبت پرشود.
ادامه دارد….