تا قبل از دهه ۸۰ برای نویسندگان زن هموار نبود
- شناسه خبر: 61516
- تاریخ و زمان ارسال: 3 تیر 1404 ساعت 02:52
- بازدید :

محمدرضا مقدم
اشاره:
فعالیت ادبی نویسندگان زن در یک دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. گرچه از تاثیر زنان داستاننویس که در دهههای گذشته آثار ماندگاری از خود به جای گذاشتهاند نمیتوان چشمپوشی کرد که تلاش کردند تا بستری برای نویسندگان بعدی فراهم شود. مژگان مقیمی یکی از آن نویسندگانی است که با داستان «گیسو» مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. برای آشنایی بیشتر با این نویسنده مصاحبهای با او داشتیم که در ادامه از خاطرتان می گذرد.
n در ابتدا خودتان را بیشتر برای مخاطبان معرفی کنید.
مژگان مقیمی هستم. نویسنده، محقق و یکی از معاونان اجرایی امسال نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سالن اصلی نمایشگاه یعنی سالن ناشران عمومی. البته از نویسندههای نسبتا قدیمی کشور هستم که معمولا من را با رمان مشهور «گیسو» میشناسند.
n به نظر شما آیا نویسندگان زن به خوبی توانستهاند نقش خود را ایفا کنند؟
زمانی بود که بنا به یکسری صلاحدیدها به جز در مورد خانمها سیمین دانشور، نسرین ثامنی، فهیمه رحیمی و … مشکلاتی در پذیرش نوشتههای بانوان بود. اوایل سال ۸۰ بخشی از این محدودیتها تعدیل شد و نویسندگانی چون من توانستند نوشتههای خود را به چاپ برسانند. البته «گیسو» در واقع دومین کتاب چاپی من است چون اولین کتابم سال ۶۶ یا ۶۷ با نام نویسنده دیگری چاپ شده بود و متاسفانه هیچ حق و حقوقی از آن به من نرسید و با آن که کتاب معروفی شد حتی نام من بر روی جلد کتابم ثبت نشد!
در چنین گیر و داری طبیعتا محدودیت سوژه و خودسانسوری، گریبان نویسندگان زن را بیشتر فشرده است تا نوشتههایشان اجازه چاپ پیدا کنند. چیزی حدود نیم دهه بعد هم نویسندگان زن همچنان در تکاپو برای اثبات حق نویسندگی خود بودند. کما اینکه بسیاری از نویسندگان مرد هم در این جرگه قرار داشتند و هر کسی، مجوز چاپ نمیگرفت.
n در ادامه، وضعیت برای نویسندگان بهتر شد؟
شاید باید بگویم خوش شانسی بود که وزارت ارشاد لطف مضاعفی به کتاب «گیسو» داشت و همین باعث شده بود در دیدارهایی که با مسئولین وقت داشتم حرفهایم شنیده شود و بخشی از این محدودیتها کمتر شد. در این دیدارها من به عنوان یک کارشناس علوم تربیتی، ضرورت آزادی بیان برای جلوگیری از خشم فروخورده اجتماعی را توضیح داده و نیز ضرورت نیاز جامعه برای ادبیات عاشقانه را تصریح کردم. جامعهای که عشق و عاشقانه پروری نداشته باشد، بیشک نه به وقت جنگ، جنگجویان جان بر کفی خواهد داشت و نه به وقت صلح، مردمان مهرورز و پرتلاش. و لاجرم فداکاری و ایثار کمکم از میان جامعه رخت خواهد بست. بنیان خانوادهها سست خواهد شد و چنین جامعهای مردمانی بیمسئولیت و بیرحم را پرورش خواهد داد. خوشبختانه مسئولین امر گوش شنوایی داشتند و کمکم محدودیتها کم و کمتر شد و چنین شد که نویسندههایی که اواخر دهه ۸۰ و بعدتر به نویسندگی پرداختند بستر راحتتری برای قلم زدن را تجربه کردند.
n کمی از پاسخ پرسش قبل دور شدیم. در همان دهه هشتاد نویسندگان زن آثار پرفروشی ارائه دادند. تاثیرگذاری آنها بر جامعه از نظر شما چه میزان بود؟
جواب اینکه نویسندگان زن مسئولیت خود را به خوبی انجام داده باشند؟ تا حدی مشکل است. نویسندگان همزمان با من واقعا خوب عمل کردند، تا بستری برای بانوان نویسنده بعدی فراهم بشود اما سیاستهایی که شاید در آن زمان لازمه روند فکری بود باعث شد همان دورهها هم ما نتوانیم چنان که باید عشق و هنر که لازمه سلامت روح و مهربانی و اعتلای فرهنگی است را در جامعه گسترش دهیم و بخشی از این بیروحی و بیتفاوتی به همنوع و خشونتها را که امروزه شاهدش هستیم و من همان موقع پیشبینی کرده بودم به وقوع پیوست. با این حال به نظر من، نویسندگان دهه نود به بعد با سیاستهای نشرها(انتشارات) که با پول و سرمایهگذاری نویسندهها اقدام به چاپ کتاب میکردند چه زن و چه مرد، تیشه به ریشه ادبیات کشور زدند و با چاپ کتابهایی که چه به جهت نگارشی و چه به جهت ادبی ارزش ویترین کتابفروشیها را نداشتند، مردم را به سمت کتابهای ترجمه شده سوق دادند و چنین است که امروزه بیشتر فروش کتابفروشیهای کشور، شامل کتابهای ترجمه شده میشوند. ناگفته نماند معدود نویسندههایی که در این دوره با دریافت حقالتألیف، کتاب چاپ کردهاند عموما خیلی خوب عمل کرده و شاید خیلی هم در بخش ادبی وارد نشدهاند و عامهپسند یا بخشی در دسته زرد قرار بگیرند اما دستکم خوانندگان را به کتابفروشیها کشاندند.
n به نظر شما نویسندگان زن در کشور ما چه جایگاهی دارند؟
به نظر من این جایگاه بسته به حیطه نگارشی و خود شخص متغیر است. چنان که من به عنوان یک نویسنده ادبی و محقق اگر چه ناشر نیستم اما با لطف اعضای اتحادیه کتابداران کشور و یکی از مدیران خوشفکر و توانمند بخش اجرایی آقای مصطفی آخوندی در سی و شش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در بخش اجرایی دعوت به همکاری شدم و خب ممکن است بسیاری از بانوان نویسنده از وضعیت توجه به نویسندگان زن، ناراضی باشند.
من به صورت دائم در پایتخت زندگی نمیکنم و بیشتر مواقع در شهر کوچکی در مازندران زندگی میکنم که اتفاقا شرایط دسترسی سختتری به مرکز توجهها دارم و شاید تاثیر ناشران خوبی که با آنها کار کردهام مانند نشر وزین لوح محفوظ، نشر شادان و نشر البرز هم در این موضوع دخیل باشند.
n فضای نوشتن و فعالیت ادبی در شهرستانها چه تفاوتی با تهران دارد؟
متاسفانه در شهر محل زندگیام و شهرهای مجاور به صورت جسته و گریخته فعالیتهایی صورت میگیرد اما تا حالا از من و دیگر نویسندگان نظر یا ایدهای نخواستهاند.
n چرا ادبیات بومی و به ویژه داستاننویسی بومی ما در سالهای اخیر خیلی پررنگ نبوده؟
به نظرم اینطور نیست. منتهی کتابها در همان منطقه چاپ شدهاند و نه در تهران. البته من آمار دقیقی ندارم اما از دوستان جسته و گریخته شنیدهام که به خصوص در بخش ادبیات کُردی فعالیت خوبی صورت گرفته است.
n استقبال از نمایشگاه و حضور ناشران استانی در این دوره از نمایشگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟
استقبال از نمایشگاه کتاب در سالن ناشران عمومی و کودکان خوب بود. البته بستگی به ساعت و یا روزهای هفته داشت. دو روز آخر نمایشگاه و به خصوص روز آخر هم که ناشران با تخفیفهای باور نکردنی و حتی اهدای یک کتاب، با خرید هر کتاب شور زیادی در نمایشگاه به وجود آوردند. برخی از ناشران هم با اهدای گاهشمار و دفترچههای زیبای جیبی و نشانکهای صفحات کتاب و یا اشل و خطکشهای مقوایی در راهروها به بازدیدکنندگان مهر ورزیدند. به طوری که ما مجبور شدیم ساعت نمایشگاه را یک ساعت تمدید کنیم. پیشنهاد میکنم در سالهای آینده حتما روز و ساعتهای پایانی نمایشگاه کتاب را در برگزاری هرساله از دست ندهید که واقعا فرصت خوبی برای خریدهایی با حجم بالاست.
در مورد ناشران استانی باید بگویم به نظر من استقبال زیادی نشد. شاید به خاطر طول مدت نمایشگاه و مشکل گرانی اجاره مکان و یا هتلها بوده است .
n فروش نمایشگاه رضایت بخش بود؟
به طور کلی تا حدی خوب بود. شاید درستتر باشد که بگوییم بعضی غرفهها فروش فوقالعادهای داشتند و حتی سه روز اول رکورد فروش تعداد جلد کتاب سال قبل را شکستند و برخی غرفهها فروش معمولیای داشتند. بیشتر به نظر میرسید فروش غرفهها ربط زیادی به فعالیت غرفهداران داشته باشد چرا که در مقابل غرفهدارانی که حتی یک لحظه نمینشستند، یا برنامههای جالبی مانند جلسه گفتوگو با نویسنده و افراد مشهور و یا جشن امضا و یا گریم شخصیتهای ادبی را برقرار میکردند غرفهدارانی هم بودند که سرشان مدام داخل گوشی بود و بدون توجه به سیاستهای فروش انتظار داشتند بازدیدکننده خودش به سمت کتاب جلب شود.
n ضمن تشکر از همراهی شما در پایان چند کتاب خوب برای مطالعه به مخاطبان معرفی کنید؟
کتاب خوب خیلی زیاد است و چون زمینه و علاقهمندی من مختلف است چنین پیشنهادی چندین صفحه را در بر خواهد گرفت. اما اگر حمل بر خودشیفتگی من نکنید میخواستم پیشنهاد کنم حتما کتاب علمی جدید من در مورد تاریخچه باستانی استفاده انسان از پوست انسان و حیوان را که زیر چاپ است، تهیه و بخوانید. این کتاب بیشتر داستانی ـ علمی و حاوی موارد عجیبی از کشفیات و اتفاقات باور نکردنیست که با خواندن آن تا مدتها در هر محفلی از آنها حرف خواهید زد و از شگفتیهای آن خواهید گفت. قول میدهم هر صفحه از آن شما را ساعتها درگیر عجایب و داستانهای خود خواهد کرد.
در پایان از شما تشکر میکنم و ممنونم که این گفتگوی صمیمانه را ترتیب دادید. با آرزوی اینکه سال آینده بازدیدکنندگان بیشتری را در نمایشگاه کتاب ببینیم. من معتقدم حتی اگر افراد کتاب هم نخرند اما دیدن این حجم کتابهای رنگ و وارنگ و بوی کتاب و اشخاص فرهیخته و … ارزش وقت گذاشتن برای لذت بردن را دارد .