تحریک منفی بازار
- شناسه خبر: 15477
- تاریخ و زمان ارسال: 7 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
به دنبال حل موقتی و نسبی مشکل افزایش قیمت خودرو به تازگی زمزمه کنترل قیمت اجاره و مسکن از طریق ساماندهی بنگاههای معاملات ملکی شنیده میشود. و این غیرکارشناسیترین اقدامی است که مراجع تصمیمگیری و قانونی برای کنترل قیمتها انجام میدهند.
o
در ابتدای پیروزی انقلاب، مسئولین جوان و بیتجربه که لاجرم، منصوب به مسئولیتهای سیاسی شدند؛ به دلیل بیتجربگی، بهجای شناخت و تجزیه و تحلیل علل مشکلات، به مظاهر مشکلات میپرداختند. و خیال میکردند اگر صورت مساله پاک شود؛ خود مساله حل میشود!
سالها طول کشید و موها سفید شد و دانشگاهها در کار حل ریشهای و علت و معلولی مشکلات برآمدند و مسئولین دریافتند که این بنگاههای اتومبیل نیستند که خودرو را گران میکنند. بلکه انحصار بازار و جلوگیری از عرضه و ممانعت ورود است که اتومبیل را گران میکند.
خیال میکردیم میوه را میدانبار گران میکند و راه مبارزه با گرانی میوه کوتاه کردن دست دلالان است و دلال واژهای با بار منفی و زشت مثل زالو است که خون اقتصاد را میخورد و هم تولید کننده را تضعیف میکند و هم مصرفکننده را.
بپذیریم که این تحلیلها را هم بیشتر کمونیستها القاء میکردند و ما منفعلانه واکنش نشان میدادیم. سلف خر و دلال و… ناسزا بود و مشاغل غیرتولیدی محسوب میشد و شعارهای «از تولید به مصرف» و» قیمت تعاونی و دولتی» طرفدار داشت.
تلاشهای زیادی شد که به جای( به قول خودشان) دلالان، سازمانهای دولتی را جایگزین کنند. اما هر جا که سازمان دولتی پا گذاشت؛ نه تنها مشکلی حل نشد؛ بلکه فساد در سایه نظارت دولتی خودنمایی کرد.
شهرداری تهران منطقهای را جهت خرید و فروش خودرو اختصاص داد که شکست خورد. مقرر شد سازمان تعاون روستایی خریدار میوه و ترهبار شود؛ به جای میدانداران و شکست خورد و این سازمان در خرید تضمینی محصولات هم چندان موفق نبود و نیست و نخواهد بود. اگر چه سیاست صحیح خرید تضمینی را غیر سازمان تعاونی روستایی نمیتواند انجام دهد.
با تلاشهای خالصسازی اخیر که در جهت یکدست شدن حاکمیت انجام گرفته و میگیرد و هنوز هم تپههای فتح نشده در حال فتح است؛ به بهانه گام دوم انقلاب، افراد جوان بیتجربه را با حداقل دانش و تنها به دلیل همراهی سیاسی منصوب میکنند تا همان تجارب پر هزینه به دست آمده در طول این سالیان را دوباره از نو تجربه کنند.
از وزیری که با یک میلیون تومان قصد اشتغالزایی داشت؛ تا عرضه خودرو در بورس به قصد پائین آوردن قیمت و نزدیک کردن قیمت کارخانه به بازار و تجربه جذب سرمایه مردم در بورس که یکی پس از دیگری با شکست مواجه میشود و قرار است سی سال دیگر طول بکشد تا متوجه بشویم پاک کردن صورت مساله کمکی به حل آن نمیکند که هیچ ؛ بلکه بخاطر گم شدن مساله؛ هزینههای کلانی، مجددا متوجه انقلاب و نظام میشود.
o
اخیرا در مورد اجاره و خرید مسکن، استاندار محترم در کار ساماندهی بنگاههای معاملات ملکی است و بنگاههای بدون جواز در معرض تعطیلی. در حالیکه هیچ دولتی و قدرتی نمیتواند با این ترفندها قیمت خانه و حتی اجاره آن را کنترل کند. تثبیت اجاره و قیمت، سازوکاری علمی دارد . بنگاهها تنها مظاهر بالا و پائین رفتن قیمتها هستند و علت اصلی همان دلایل اقتصادی است.تحریک بنگاهها نمیتواند مشکلی را حل کند.
وقتی پول ملی بیارزش میشود؛ نقدینگی بطرف خرید ملک و خودرو و سکه و ارز میرود تا ارزش خودش را حفظ کند.
وقتی داشتن دلار و ارز قاچاق محسوب میشود؛ سرمایهدار پولش را به بانک نمیسپارد تا شاهد بیارزش شدن روزمره آن باشد. و آن را در معرض برداشت مالیات توسط دولت قرار نمیدهد که اخیرا به جان سرمایههای کوچک کسب و کار افتاده است.
صاحب سرمایه آن را به طرف خرید طلا سوق میدهد. اگر سرمایه بیشتر باشد؛ خرید خودرو و اگر باز هم فربهتر باشد؛ ملک. هم خریدش و هم ساختش.
اگر بیشتر از این به سرمایهها فشار وارد شود؛ بلافاصله تبدیل به ارز و از کشور خارج میگردد. کمااینکه سرمایههای هنگفتی در این چند سال اخیر از کشور خارج شده است.
ملک با آهن و سیمان و تخته و آجر ساخته میشود. وقتی همه اینها هرساله بلکه هر ماهه دچار افزایش قیمت میشود؛ نمیتوان قیمت ساختمان را تثبیت کرد. بنابراین به طرف استفاده از زور و کنترل مظاهر آن میرویم. خیال میکنیم با اخذ شصت درصد قیمت فروش ملک در سال اول به عنوان مالیات، گامی در جهت عدالت و از بین بردن فاصله طبقاتی برمیداریم. در حالیکه به سرعت سرمایهها از ساخت و ساز فرار میکند. کمااینکه هماکنون فرار کرده و سه خسارت بزرگ به اقتصاد مملکت وارد آورده است.
اول اینکه ساختمانسازی، خانه آخر سرمایهگذاری است. وقتی جلویش گرفته شود؛ سرمایهها بیپناه میشوند و به خارج از کشور فرار میکنند. دوم اینکه به دلیل عدم عرضه ساختمان، در سالهای آتی روند افزایش قیمت ساختمان شتاب بیشتری میگیرد. چون تقاضا ثابت نمیماند. و سوم اینکه به دلیل عدم ساختوساز، کارخانجات سیمان و آجر و درب و پنجره و … با سونامی عدم تقاضا مواجه میشوند.
اگر طالب قدرت هستید؛ از آن شما. اما در تصمیمگیریها و برخوردهای چکشی، حتما جانب احتیاط و تجربه و علم را نگاه داشته باشید. و لااقل به تحریک منفی بازار دست نیازید.
o